همین که در حرمش می‌روی به یادم باش خضابی خوش‌تر از خون نیست مردان خدایی را* موقوفه‌هایی برای قرآن‌خوانی در جوار حرم امام رضا(ع) اربعین لبیک به حسین (ع) است | بررسی عظمت مناسک اربعین حسینی مسجد گوهرشاد، اولین ابَرپروژه عمرانی تاریخ مشهدالرضا راه‌اندازی سامانه جامع «رواق مسجدنا» در خراسان رضوی به مناسبت روز جهانی مساجد سه روایت، سه زیارت | روایتی از سفر اربعین فعالان فرهنگی‌و اجتماعی‌شهر به کربلا سفیر فرمان امیرالمؤمنین (ع) | یادی از مرحوم سیدمهدی طباطبایی پور که ۱۰۰۱ مسجد روستایی ساخته است حدیث عشق حسینی در قلوب مؤمنان جهان متفاوت زیارت | بررسی دلایل زیارت و اثری که بر روی مؤمن می‌گذارد در منطق شیعه اربعین؛ انقلاب فرهنگی که مرز نمی‌شناسد ۱۲ هزار نفر از زائران خراسان‌رضوی با هواپیما راهی سفر اربعین ۱۴۰۳ شده‌اند ویدئو | روایت شهرآرانیوز از فعالیت‌های راهنمایان زائر در مسیر پیاده‌روی اربعین| راهنمایان راه عشق، گام به گام در کنار زائرین حجت‌الاسلام و المسلمین کاردان: امیدوارم فعالیت ۱۰ ساله شهرداری مشهد در ایام اربعین ادامه دار باشد | شهرداری مشهد مدال افتخار خدمت به زائران حسینی را بر سینه دارد رئیس سازمان حج و زیارت خراسان‌رضوی: ۷۷ درصد زائران اربعین استان از طریق مرز مهران از کشور خارج شده‌اند طرح قالی‌های کرمان روی کاشی خوش‌تر است | یادی از مرحوم علی اکبر عباس نژاد، کاشی کارِ پیشکسوت آستان قدس رضوی قدم به قدم در طریق حسین (ع) با خانواده بیش از ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار زائر اربعین وارد عراق شدند
سرخط خبرها

همین که در حرمش می‌روی به یادم باش

  • کد خبر: ۲۴۶۵۶۳
  • ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۸
همین که در حرمش می‌روی به یادم باش
هردو ما ایمان آوردیم به اشک‌هایی که او را به زیارت اربعین رساندند و به زیارت شب آخری که آرزوی مادر شدن را برآورده کرد.

با هزار امید که شاید دقیقه ۹۰ مرز را باز کنند راهی مهران شد. قرار بود من با سهمیه هنرمندان و شاعران اربعین را کربلا باشم و آنجا اگر شد هم را ببینیم. رفت و سفر به سرانجام نرسیده از مرز برگشت. دل شکسته و غمگین بود. کرونا به اندازه کافی به همه مان سخت گرفته بود و دیگر طاقت نداشتیم اربعین را هم از ما بگیرد. جواب منفی کرونایم آمد و فرداشبش باید راهی تهران‌ می‌شدم که به کاروان هنرمندان بپیوندم.

برای زیارت امام رئوف تا حرم همراهم آمد. یک لحظه به خودم آمدم و دیدم ورودی صحن انقلاب فروریخته و به پهنای صورت اشک می‌ریزد. خیلی سخت بود، مسافر مسیری بودم که منصرف شدن از ادامه مسیر کار من نبود و از طرفی این سفر آن هم تنهایی خیلی دل چسب نمی‌شد. من هم برای اولین بار قرار بود به خیل راه پیمایان اربعین بپیوندم و دل توی دلم نبود برای این سفر سخت و شیرین.

شب آخری را که در سرزمین نور بودم با دلی شکسته رفتم حرم حضرت عباس (ع) و عرض حاجت کردم. آن لحظه نمی‌دانستم سال بعد قرار است من به خاطر اجابت حاجتی که از ایشان خواسته بودم خانه نشین و مراقب دخترکم باشم و این بار او به سفر برود. راستش اشک‌ها و دل شکسته او در صحن انقلاب کار خودش را کرده بود و من ایمان آوردم به اینکه پنجره فولاد رضا حاجت را روا می‌کند. 

هردو ما ایمان آوردیم به اشک‌هایی که او را به زیارت اربعین رساندند و به زیارت شب آخری که آرزوی مادر شدن را برآورده کرد. وقت بستن کوله پشتی اش که رسید خاطرم آمد چندسال پیش مادرم داشت وسایل بابا را جمع و یکی یکی سفارش  هایش را گوشزد می‌کرد و من که مبهوت آن لحظه معمولی ولی عاشقانه بودم شعری نوشتم که شب راهی شدن مسافرم زیر لب زمزمه اش می‌کردم.

برو برو به سلامت زیارتت بی من!
قبول باشد و رفتی دعام کن حتما

دوباره کوله خود را به هم نریزی ها!
خراب می‌شود آخر اتوی پیراهن

همین که در حرمش می‌روی به یادم باش
به وقت دیدن شش گوشه، وقت بوسیدن

بگو که یک نفر آنجا دلش هوایی توست
که یاد کرب بلا آتش است و او خرمن

خدا کند به سلامت به خانه برگردی
که چشم‌های من از دیدنت شود روشن

دلم برای حضور تو تنگ خواهد شد
ببین که فکر و خیالت چه کرده با این زن...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->