افق‌گشایی‌های زینب کبری (س) برای تاریخ معلم ایستادگی، پرچمدار مقاومت | بررسی صبر و مقاومت در سیره زینبی خراسان رضوی آماده برگزاری مراسم چهلمین روز شهادت شهدای مقاومت داوران مرحله مقدماتی مسابقات سراسری قرآن را بشناسید جشن میلاد حضرت زینب(س) در حرم امام‌رضا(ع) برگزار شد الگوی توسعه مدرن مهمترین چالش فرهنگی است حضرت زینب (س) چه دید که جز زیبایی ندید؟ نامه‌ای برای خدا بلیتی که امام رضا (ع) صادر کرد ساده و زلال مثل جویبار | یادی از شیخ عباس حجتیان، روحانی و مبارز خراسانی کلماتی برای عرض ارادت به حضرت دوست | گذری بر اسناد برجای‌مانده از زیارت‌نامه‌خوانی در حرم‌ امام‌رضا(ع) زیارت امام‌رضا(ع)، مدار اجابت دعا پناهی به نام خواهر | نگاهی به جایگاه آنان که مثل مادر هستند با توجه به آیات و روایات برگزاری پویش جمع‌آوری هدایای مردمی برای کمک به مردم مظلوم لبنان در حرم رضوی + زمان برگزاری نشست هم‌اندیشی مسئولان بسیج شهرداری استان‌های کشور در مشهد + فیلم (۱۶ آبان ۱۴۰۳) ویژه‌برنامه‌های جشن میلاد حضرت زینب(س) در حرم امام‌رضا(ع) مسئول سازمان بسیج شهرداری مشهد: بسیج باید میدان‌دار خدمت بی‌منت به مردم باشد سردار غیاثی: در شرایط جنگ ترکیبی دشمن، باید نسبت خود را در هم‌افزایی با سایر نیرو‌های انقلابی مشخص کنیم پروژه توسعه فضا‌های خدمات زائر و ساماندهی نمای میدان قبله حرم مطهر رضوی افتتاح شد اولویت ماموریت‌های آستان قدس رضوی، حرم مطهر رضوی و خدمت به زائر است
سرخط خبرها

همین که در حرمش می‌روی به یادم باش

  • کد خبر: ۲۴۶۵۶۳
  • ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۸
همین که در حرمش می‌روی به یادم باش
هردو ما ایمان آوردیم به اشک‌هایی که او را به زیارت اربعین رساندند و به زیارت شب آخری که آرزوی مادر شدن را برآورده کرد.

با هزار امید که شاید دقیقه ۹۰ مرز را باز کنند راهی مهران شد. قرار بود من با سهمیه هنرمندان و شاعران اربعین را کربلا باشم و آنجا اگر شد هم را ببینیم. رفت و سفر به سرانجام نرسیده از مرز برگشت. دل شکسته و غمگین بود. کرونا به اندازه کافی به همه مان سخت گرفته بود و دیگر طاقت نداشتیم اربعین را هم از ما بگیرد. جواب منفی کرونایم آمد و فرداشبش باید راهی تهران‌ می‌شدم که به کاروان هنرمندان بپیوندم.

برای زیارت امام رئوف تا حرم همراهم آمد. یک لحظه به خودم آمدم و دیدم ورودی صحن انقلاب فروریخته و به پهنای صورت اشک می‌ریزد. خیلی سخت بود، مسافر مسیری بودم که منصرف شدن از ادامه مسیر کار من نبود و از طرفی این سفر آن هم تنهایی خیلی دل چسب نمی‌شد. من هم برای اولین بار قرار بود به خیل راه پیمایان اربعین بپیوندم و دل توی دلم نبود برای این سفر سخت و شیرین.

شب آخری را که در سرزمین نور بودم با دلی شکسته رفتم حرم حضرت عباس (ع) و عرض حاجت کردم. آن لحظه نمی‌دانستم سال بعد قرار است من به خاطر اجابت حاجتی که از ایشان خواسته بودم خانه نشین و مراقب دخترکم باشم و این بار او به سفر برود. راستش اشک‌ها و دل شکسته او در صحن انقلاب کار خودش را کرده بود و من ایمان آوردم به اینکه پنجره فولاد رضا حاجت را روا می‌کند. 

هردو ما ایمان آوردیم به اشک‌هایی که او را به زیارت اربعین رساندند و به زیارت شب آخری که آرزوی مادر شدن را برآورده کرد. وقت بستن کوله پشتی اش که رسید خاطرم آمد چندسال پیش مادرم داشت وسایل بابا را جمع و یکی یکی سفارش  هایش را گوشزد می‌کرد و من که مبهوت آن لحظه معمولی ولی عاشقانه بودم شعری نوشتم که شب راهی شدن مسافرم زیر لب زمزمه اش می‌کردم.

برو برو به سلامت زیارتت بی من!
قبول باشد و رفتی دعام کن حتما

دوباره کوله خود را به هم نریزی ها!
خراب می‌شود آخر اتوی پیراهن

همین که در حرمش می‌روی به یادم باش
به وقت دیدن شش گوشه، وقت بوسیدن

بگو که یک نفر آنجا دلش هوایی توست
که یاد کرب بلا آتش است و او خرمن

خدا کند به سلامت به خانه برگردی
که چشم‌های من از دیدنت شود روشن

دلم برای حضور تو تنگ خواهد شد
ببین که فکر و خیالت چه کرده با این زن...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->