معمولا در کشور ما و تمام دنیا هر شهری را با یک صفت یا ویژگی خاص میشناسند که این ویژگی و صفات از دل آن شهر و اتفاقاتی که در آن میگذرد، بیرون میآید. ما تا حدودی به این موضوع عادت کردهایم که شهرهای ما شهرهای تک صفتی یا تکویژگی باشند و بعد از اینکه شهر ما با یک صفت خاص شناخته میشود، سعی نمیکنیم تا یک ویژگی دیگر هم به آن بدهیم. در همین راستا بعضا ویژگیها برگرفته از خلاقیت و سرمایهگذاریهاست و بعضا هم ویژگی میتواند الهام گرفته از یک الگوی موفق در شهر و کشوری دیگر باشد. مشهد مقدس به عنوان یک شهر بینالمللی ویژگیهای بسیاری را به خود اختصاص داده است که در اینجا نمیخواهیم آنها را برشمریم، بلکه قصد داریم یک ویژگی دیگر برای ارتقای بیشتر آن پیشنهاد کنیم. از آخرین سفرم به تبریز چیزی حدود ۱۲ سال میگذرد و طبیعی است که خیلی به خاطر نداشته باشم در این شهر چه گذشته و چه اتفاقاتی افتاده است، با این حال درباره صفت منحصر به فرد این شهر بزرگ در شمال شرقی کشور شنیدهام که این شهر، عاری از هر متکدی و کارتنخوابی است، این را هم در اخبار رسمی میتوان دید و هم از زبان آنان که مسافر این شهر بودهاند شنید. برای ما که در شهر مشهد زندگی میکنیم؛ صفت برجسته تبریز کمی بیگانه است، کافی است در شهر قدمی بزنیم تا متوجه شویم که چه اندازه متکدی و کارتنخواب در شهر رفت و آمد میکنند و وجهه شهر را به چالش میکشند. نکته اولیه و مهم این است که بر این عزیزان با هر شرایطی که چه خودشان انتخاب کرده باشند و چه بر آنها تحمیل شده باشد نباید خرده گرفت، ممکن است این اتفاق برای هر کدام از ما پیش بیاید که در چنین شرایطی قرار بگیریم. نکته بعدی این است که چگونه باید این شرایط را از شهر مشهد دور کرد؟ مسلما شهر تبریز یک شبه، شهر بدون متکدی و کارتنخواب نشده است بلکه به مرور زمان این شرایط را حاکم کرده است، در همین راستا ابتدا باید برای این موضوع ظرفیت ایجاد کرد و متولی امر تعیین کرد، با توجه به اینکه امورات شهری به مجموعه مدیریت شهری و شهرداری واگذار شده است، این سازمان بزرگ باید برای ثبت این اتفاق تاریخی پیشقدم شود و دیگر نهادها را با خود همراه کند. گام بعدی پیشبرد منطقه به منطقه طرح است، عاری ساختن شهر از متکدی و کارتنخواب یک کار و پروژه عمرانی نیست، بلکه یک کار اجتماعی است که به مرور زمان و با همکاری شهروندان باید انجام بگیرد و از قبل شرایطی برای اجرای آن مهیا باشد. برای ادامه مطلب به یک مثال از شهر مشهد اشاره میکنم، ما نزدیک به ۱۵ سال قبل با مشکل فروش میوه در خودرو در حاشیه خیابانها روبهرو بودیم، در آن زمان مرتب به افراد برای رفع سد معبر تذکر داده میشد، اما اتفاق مثبتی رقم نمیخورد، تا اینکه مجموعه مدیریت شهری بازارهایی را مهیا کرد و فروشندگان خودرویی میوه را در آنجا ساماندهی کرد، سپس با متخلفان در این حوزه که به سد معبر اقدام میکردند برخورد کرد؛ بنابراین باید ابتدا فضا و شرایطی ایجاد شود که بتوان کارتنخوابها و متکدیان بیسرپناه را در آن ساماندهی کرد سپس با این مشکل شهری مقابله کرد، نکته دیگری هم در این موضوع وجود دارد، اینکه بسیاری از این افراد مشکل جسمی خاصی ندارند بلکه به واسطه مشکلات مالی، مسیر کارتنخوابی و تکدیگری را در پیش گرفتهاند. تنها راه کمک کردن به این افراد ایجاد اشتغال برای آنهاست، معاونت اقتصادی شهرداری مشهد با کمک گرفتن از صنعتگران و خیران شهر میتواند فضایی را برای اشتغال این شهروندان هم فراهم کند.