به گزارش شهرآرانیوز، این فیلم در حالی به روزهای پایانی اکران خود نزدیک میشود که اثری شکستخورده در گیشه لقب میگیرد. آذرنگ که عمدتا به عنوان بازیگری توانمند شناخته میشود، اینبار در قامت کارگردان سینما ظاهر شده و با توجه به سوابق خود در تئاتر، فضایی ویژه را خلق کرده است. «روزی روزگاری آبادان» با تهیهکنندگی دو چهره شاخص، یعنی عبدا... اسکندری و علی اوجی، توانسته به ترکیبی یکدست و منسجم دست یابد.
حمیدرضا آذرنگ با ساختن این فیلم نشان داده که تسلط درخور توجهی به صحنه و مختصات طراحی فیلمنامه دارد. کارنامه تئاتری آذرنگ بهوضوح در «روزی روزگاری آبادان» خودش را نشان میدهد و فیلم بر اساس نمایشنامهای از خود آذرنگ، از فضایی دیالوگمحور و صحنهپردازی تئاتری بهره میبرد.
این موضوع، هم میتواند بهعنوان نقطه قوت اثر لحاظ شود و هم از جهتی در زمره نقاط ضعف آن قرار میگیرد. این نوآوری از یکسو به خلق فضایی سوررئال و تازه در سینمای ایران منجر شده است، اما از سوی دیگر، مخاطب ایرانی که طی سالهای اخیر به تماشای آثاری با تنوع بصری بر روی پرده سینما عادت کرده است، با این نوع روایت تئاتری کمتر ارتباط برقرار میکند.
یکی از نقاط قوت «روزی روزگاری آبادان» حضور دو بازیگر برجسته، یعنی محسن تنابنده و فاطمه معتمد آریاست که بازیهای کمنقصی را از خود به نمایش میگذارند. توانایی محسن تنابنده در انتقال احساسات و پیچیدگیهای درونی شخصیت «مصیب» در این فیلم به خوبی نمایان است.
فاطمه معتمد آریا نیز که همواره به عنوان یکی از بهترین بازیگران زن سینمای ایران شناخته میشود، با اجرایی دقیق و استاندارد، توانسته مادرانگی را به اتمسفر قصه اضافه کند. دو بازیگر جوان فیلم نیز هرچند در سایه بازیگران اصلی هستند، اما با ایفای نقشهای خود بهخوبی در خدمت فیلمنامه ظاهر میشوند و میتوان عملکرد آنها را مثبت ارزیابی کرد.
داستان فیلم حول زندگی روزمره خانواده مصیب در دهه ۸۰ میچرخد. این خانواده در جریان روزمرگی خود با اتفاقی غیرمنتظره و عجیب روبهرو میشوند که زندگیشان را به چالش میکشد. قصه با تمام سادگیاش، در واقع به لایههای پنهان اجتماعی و خانوادگی میپردازد و به شکلی کنایهآمیز و چندلایه، به موضوعات عمیقتری، چون اهمیت امنیت و پیوندها و روابط خانوادگی اشاره میکند.
یکی از ویژگیهای برجسته «روزی روزگاری آبادان» خلق موقعیتی سوررئال است که بهنوعی برای سینمای ایران تازگی دارد. ذائقه سینمای ایران به طور معمول در رویارویی با موضوعات تخیلی و فانتزی محافظهکارانه عمل کرده و کمتر به نویسندگان و کارگردانان اجازه داده است که قوه خیال خود را به پرواز دربیاورند. اما در این فیلم، حمیدرضا آذرنگ با بهرهگیری از نمایشنامهای که خودش به رشته تحریر درآورده، فضای غیرواقعگرایانهای را ایجاد میکند که فراتر از قالبهای رایج سینمای جریان اصلی ایران است. این تلاش جسورانه میتواند مقدمهای برای ورود سینمای ایران به عرصههای تازهتر باشد.
در کنار ساختار سوررئال فیلم، تأکید ویژهای بر مفهوم خانواده در فیلم مشاهده میشود. این عنصر که در بسیاری از آثار سینمای ایران به شکلی گلدرشت مورد توجه قرار میگیرد، در «روزی روزگاری آبادان» با ظرافت خاصی در فیلمنامه گنجانده شده است. روابط خانوادگی، ارتباط زن و شوهر در دوران میانسالی و حتی امور تربیتی مربوط به تعامل با فرزندان نوجوان از نکات جالب و دقیقی است که بهخوبی در متن فیلم جای گرفتهاند.
با این حال، «روزی روزگاری آبادان» از برخی ضعفها نیز رنج میبرد. یکی از این نقاط ضعف، دوپاره بودن فیلمنامه است. فیلمنامه در نیمه اول خود روایتی منسجمتر و جذابتر ارائه میدهد؛ اما در نیمه دوم دچار افت ریتم و ناپیوستگی میشود که همین امر باعث میشود بخشی از مخاطبان، آن را پس بزنند. علاوه بر این، تنوع بصری در فیلم چندان درخور توجه نیست و از آنجایی که مخاطب ایرانی به آثار سینمایی با جلوههای بصری متنوع عادت کرده، این نقص باعث شده است که استقبال از فیلم کمتر از حد انتظار باشد.
در مجموع، «روزی روزگاری آبادان» تجربهای نوآورانه و متفاوت است که توانسته موقعیت تازهای را در سینمای ملی ایران به نمایش بگذارد. هرچند استقبال عمومی از این اثر محدود بوده، اما تلاشهای حمیدرضا آذرنگ بهعنوان کارگردانی که از تئاتر به سینما آمده، شایسته توجه است.