به گزارش شهرآرانیوز؛ تجربه حیات طیبهای که قرآن از آن نام میبرد و کمال انسان به آن گره خورده است، مشروط به آداب خاص خودش است؛ نسخهای که کموزیاد یا فراموش کردنش، ما را از مسیر منحرف میکند، اما اگر درست و بهوقت اجرا شود، رهاوردش سعادتی است که انسان حتی فکرش را هم نمیتواند بکند. درباره راههای درک حیات طیبه و تحقق خانواده اسلامی با دکتر ریحانه حقانی، دکتری کلام، سطح ۴ تفسیر تطبیقی حوزه علمیه خواهران، مدیرگروه مطالعات زن و خانواده پژوهشکده امربهمعروف و نهیازمنکر و مدیرگروه واحد پاسخ به سؤالات اعتقادی آستان مقدس حضرت فاطمهمعصومه (س)، گفتگو کردهایم که بخش نخست آن در ادامه میآید.
بهطور کلی خانواده اسلامی یک نهاد بنیادین است که شکلگیری و کارکرد آن براساس اصول و تعالیم اسلامی با تأکید بر ازدواج بهعنوان یک هسته اصلی تعریف میشود. خانواده اسلامی یک نهاد اجتماعی است که برپایه معرفت و معیارهای دینی، اخلاقی، فرهنگی و از طریق نقشآفرینی متقابل اعضا شکل میگیرد که وظیفه بازتولید، تقویت انسجام اجتماعی و انتقال ارزشهای اسلامی به نسلهای آینده را برعهده دارند. این کلیت مفهوم بنیادین نهاد خانواده اسلامی است.
اولین مسئله، کاهش کیفیت ارتباطات خانوادگی است. این امر یکی از چالشهای جدی است که در برقراری ارتباط عاطفی، صمیمیت و همدلی که در خانواده اسلامی بهعنوان معیار ویژه مطرح هستند، از آن یاد میشود. استفاده بیرویه از فضای مجازی، سبب کاهش کیفیت ارتباطات بین اعضای خانواده شده است. این مسئله یک آسیب است که باید بهدنبال راهکار عملیاتی برای آن بود. کمرنگ شدن ارزشهای دینی و اخلاقی، از دیگر معضلاتی است که در صورت بیتوجهی، میتواند پایههای فکری خانواده را تهدید کند و منجر به اختلال در هویت اجتماعی و فرهنگی خانوادههای اسلامی شود.
یکی از آسیبها، نبود مدیریت بهینه در حوزههای معیشتی و اقتصادی خانواده است. از یک طرف، فشارهای اقتصادی و شرایط اقتصادی ناپایدار موجب تنش و تحمیل استرس به خانوادهها میشود و از دیگرسو نبود مدیریت بهینه، چالشزاست و سبب اختلافهای خانوادگی بین همسران و ناراضی بودن از زندگی و تعارضات خانوادگی میشود؛ چالش بعدی، فردگرایی است. اگر رویکرد خانواده بهسوی فردگرایی متمایل شود، سست شدن پیوند خانوادگی، کاهش تعهد به خانواده، اهمیت ندادن به مسئولیتهای خانوادگی و بیتوجهی به نیازها را بهدنبال دارد.
براساس آموزههای اسلامی، ارتباطات سالم میان اعضای خانواده بهویژه از طریق ارائه الگوی عملی توسط والدین، محور روابط خانوادگی تلقی میشود. این الگوی رفتاری بهجای تکیه صرف بر امر و نهی، نقش مهمی در تربیت فرزندان دارد، بهطوریکه فرزندان از طریق مشاهده رفتار والدین، بدون نیاز به تأکید مستقیم، اصول اخلاقی و دینی را فرامیگیرند. این رویکرد موجب میشود خانواده به الگوی زندهای برای ارزشهای اسلامی تبدیل شود و فرزندان نیز آمادگی بهتری برای ایفای نقشهای خود در جامعه پیدا کنند.
یعنی دو اتفاق اول، مقدمه ایجاد الگو برای فرزند توسط والدین است. پدر و مادر باید بهگونهای رفتار کنند که فرزندان از شیوه رفتار آنها الگو بگیرند، نه اینکه امرونهی کنند و بایدونبایدها را بگویند. بایدونباید در اصول تربیتی جواب نمیدهد. وقتی فرزند، رفتار پدر و مادر خود را ببیند، ناخودآگاه یاد میگیرد و نیازی به بیان نیست. درنهایت آنچه قرآن از ما برای رسیدن به حیات طیبه میخواهد، این است که پدران و مادران درکنار آموزههای دینی، ارتباطات سالم و الگوسازی، برنامه تربیتی و آموزشی با محوریت اخلاق و ارزشهای اسلامی داشته باشند.
خانواده اسلامی باید علاوه بر تربیت اخلاقی، به آموزش مهارتهای ارتباطی و عاطفی نیز توجه ویژه داشته باشد. والدین از طریق تعاملات صمیمانه، تمرینهای مشارکتی و گفتوگوی پیوسته میتوانند فرزندان خود را برای حضور در اجتماع بهعنوان افرادی سالم و مسئولیتپذیر آماده کنند، لذا آنها غیر از برنامه تربیتی، یک سرمایهگذاری نیز باید برای آموزش مهارتهای ارتباطیعاطفی داشته باشند و از طریق گفتوگوی صمیمانه، بازی، تمرین، پرسش و پاسخ با فرزندان خود، آنها را برای ورود به اجتماع بهعنوان یک فرد سالم که میتواند در جامعه نقش ایفا کند، آماده کنند.
در قرآن کریم، آیه۲۱ سوره روم، از خانواده بهعنوان عامل آرامش نام برده میشود. همچنین در آیه۹۷ سوره نحل درباره معنای حیات طیبه صحبت شده است. دستیابی به این حیات مطلوب، نیازمند بنیانگذاری معنویت در فضای خانواده است که شامل اقداماتی نظیر انس با قرآن، نمازجماعت و ترویج آموزههای دینی و اخلاقی میشود. حضور معنویت فعال، راه را برای دستیابی به حیات طیبه هموار کرده، به ایجاد محیطی سالم و پر از آرامش کمک میکند. اگر این مسائل دیده نشود، حیات طیبه نیز رقم نخواهد خورد.
رسیدن به حیات طیبه علاوهبر معنویت، مستلزم سبک زندگی ساده و قناعت در خانواده است. قناعت نهتنها به افزایش رضایت از منابع موجود منجر میشود، بلکه حس آرامش و امنیت را نیز به فرزندان منتقل میکند. از سوی دیگر، سلامت جسمی و روانی اعضای خانواده بهعنوان یکی از پیششرطهای اساسی حیات طیبه، مطرح است؛ خانوادهای میتواند به این آرمان نزدیک شود که از نظر جسمانی و روانی در وضعیت مطلوب قرار داشته باشد و برای بهبود و ارتقای این وضعیت سرمایهگذاری کند.
علاوه بر این، در خانواده اسلامی و دارای تجربه حیات طیبه، امید و انگیزه بهوفور مشاهده میشود؛ یعنی در اوج مشکلات هم امید و انگیزه آنها کنار نمیرود، یکدیگر را حمایت میکنند، دایره ارتباطاتشان گسترده است و به تفاوتها و نیازهای فردی همدیگر توجه میکنند. همچنین در این خانوادهها، روحیه خدمت به دیگران موج میزند. همه این مسائل برای حیات طیبه خانواده ضروری است و کسی نمیتواند ادعا کند که زندگی خانوادگیاش بر مدار حیات طیبه است، اما این اصول را ندارد؛ چراکه اینها جزو شاخصههای حیات طیبه در زندگی خانوادگی است.