ترجمه عاطفه همایونی؛ مینوس، اولین پادشاه کرِت، دیدالوس، بزرگترین معمار جهان، را واداشت تا پیچیدهترین هزارتوی جهان را برای او بسازد. هزارتو قرار بود از هیولایی نیمهگاو-نیمهانسان محافظت کند که نتیجه خیانت پاسیفائه، همسر مینوس، و آمیزش او با گاو سپید زیبایی بود. این گاو از طرف خدای دریا، پوزیدون، برای قربانیشدن به مینوس هدیه داده شده بود. اما مینوس از قربانیکردن گاو خودداری کرد و خشم خدایان برای همیشه دامان خانواده او را گرفت و مینوتورِ نیمهگاو-نیمهانسان در هزارتو حبس شد.
بیشتر بخوانید: واکنشها و نقدها به فصل سوم سریال Dark (تاریک) | تجربه داستانی علمیتخیلی در اعجابآورترین و هیجانانگیزترین فصل سریال دارک
ایده مهمترین فیلمهای سفر در زمان از کجا به ذهن سازندگانشان رسیده است؟
از آنجاکه کرتیها در پرورش گاو بسیار مهارت داشتند، پادشاه آتن، آیگیوس، برای ازبینبردن گاوی که حومه آتن را نابود کرده بود از آنها کمک خواست. تنها پسر مینوس، آندروگیوس، برای کشتن این گاو راهی آتن شد و در مبارزه شکست خورد و به قتل رسید. مینوس در پی انتقام از آتنیها، خراجی هولناک طلب کرد: هر 9 سال یکبار، آتنیها باید 7مرد جوان و 7زن جوان خود را به کرت میفرستادند. این جوانان هرگز به آتن بازنمیگشتند چراکه مینوس آنها را به هزارتو میفرستاد و طعمه مینوتور میشدند. در نهمین سال این رسم قربانی، تزه (تسئوس)، وارث تاج و تخت آتن، داوطلبانه در میان قربانیها قرار گرفت و به آیگیوس اطمینان داد مینوتور را خواهد کشت و این مراسم قربانی انسانی را پایان میبخشد. به محض ورود آتنیها به کرت، آریادنه، دختر مینوس، به تزه جوان دل باخت و بر آن شد تا تزه را از هزارتو نجات دهد. آریادنه کلافی نخ به تزه داد تا راه ورود و خروج از هزارتو را پیدا کند. تزه در بین این گروه اولین کسی بود که در هزارتو با مینوتور روبهرو میشد و این هیولا را با دستان خالی شکست داد.
در اواسط راه تزه، آریادنه را در جزیره ناکسوس برای همیشه رها کرد. این جوانان نجاتیافته که با عجله بهسمت آتن بازمیگشتند فراموش کردند بادبان سیاه کشتی را با بادبانی سفید عوض کنند و آیگیوس با دیدن بادبان سیاه از دوردست به گمان کشتهشدن پسرش و دیگر جوانان آتنی خود را به دریا افکند و مُرد. تزه پس از بازگشت، پادشاه آتن شد و بعدها با فائدرا، خواهر آریادنه ازدواج کرد. فائدرا که دومین همسر تزه بود دل در گرو هیپولوتوس، پسر تزه از همسر اولش، بست و زمانی که دیگر امیدی به این وصال نداشت خود را حلقآویز کرد و در نامهای، هیپولوتوس را عامل مرگ خود دانست.
در این میان دیدالوس، معمار بزرگ و پسرش، ایکار، که به نجات و فرار تزه و آریادنه از کرت کمک کرده بودند در برجی زندانی شدند. دیدالوس برای فرار از برج پرهای کبوتران را جمع کرد و با استفاده از موم کندویی که در برج بود دو بال برای پرواز ساخت. ایکاروس بالای برج رفت و در اولین پرواز خود، بی اعتنا به نصیحتهای پدر، بسیار اوج گرفت و به خورشید نزدیک شد. مومها ذوب شدند و ایکاروس با سقوط در اقیانوس جان باخت.
در قسمت ۵ سریال «تاریک» مرد غریبه روی دیوار تصویری از افسانه «آریادنه» چسبانده است
«مارتا» در تئاتری نقش «آریادنه» را بازی میکند
منابع:
اسطوره های موازی. ج.ف.بیرلین. ترجمه عباس مخبر. نشر مرکز.
وبگاه Encyclopedia of Myths
تریلر فصل سوم سریال Dark (تاریک)