به بهانه همایش «شریعتی و امر ملی» | جای خالی امر ملی در تفکر دکتر علی شریعتی برپایی نمایشگاه ادوات تعزیه در برج آزادی اهدای جایزه قلم پینتر ۲۰۲۵ به نویسنده مسلمان سودانی فیلم «ترک عمیق» در راه سینما تصاویری از بازیگران زن خارجی در سریال سلمان فارسی «شرک ۵» در راه سینما گفت‌و‌گو با سهند خیرآبادی، هنرمند مشهدی، به مناسبت انتشار مجموعه ۵ نمایشنامه‌اش آمار فروش سینما‌ها در سه روز پایانی هفته گذشته (۲۱ تیر ۱۴۰۴) تأثیر جنگ ۱۲ روزه بر پخش سریال‌ها نقش آفرینی ایلان ماسک در فیلم بلندپروازانه‌ «مصنوعی» نقشه راه برای شعر و ادبیات | از جشنواره‌های جدید تا احیای برنامه‌های فراموش‌شده آغاز پویش لباهنگ «یک صدا ایران» برای اجرای «علاج» محسن چاوشی در شبکه نسیم مستند «شهید طهرانچی» در رادیو + زمان پخش اهدای جایزه لومیر ۲۰۲۵ به «مایکل مان» چرا فیلم جدید سوپرمن اینقدر مورد پسند بینندگان واقع شده است؟ ضرورت پژوهش در جشنواره های موضوعی در گفت‌وگو با داوران بخش گرافیک و کاریکاتور جشنواره استانی «نسل  امید»
سرخط خبرها

دلیلی برای زندگی

  • کد خبر: ۳۳۹۸۵۶
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۷
دلیلی برای زندگی
محله‌مان‌خلوت‌شده، خیلی‌ها رفته‌اند، خدا به سلامتشان دارد، هرکجا هستند صحیح و سالم باشند و به سلامت در اولین فرصت سر خانه زندگی‌شان برگردند.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

محله‌مان‌خلوت‌شده، خیلی‌ها رفته‌اند، خدا به سلامتشان دارد، هرکجا هستند صحیح و سالم باشند و به سلامت در اولین فرصت سر خانه زندگی‌شان برگردند، خیابانی که گاهی ترافیک می‌شد و هر پنج‌ثانیه موتوری یا ماشینی رد می‌شد حالا نیم‌ساعتی هم صدای ترددی سکوتش را چاک نمی‌دهد و در این میان فقط یک دل‌خوشی دارم، پشت خانه ما مجتمعی است که حیاط بزرگی دارد، پرواحد است و مدیرساختمان با سلیقه‌اش همت کرده یک تعدادی اسباب‌بازی پارکی توی حیاط گذاشته، من شب‌ها را بیدارم پای رصد پرنده‌هایمان و روز‌ها را تا ظهر می‌خوابم و به محض بیدار شدن می‌پرم پشت پنجره تراسمان و گوش تیز می‌کنم که ببینم حیاط مجتمعشان را آن چهارتا تربچه گذاشته‌اند روی سرشان یانه؟ ببینم سر نوبت تاب و سرسره دعوا دارند یا نه؟ ببینم وقت چرخیدن روی چرخ‌و‌فلک زمینی جیغ می‌زنند یا نه؟

این تربچه‌ها همان کاری را با اندوه قلبم می‌کنند که پدافند با ریزپرنده‌های حرامزاده. تماشایشان کنم و کیف کنم و بغض کنم و لذت ببرم و خدا را سپاس بگویم. جنگ که تمام شد می‌روم چندتا کادوی قشنگ می‌خرم و درست وسط جیغ و هیاهوشان می‌روم زنگ ساختمان را می‌زنم و تک‌تکشان را می‌بوسم و می‌گویم شما دلیل زندگی نه، شما خود زندگی بودید، شما آیه روشن و بلند زندگی بودید که آن حنجره‌های کوچولوتان را خرج ایران کردید و دل چهل‌و‌چندساله من را قرص و امیدوارم کردید به اینکه ایران بچه‌هایش هم از نسل رستم‌اند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->