مسعود سلطانی | شهرآرانیوز؛ برای تأمین حداقلهای زندگی به میزانی از درآمد نیاز داریم که آن خط فقر است. یعنی اگر درآمد کمتر از آن باشد، زیر خط فقر قرار داریم. براساس آمارهای رسمی اعلامشده ازسوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، خط فقر در سال جاری نسبتبه ۲ سال گذشته ۸۰ درصد رشد یافته است.
در تهران خط فقر از ۲.۵ میلیون تومان در سال ۹۷ اکنون به بیش از ۴.۵ میلیون تومان در سال ۹۹ رسیده است؛ این درحالی است که سطح عمومی درآمدها طی این ۲ سال به هیچ وجه همپای رشد هزینههای زندگی ارتقا نیافته است. پس بهطورطبیعی با گران شدن هزینههای حداقلی زندگی و از سمتی رشدنیافتن کافی درآمدها باید انتظار داشته باشیم که روزبهروز طبقه فقیر جامعه فربهتر و بر تعداد فقرا افزوده شود.
در تازهترین اظهار نظر رئیس اتاق بازرگانی تهران اعلام کرده است که ۶ دهک جامعه زیر خط فقر قراردارند. ظاهر امر این است که انتظار داشته باشیم ۶ دهک جامعه شامل ۶۰ درصد جمعیت کشور باشند، اما واقعیت این است که دهکبندی جامعه براساس میزان درآمد صورت میگیرد و به تعبیر دقیقتر ۶ دهک درآمدی با کمترین درآمد زیر خط فقر هستند. نکته تاسفبرانگیز این است که جمعیت ساکن در این ۶ دهک درآمدی بیش از ۶۰ درصد از جمعیت کشور را شامل میشود. براساس آمارهای اعلامشده ازسوی مرکز آمار ایران در سال ۸۸ جمعیت ۶ دهک پایینی جامعه حدود ۴۹ میلیون نفر بوده است. با احتساب رشد جمعیتی رخداده طی این سالها میتوان برآورد کرد که جمعیت ۶ دهک کمدرآمد جامعه حدود ۵۶ میلیون نفر است.
از سوی دیگر، دولت در طرح کمک معیشتی بهطور رسمی اعلام کرد که براساس آمارها ۱۸ میلیون خانوار ایرانی یعنی حدود ۶۰ میلیون نفر نیازمند دریافت این کمکها هستند.
ضعف اطلاعات برای کمک به محرومان
اینکه چه تعداد خانواده فقیر در ایران زندگی میکند، مسئلهای غیر شفاف است که حتی نهادهای رسمی اطلاعات دقیقی از آن ندارند. اطلاعات رسمی نیز گواه بر همین ضعف آمار است. براساس برآوردهای رسمی سازمان مدیریت برنامه و بودجه، دستکم ۶۰ درصد خانوارهای دهک اول درآمدی و ۸۳ درصد خانوارهای دهک دوم درآمدی زیر پوشش هیچیک از نهادهای رسمی نیستند.
از سوی دیگر، برنامههای حمایتی دولت از اقشار آسیبپذیر و کمدرآمد، بیشتر معطوف به منابع اطلاعاتی رسمی و دادههای نهادهایی همچون کمیته امداد، بهزیستی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است؛ این درحالی است که گزارش «یارانههای پیدا و پنهان» که توسط سازمان برنامه و بودجه کشور منتشر شد، حکایت از آن داشت که نزدیک به ۶۰ درصد خانوارهای دهک اول درآمدی و ۸۳ درصد خانوارهای دهک دوم درآمدی (کمدرآمدترین خانوارهای ایرانی) زیر پوشش هیچیک از سازمانهای حمایتی نیستند و مستمری دریافت نمیکنند.
علاوهبراین، جای تعجب است که ۲۲ درصد مستمریبگیران این ۲ نهاد از دهکهای درآمدی بالا هستند و درواقع هیچ نیازی به این کمکها ندارند، اما از این رانت استفاده میکنند! این آمارها نگرانیهای زیادی را درباره وضعیت اقشار آسیبپذیر ایجاد کرده است؛ نگرانیهایی که اکنون با شیوع کرونا نسبت به گذشته بسیار جدیتر شده است.
برنامههای حمایتی منفعلانه است
مرکز پژوهشهای مجلس نیز در گزارشی با عنوان «ارزیابی اقدامات دستگاهها از اقشار ضعیف و آسیبپذیر» موازیکاری، نبود برنامه منسجم و غیرهدفمند بودن فعالیتهای صورتگرفته در زمینه کمک به نیازمند را اصلیترین ضعف اقدامات پیشین میداند. در این گزارش نوشته شده است: فعالیتهای دستگاههای حمایتی در شرایط کنونی حاکی از آن است که همه دستگاهها و نهادها سعی کردهاند که از اقشار نیازمند حمایت کنند، اما این اقدامات تابع سیاست اجتماعی مشخص و روشنی نبوده است و از سوی دیگر اقدامات ماهیتی تأخیری، پسینی و منفعلانه داشتهاند.
در ادامه این گزارش با اشاره به تبعات اقتصادی ویروس کرونا آمده است: ضعف نهادهای هماهنگکننده و نظارتی به موازیکاری، هدفمند نبودن و ناپایداری حمایتهای اجتماعی منجر شده است. تداوم این وضعیت باعث میشود اقشار ضعیف و درمعرض آسیب در مواجهه با این ویروس تابآوری کمتری داشته باشند و رخدادهای دردناک دیگری را به همراه داشته باشد. از این رو لازم است مجموعه تصمیمگیران، ضمن بازاندیشی در رویهها و اقدامات انجامشده، متناسب با شرایط کنونی سیاست جدیدی ابداع نمایند و از اقدامات تأخیری و تعجیلی غیرکارشناسی پرهیز کنند.