بیرون کشیدن موسیقی و فیلم از قرنطینه ذهنی

غلامرضا زوزنی - هر هنرمندی در روز‌های قرنطینه به هر طریقی که می‌تواند سعی می‌کند فعالیتی داشته باشد تا به واسطه آن مردم را حتی برای یکی دو ساعت بیشتر هم که شده در خانه نگه دارد. افشین هاشمی هم یکی از آن هنرمندان با دغدغه است که در کنار فعالیت‌های شخصی‌اش مانند خواندن کتاب و تماشای فیلم در قرنطینه سعی کرده است از طریق صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام دنبال‌کننده‌هایش را به نوعی خانه‌نشین کند. هاشمی علاوه بر انجام فعالیت‌های هنر‌های نمایشی، دستی هم بر ساز دارد و کمانچه می‌نوازد. او به عنوان یک شهروند مسئول با فعالیت‌های اجتماعی خود سعی کرده در کنار مردم باشد و تجربه‌هایش را با دیگران به اشتراک بگذارد.

خودمونی با موسیقی
اولین قدمی که این بازیگر و کارگردان و نوازنده برای بالابردن لذت خانه نشینی انجام داده، انتشار ویدئو‌هایی است که در آن به معرفی ساز‌های موسیقی ایرانی پرداخته است. او در آن ویدئو‌ها که با عنوان «حال و حول خودمونی با موسیقی ایرانی» منتشر کرده کوشیده مخاطبانش را با آواز‌ها و دستگاه‌های ایرانی به صورت ساده آشنا کند. ویدئو‌هایی که باوجود سادگی در ظاهر، غنی و پر از اطلاعات است و هر بیننده‌ای را مجذوب خود می‌کند.
او در این ویدئو‌ها با ساز خودش، کمانچه، به اجرای یکی از دستگاه‌های موسیقی پرداخته و درباره آن اطلاعاتی را به مخاطب می‌دهد. علاوه بر این، نمونه‌هایی از دستگاه یا آوازی را که معرفی کرده را نیز در میان فیلم‌ها و قطعات موسیقی یافته و به مخاطبان خود عرضه کرده است. از ظاهر کاری که او انجام می‌دهد معلوم است صفر تا صد تولید و انتشار ویدئو‌های «حال و حول خودمونی با موسیقی ایرانی» را خودش انجام می‌دهد.

تماشای فیلم‌های دور
در گپ‌و‌گفت کوتاهی که با او داشتیم چند پیشنهاد تماشای فیلم برای مخاطبان شهرآرا داشت.
سال ساخت فیلم‌های پیشنهادی افشین هاشمی به بیش از ۲۰ سال قبل و قبل‌تر باز می‌گردد. علت این نوع پیشنهاد هم این است که به نظرش آمده، فیلم‌هایی در گذشته تولید شده‌اند که شاید خیلی خوب نبوده‌اند، اما زیر دست‌و‌پای فیلم‌های مهم و اسم و رسم‌دار گم شدند، ولی حرفی برای گفتن داشته‌اند. او با پیشنهاد خود خواسته تا مخاطبان در ذهنشان به دنبال چیز‌های به درد بخور در آن فیلم‌ها باشند. به گفته خودش این نوع نگاه به شنیده‌هایش از مرحوم حمید سمندریان باز می‌گردد. او می‌گوید مرحوم سمندریان معتقد بوده ایراد گرفتن از تئاتر بد، به عنوان یک اثر هنری، کار سختی نیست. باید در تئاتر بد یا یک اثر هنری بد به دنبال لحظات خوب گشت. اگر آن لحظات یافت شد نشان می‌دهد بیننده و مخاطب قالب اثر را می‌شناسد.

این ۵ فیلم متفاوت
با تماشای پیشنهاد افشین هاشمی که طیف متفاوتی از فیلم در آن قرار دارد درخواهید یافت چطور می‌شود در فیلم‌هایی که شاید اسم و رسم چندانی ندارند و در کنار فیلم‌های مطرح دیده نشده‌اند لحظات ناب یافت.
فیلم سینمایی «یوزپلنگ» به کارگردانی شادروان ساموئل خاکیچیان، یک فیلم اکشن است که سال ۱۳۶۴ تولید شده است. فیلم درباره سرقت از خانه سلطنتی یک سناتور شاهنشاهی است که به خارج از کشور رفته است و امید دارد به ایران بازگردد. او می‌گوید:
«این فیلم با کارگردانی فوق‌العاده خاکیچیان که در آن جمشید هاشم‌پور، مجید مظفری، رضا رویگری و ... بازی می‌کنند. به خوبی بیننده را به سینمای سال‌های بعد از انقلاب می‌برد.»

سه جوان بی ستاره
دیگر فیلمی که هاشمی گمان می‌کند تماشایش می‌تواند آورده‌ای برای بیننده داشته باشد، فیلم سینمایی «بی‌ستاره» به نویسندگی و کارگردانی خسرو پرویزی است. این فیلم داستان ۳ جوان است که برای زندگی خود برنامه‌ای ندارند و برای سپری کردن روزگار هر کاری را انجام می‌دهند تا اینکه اتفاقاتی در فیلم رخ می‌دهد و آن‌ها به حقیقت زندگی پی می‌برند.

اثری از اسکورسیزی
«راننده تاکسی» ساخته مارتین اسکورسیزی، یکی دیگر از فیلم‌هایی است که در فهرست پیشنهادی هاشمی به چشم می‌خورد. این فیلم که در سال ۱۹۷۶ میلادی تولید شده، داستان یک سرباز آمریکایی با بازی رابرت دنیرو را روایت می‌کند که از جنگ ویتنام به کشورش باز گشته و متوجه تغییراتی در جامعه آمریکایی آن دوران شده است. او تلاش می‌کند تا یک تنه رویاروی تغییر اجتماع پیرامونش بایستد.
«آنطور که بودیم» (The Way We Were) چهارمین فیلم پیشنهادی این بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون است.  «آنطور که بودیم» یک درام عاشقانه به کارگردانی سیدنی پولاک است و در سال ۱۹۷۳ منتشر شده است. این فیلم درباره تأثیر باور‌های سیاسی و عقیدتی بر روابط عاطفی و احساسی آدماهاست.   
ملخ شدگان در ملخ زدگان
«ملخ زدگان»، آخرین پیشنهاد افشین هاشمی، سال تولیدش بیشتر از ۳۰ سال قبل است. این فیلم را ناصر محمدی در سال ۱۳۶۲ کارگردانی کرده است و داستان آن به ماجرای چند روستایی اشاره دارد که محصول گندمشان به دلیل هجوم ملخ‌ها از بین رفته است. ملخ‌زدگان (ملخ شدگان) که در دفع این آفت ناکام مانده‌اند، به تقلید از ملخ‌ها، به مزارع و منازل روستا‌های اطرافشان حمله می‌برند. اهالی روستا‌های دیگر برای دفاع از خود به دفاعی خونین روی می‌آورند.