فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

گفتگو با گیتی فلاح رستگار که درباره زندگی زنان شاهنامه پژوهش کرده است

  • کد خبر: ۴۹۱۰۸
  • ۱۹ آبان ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۴
  • ۱
گفتگو با گیتی فلاح رستگار که درباره زندگی زنان شاهنامه پژوهش کرده است
دکتر گیتی فلاح رستگار، نگارنده کتاب تازه نشریافته «بانوان شاهنامه»، بر این باور است که بانوان شاهنامه بستر شکل‌گرفتن این اثر گران‌مایه و افتخارآمیز بوده‌اند؛ هرچند جنگ‌ها و پهلوانی‌های به‌ظاهر مردانه، جلوه آنان را کم‌رنگ کرده است.
لیلا کوچک‌زاده | شهرآرانیوز - «سراسر شاهنامه داستان بانوانی است که ثمره ازدواج شگفت‌انگیر آنان، پهلوانان یا شاهزادگانی هستند که بنای شاهنامه را استوار ساخته‌اند یا بانوانی که خود در شمار یلان و پهلوانان بوده‌اند. همچنین بانوانی دانا که اثر نامرئی نفوذ آنان در همسران و فرزندانشان تجلی کرده است و بانوانی که با اندیشه توانا و زیرکی زنانه، سیاست‌بازی‌ها، وفاداری‌ها یا بی‌وفایی‌ها، مهر‌ها و عشق‌های زیبا و... شاهنامه را خواندنی و هیجان‌انگیز کرده‌اند.» دکتر گیتی فلاح رستگار، نگارنده کتاب تازه نشریافته «بانوان شاهنامه»، بر این باور است که بانوان شاهنامه بستر شکل‌گرفتن این اثر گران‌مایه و افتخارآمیز بوده‌اند؛ هرچند جنگ‌ها و پهلوانی‌های به‌ظاهر مردانه، جلوه آنان را کم‌رنگ کرده است.
 
این پژوهشگر زبان فارسی در اثر خود از کشش و کوشش و جاذبه داستان‌هایی، چون «زال و رودابه» و «کاووس و سودابه» و «بیژن و منیژه» و ده‌ها داستانی که در شاهنامه موجود است و آن‌گونه که باید سر زبان‌ها نیست، اما همه و همه سهم عمده‌ای در درخشندگی شاهنامه داشته اند، نوشته است. با گیتی فلاح رستگار، عضو هیئت‌علمی پیشین دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه فردوسی، درباره ویژگی‌های «بانوان شاهنامه» و جایگاه زنان در اثر سترگ فردوسی گفتگو کرده‌ایم. این پژوهش در ۵۳۷ صفحه به‌وسیله انتشارات جغد در سال ۱۳۹۸ چاپ و به‌تازگی وارد بازار شده و مؤلف درآمد حاصل از فروش آن را نیز وقف فعالیت‌های فرهنگی مرتبط با شاهنامه در خردسرای فردوسی کرده است.

تفاوت کتاب «بانوان شاهنامه» با دیگر کتاب‌هایی که در این حوزه نوشته شده است، چیست؟

درباره زنان شاهنامه مقاله‌های بسیار و چند کتاب نگاشته شده است. یکی از بهترین این کتاب‌ها «زنان در شاهنامه» اثر شاهنامه‌شناس گران‌قدر دکتر جلال خالقی‌مطلق است که به زبان آلمانی نوشته شده و دکتر احمد بی‌نظیر آن را به فارسی برگردانده است. آن اثر ارزنده پژوهشی نیکو درباره زنان شاهنامه است، ولی جنبه ادبیات تطبیقی دارد. دیگر کتاب‌ها نیز معمولا از زنان معروف شاهنامه نام برده‌اند، اما کتاب بانوان شاهنامه با مقدمه‌ای صدصفحه‌ای ابتدا عموم خوانندگان را با روزگار فردوسی آشنا می‌کند و سپس تک‌تک بانوانی را که در شاهنامه آمده اند، معرفی و سرگذشت آنان را بیان می‌کند.

چیدمان فصل‌های کتاب چگونه است و تعداد بانوانی که آن‌ها را در این اثر معرفی کرده‌اید چند نفراند؟

بانوان شاهنامه، در ۳ دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی پا به عرصه شاهنامه نهادند و نقش خویش را در کنار پادشاهان و پهلوانان به زیباترین شکل بدون توجه به مباحث جنسیتی ایفا کردند. در کتاب «بانوان شاهنامه» هم، بانوان را باتوجه‌به سروده‌های فردوسی در ۲۶ فصل و با شرح حال حدود ۵۰ بانو وارد کتاب کرده‌ام. بانوان هر دوره، زیر نام پادشاهی که حکومت می‌کرده است، آورده شده‌اند، بنابراین در فصلی ممکن است از چند بانو سخن رفته باشد. به‌عنوان مثال در فصل بانوان دوران اردشیر بابکان، از ۵ بانو سخن رفته است: مادر اردشیر، گلنار، دختر هفت‌واد، دختر اردوان، دختر مهرک.

نخستین و آخرین بانوانی که به شاهنامه و کتاب شما وارد شده اند چه کسانی هستند؟

اولین زنان شهرناز و ارنواز، ۲ خواهر جمشیدشاه، بودند که این ۲ خواهر ناخواسته با ضحاک ازدواج کردند، اما پس از سرنگونی ضحاک، به همسری فریدون فرخ درآمدند و سلم و تور و ایرج، فرزندان این ۲ بانو بودند که سرنوشت شاهنامه را رقم زدند. آخرین زنان هم ۲ پادشاه در پایان حکمرانی دوران ساسانیان به نام‌های پوران‌دخت و آذردخت هستند.

تنوع داستان‌های زنان در شاهنامه فردوسی به چه صورت است؟

اگر با دقت بیشتری به هنر فراهم‌آورندگان شاهنامه منثور ابومنصوری که اساس کار فردوسی در سرودن شاهنامه بوده است، بنگریم، از هنر این نگارندگان دچار حیرت و شگفتی می‌شویم. ۲ داستان همانند و خسته‌کننده وجود ندارد. چندین داستان عاشقانه در شاهنامه داریم که آن‌ها هم شبیه هم نیستند. زال و رودابه به‌گونه‌ای عاشق می‌شوند، فرزندشان رستم و تهمینه به‌گونه‌ای دیگر. سودابه و کیکاووس نیز به‌نوعی دیگر. خسرو و شیرین هم که سرآمد هستند و هر یک داستانی خواندنی دارند. همچنین درباره پهلوان‌زنان، «گردآفرید» را می‌شناسیم و می‌دانیم چگونه با سهراب روبه‌رو شد. اما بانوی دیگری به‌نام «گردیه» را که بزرگ‌ترین و شایسته‌ترین پهلوان‌زن شاهنامه است، خیلی نمی‌شناسیم. او خواهر بهرام چوبینه بود. در نبرد‌های برادرش با خسرو پرویز، بهرام را خردمندانه راهنمایی کرد و پس از کشته‌شدن برادر به همسری خسروپرویز درآمد و شهربانوی ایران شد. چون از لحاظ خرد و توان نظامی بر همگان برتری داشت، به فرمان خسرو پرویز، سپهسالار و فرمانده کل قوای چهارگانه کشور شد. تمام این داستان‌ها در بانوان شاهنامه آمده است.
 

در ۲۶ فصل کتاب، چگونه داستان زنان شاهنامه را در کنار هم چیده‌اید و به چه موضوع‌هایی پرداخته‌اید؟

همه داستان‌ها به این شکلی که هم‌اکنون در کتاب است، نبوده است. به‌عنوان مثال روایت داستان سودابه و کیکاووس منظم نبود. آن‌ها عاشق یکدیگر می‌شوند، اما زمانی که سودابه ملکه ایران می‌شود، با سیاوش نرد عشق می‌بازد؛ بنابراین اگر کسی شاهنامه را بخواند و رد بشود، درنمی‌یابد که این ۲ داستان را باید با هم پیوند بزند. البته داستان‌هایی از این قبیل در شاهنامه کم است. چنان که در زمان پادشاهی فریدون، خواستگاری از دختران سرشار یمن برای ۳ پسر فریدون مطرح می‌شود و این داستان‌ها به‌سادگی آورده شده است. اما موضوع‌هایی که به آن پرداختم، شرح حال این بانوان است. اینکه در چه دوره‌ای بودند، چه اتفاقی افتاد و چه زندگی‌ای داشتند، با چه کسی ازدواج کردند و فرزندانشان چه کسانی بودند.

شما در مقدمه کتاب خود بیان کرده‌اید اگر بانوان و نقش داستان‌هایشان را از شاهنامه برداریم، به‌جای این حماسه پرشور، رزم‌نامه‌ای خشک و بی‌روح خواهیم داشت.

بله، پیوسته می‌اندیشیدم که شاهنامه کتابی حماسی و مردانه است، اما به‌تازگی باور کردم شاهنامه پر از سرگذشت شنیدنی و غیرتکراری از بانوانی است که ثمره ازدواج آنان، پهلوانان و شاهزادگانی بودند که در ساختن شاهنامه سهم بسزایی داشتند. ثمره عشق رودابه با زال، رستم است. سهراب، ثمره عشق تهمینه به رستم است یا ازدواج فرنگیس، دختر افراسیاب، پادشاه توران، با سیاوش، کیخسرو، پادشاه ایران، می‌شود. یا دلاورزنانی، چون «گردیه» و «گردآفرید» یا زنانی فرودست همچون مادر فریدون و جان‌فشانی‌های او برای زنده نگهداشتن پسرش از ترس ضحاک.

همه ابیاتی را که فردوسی درباره زنان شاهنامه سروده است، در کتابتان آورده‌اید؟

نه، به‌هیچ‌وجه. لزومی به این کار نبوده است. من از ابیاتی برای شرح هر سرگذشت استفاده کردم که تشخص آن زن را نشان می‌دهد. قصد من این نبوده ابیاتی را که درباره زنان آمده است، جداسازی کنم؛ غرضم این بوده است که بگویم فرانک، مادر فریدون، چه کسی بود و چه سختی‌هایی کشید و شکوفایی‌اش در کدام ابیات است. آوردن همه ابیات درباره زنان، خودش می‌تواند مقوله دیگری باشد.

سرنوشت زنان شاهنامه چه می‌شود؟ آیا فردوسی به این هم اشاره کرده است؟

تا جایی که این زنان در ساختن شاهنامه و حماسه نقش دارند، داستانشان آمده است، ولی بعد گم می‌شوند. انگار با تمام‌شدن نقششان از صحنه نمایش هم بیرون می‌روند و ما دیگر نمی‌فهمیم چه سرنوشتی پیدا می‌کنند. البته باید به این توجه کنیم که شاهنامه سرگذشت شاهان و پهلوانان است و برای این بانوان ساخته نشده است؛ بنابراین ما از زندگی و مرگ شاهان و پهلوانان خبر داریم، ولی از زندگی و مرگ زنان شاهنامه بی‌خبریم، به‌جز چند زن از قبیل سودابه.

شما در فصل ۱۶ کتاب، همسر فردوسی را در ردیف بانوان شاهنامه خوانده اید. از نقش آفاق در سرودن شاهنامه بگویید.

همسر فردوسی یکی از نیکوترین زنانی است که به‌صورت زنده در شاهنامه دیده می‌شود. فردوسی نام همسر خویش را بر زبان نمی‌آورد، اما در ۳۷ بیت شروع داستان «بیژن و منیژه» از او به اوصاف بت مهربان، مهربان‌یار، ماه خورشیدچهره، سروبن، ماهرو، مهربان‌جفت و... یاد می‌کند.

همسر فردوسی شاید سالیانی دراز از مشوقان بی‌نام‌ونشان او در سرودن شاهنامه بوده و بنابر مقدمه داستان بیژن و منیژه از ۲ ویژگی برخوردار بوده است: یکی سواد، در حدی که روایات منثور «خداینامه» را روان و رسا می‌خواند و فردوسی، داستان پرجاذبه و دل‌کش بیژن و منیژه را با گوش‌دادن به روایت همسرش می‌سراید و دیگر، «موسیقی‌دانی» او. آفاق، چنگ را در حدی می‌نواخت که توانست فردوسی را با آن‌همه ذوق و احساس مسحور سازد. به‌نظر می‌رسد در همه مدتی که این بانوی گرامی زنده بوده و البته نمی‌دانیم کی درگذشته است، فردوسی را برای سرودن و به‌انجام‌رساندن شاهنامه حمایت و تشویق کرده است. اما آن زمان مرسوم نبوده است از تلاش‌های زنان تقدیر شود و غیر از مقدمه داستان بیژن و منیژه، ما هرگز ردپای همسر فردوسی را در شاهنامه نمی‌بینیم:

بخواند آن بت مهربان داستان
ز دفتر نوشته گه باستان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ظهراب مددی
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۷
0
0
با سلام
من در اوایل دهه‌ی ۵۰ در دانشکده ی ادبیات دانشگاه فردوسی دانشجوی خانم دکتر بودم و بسیار به ایشان مدیونم. سالهاست که به دنبال آدرسی از ایشان می گردم. امیدوارم خانم دکتر این پیام را بخوانند و مرا با پیامی خوشحال کنند.سپاسگزارم.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->