روز معلم بود و در میان هیاهوی بچهها و تبریک گفتنشان، پرسش دانشآموزی مرا به سالهای دور برد: «آقا! شما در چنین روزی، به یادِ معلم خاصی میافتید؟» الان هم که به این سؤال و پاسخی که به آن دادم میاندیشم، خاطرم در هم میپیچد و دیدگانم آماده باریدن میشود. پاسخم این بود: آری، به یاد کسان بسیاری میافتم.
یاد بعضی نفرات/ روشنم میدارد/ قوتم میبخشد.
معلم عربیام پر از آرامش بود. او واقعا خستگیناپذیر به نظر میآمد. اکنون که در بیستوششمین سال کاریام هستم، هرگاه در کلاس خسته میشوم، ندایش را میشنوم: «چه ایستادهای که اینجا مجال کوتاهی نیست.»
آراستگی، خوشمحضری، وقتشناسی و قدرشناسی معلم ادبیاتم همیشه مرا مجذوب خود میکرد. رفتار و منش او به شکل پایانناپذیری در ذهنم مرور میشود و اگر اغراق نکرده باشم، هیچگاه نتوانستهام از یادش بگریزم. چه بگویم از معلمی که در هفتادوپنجمین سال عمرش، چونان جوانی پرانرژی کلاس درس را از امید و مهربانی لبریز میکرد و نهال شوق را در دلهای خسته ما مینشاند! شاگردانش معتقدند او پیوسته همانگونه درس داد که زیست. زندگیاش تنها یک رویه داشت و همان را در برابر چشمانمان به نمایش میگذاشت. معتقد بود معلم قادر است به دانشآموزی حیات ببخشد یا زندگی او را مختل کند. کلاسهای درسش مملو از تجربههای ناب زیستن بود. آنقدر شاداب تدریس میکرد که یادآوری آن لحظات، چونان خوابی شیرین مرا در افسون خود غرق میکند. به ما فلسفه تربیت میآموخت، تدریسش را خاطراتی زیبا همراهی میکردند، خاطراتی درسآموز. با خود میگفتیم: امروز، استاد فقط خاطره تعریف کرد و بس. وقتی کتاب را میخواندیم، متوجه میشدیم که کتاب را تدریس کرده است، اما در سبکی منحصربهفرد، تدریس مبتنی بر خاطرهگویی. ما میدانیم که انسان در پرتو تربیت، میتواند قابلیتهایش را کشف کند و خود را به هنر زیستن بیاراید. در این میان، اما آنها که به زینت معلمی آراستهاند، میتوانند رهبران شایسته عرصه تربیت باشند و در این راه مشعلداری کنند. دنیا پیوسته دگرگون و نیازهای ما پیچیدهتر میشوند. برای زیستن در دنیای جدید به مهارتهای نو نیازمندیم و به معلمانی که تحلیل کامل و کارآمدی از این شرایط داشته باشند. معلمی شادابی و نیرو میخواهد. برخی میگویند معلمی همانند بازیگری است، اما معلمی از جنس زیستن است. او در کلاس نقش بازی نمیکند بلکه به معنای واقعی زندگی میکند. خوشبختانه دانشجویان خوشاستعداد به تحصیل در دانشگاه فرهنگیان اقبال نشان میدهند. معلمان جوان میتوانند رؤیاهای شیرین دانشآموزان را به نیکی تعبیر کنند. این اتفاق خوب یعنی داشتن معلمانی شایسته و همنوایی با این شعار جهانی که «معلمان جوان، آینده این حرفهاند.»