سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز؛ مجتبی قیطاقی، از هنرمندان و پژوهشگران موسیقی خراسان، سال هاست در زمینه موسیقی آیینی پژوهش میکند. او در ثبت تعزیه ایران در فهرست آثار معنوی بشری یونسکو سال ۲۰۱۰ میلادی مشارکت داشته و پژوهش میدانی و تهیه مستندات بخش موسیقی بخشیهای خراسان را نیز انجام داده است.
این پژوهشگر به علاوه کتابی با عنوان «مردم شناسی موسیقی مقامی خراسان؛ نواحی جنوب و شرق» دارد که اردیبهشت امسال در ۲۰۱ صفحه ازسوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شد. این پژوهش، تلاشی برای معرفی هنرمندان خراسان و موسیقی مقامی آن با استفاده از منابع میدانی است و از همین روی، فرهنگ و رویکرد مردم شناسی در موسیقی مناطق خراسان را مورد بررسی قرار میدهد.
در روزهای سوگواری سیدالشهدا (ع) و یاران باوفایش با این هنرمند و پژوهشگر خراسانی درباره آواها و نواهای محرمی خطه پهناور خراسان گفت و گویی داشته ایم که هم اینک پیش روی شماست.
قیطاقی، خراسان را پایتخت موسیقی مقامی ایران میداند و میگوید: ماهیت موسیقی ما به گونهای است که در مناسبتهای مختلف سال به تناسب، برنامه دارد و میتواند احساسات مردم را همراهی کند و به لحاظ فرهنگی سهمی داشته باشد. این طور نیست که فقط مخصوص شادیها باشد. روایتهای زیادی شنیده ایم که در دو ماه محرم و صفر در جمعهای فامیلی و قبیلهای بخشهای مختلف خراسان با شاخصهای موسیقی مقامی این سرزمین واقعه کربلا را نقل میکرده اند. به عنوان مثال هنرمندان بومی در یک جمع عشایری که دسترسی به آبادی نداشته اند و مداح یا روحانی در میان آنها نبوده، خودشان سوگواری میکردند و بزرگداشت این مناسبتها با آنها بوده است.
او این موضوع را حاصل دو دلیل میداند. اول؛ اینکه موسیقی ایرانی به تناسب مناسبتهای مختلف مقام و آواز دارد و دوم؛ موسیقیهای مقامی در نواحی مختلف و مخصوصا خراسان که گنجینه بزرگی از موسیقی مقامی است با حکمت کنار هم چیده شده است. از پیش از اسلام در ایران تعزیه برگزار میشده است و پس از اسلام و واقعه عاشورا، مجالس اتفاق کربلا در دل تعزیه خوانی و شبیه خوانی قرار میگیرد.
این پژوهشگرمی گوید: در پیشینه خراسان آمده است که بخشیهای این استان با دوتار و آواز روایتگری میکرده اند همچنین این آیین در نزد ترکمنهای شمال خراسان که اهل تسنن بوده اند نیز رایج بوده است. گویا مردم میگفتند چه خبر است اینها این قدر عزاداری میکنند و بخشی ترکمنها برای آنها توضیح میداده است. هنوز هم در منطقه راز و جرگلان و در گنبد و بندر ترکمن بخشیهایی هستند که واقعه کربلا را روایت میکنند.
قیطاقی بیان میکند: مقامی به نام «حسین (ع) یار» داریم که دقیقا در شأن امام حسین (ع) ساخته شده و از گذشته بوده است، اما بخشیها نمیدانند دقیقا مربوط به چه سالی است. پدربزرگم پیش از فوتش در سال ۱۳۴۳، در ۹۰ سالگی این مقام که مال دوتار است را به حاج قربان سلیمانی و حاج حسین یگانه یاد داده است. به یقین این مقام را در جمعهای فاخر متناسب با همین ایام اجرا میکرده اند.
به گفته این پژوهشگر خراسانی، در جنوب و شرق خراسان هنرمندان شیعه و اهل تسنن در محرم و صفر مناجات میخواندند: حاج محمد دُرپور این کار را انجام میداد و این فرهنگ را معرفی میکرد. همچنین استاد مرحوم ابراهیم شریف زاده در باخرز در ایام محرم و صفر مناجات خوانی داشت.
قیطاقی میگوید: هم در موسیقی ایرانی و هم در بین هنرمندان موسیقی، فرهنگ عاشورا و تعزیه جایگاه مهمی داشته و دارد.
او از استاد سیاوش ظهیرالدینی از جمله کسانی که ردیفهای آوازی را به تعزیه خوانها آموزش میداد نام میبرد و میگوید: هنرمندان آوازی که در موسیقی سنتی ایران فعالیت داشتند در تعزیه یا آموزش بخش آوازی تعزیه خوانها مؤثر بوده اند. هنوز هم تعدادی از شاگردان استاد ظهیرالدینی بزرگ، چون استاد علی اکبر رحیمی این هنر را آموزش و ترویج میدهند؛ بنابراین هم هنرمندان سنتی و هم هنرمندان بومی در طول سال و نیز در محرم و صفر میکوشیدند از کلام و آواز و مقام خوب استفاده کنند تا کمال ادب را به جا آورده باشند و کار در شأن اهل بیت (ع) باشد. درحالی که خیلی وقتها مجالسی در سطح ملی از تلویزیون پخش میشود که دور از شأن این خاندان عصمت و طهارت است. در گذشته وزن و قالب نوحه خوانیهای ما مشخص بود. گوشههایی که از آوازهای هفت دستگاه موسیقی ایرانی انتخاب میشدند گوشههای متناسبی بودند که برخی از مداحان امروز به این آگاهی ندارند.
قیطاقی بر این باور است که نوحه خوانی یک علم بود و کسانی نوحه خوان و مناجات خوان بودند که ردیفهای آوازی را بلد بودند. اکنون بیشتر، پریشان خوانی است و بر اساس ردیفهایی که حکیمانه کنار هم چیده شده باشند، نیست.
قیطاقی میگوید: از سال ۲۰۰۳ ثبت آیینهای معنوی در یونسکو شروع شد. پویشی در آنجا شکل گرفت که آن موقع آیینها و هنرهای معنوی را ثبت جهانی کنند. بعد از هفت سال از این تصمیم گیری تعزیه ایران در سال ۲۰۱۰ میلادی در فهرست آثار معنوی بشری در یونسکو به ثبت رسید. یعنی چنین هنری بوده که قابلیت داشته تا در سطح جهانی دیده و تأیید شود، اما بعد از آن در کشور خودمان به زوایای مختلف این هنر پرداخته نشد و به اندازه کافی هم معرفی نشده است. نسل جدید نمیداند چه گنجی در تعزیه داشته ایم و با چه آداب و احترامی برگزار میشده است. مراسم عزاداری که اکنون میبینند به لحاظ سطح معرفتی و تکریم اهل بیت (ع) اصلا با گذشته مقایسه نمیشود.
به گفته قیطاقی، کسانی که در وزارتهای فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ادعا میکنند ما متولی کار هستیم باید آستین بالا بزنند. وقتی آنها میگویند ما درجه هنری هر هنرمند را تشخیص میدهیم باید برای مراقبتش هم کاری کنند.
برابر با قانون، متولیان این هنر باید سال به سال به یونسکو گزارش بدهند تا در راستای دوام این کار چه کرده اند. در یک سال گذشته در بحث تعزیه، میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی چه گزارشی میتواند ارائه کند؟ در توسعه تعزیه چه کرده که من و شما که رسانهای هستیم خبر نداریم؟ موسیقی بخشیهای خراسان در سال ۲۰۱۰ یکی از پروندههایی بود که اتفاقا بخش پژوهش میدانی و تهیه مستنداتش با من بود و در فهرست آثار معنوی بشری در یونسکو به ثبت رسید.
تعزیه داری مردم ایران مورد قبول و توجه همه جهان قرار گرفته است و در مستنداتی که برای یونسکو فرستاده اند از هیچ یک از مداحیهای امروزی خبری نبوده، بلکه از مجالس تعزیه، نوحه خوانهای قدیمی، ردیف دانهای آواز نام برده شده است. دست کم صد پژوهشگر موسیقی شناس بین المللی این پرونده را با دقت بررسی و نظر تخصصی داده اند و به همین دلایل بوده که همه دنیا پذیرفته اند تعزیه ایران با تکامل بشر تناسب دارد.
به گفته مجتبی قیطاقی، عنوان بخشی در شمال خراسان را به کسی میگفتند که دست کم در هفت مهارت درجه یک بوده و مردم میگفته اند چنین فردی نظر کرده است. این درجه را مردم به او میدادند نه سازمانها و نهادها. بخشی نیز کسی بود که در خوشی و ناخوشی در سوگواری و جشن با فاخرترین شکل کنار مردم بود.
به گفته این پژوهشگر، آن تعزیه داری که اسنادش به یونسکو رسیده است متناسب مردم ماست. شما باید حال و هوای تعزیه را تا سال دیگر هم به خاطر داشته باشید نه اینکه تعزیه بعد از پنج دقیقه که از مجلس خارج میشوید هم در خاطرتان نماند.
قیطاقی اضافه میکند: به خاطر دارم همه تعزیه خوانهای برجسته شمال و غرب خراسان در روز عاشورا در علی آباد قوچان جمع میشدند و تعزیه برپا میداشتند. بعد از مراسم، سکوت عجیب و غریبی بر چهار، پنج هزار جمعیتی که در فضای باز سوگواری میکردند حکم فرما میشد که از خاطرم نمیرود. مردم در فکر و اندیشهای فرو میرفتند که مدتها از ذهنشان بیرون نمیرفت. کودکان مدتها از تعزیه و شبیه خوانی صحبت میکردند.
ما میخواهیم از تعزیه تأثیر بگیریم، اما اکنون این طور نیست. امکانات صوتی و تصویری و مانورهای رسانهای انجام میشود، اما عمقی به لحاظ فرهنگی ندارد و این یک آسیب بزرگ است.
به گفته این پژوهشگر، یک پرده خوان با یک پرده ساده واقعه کربلا را از این روستا به آن روستا نقل و حکایت و روایت میکرد. کربلا را روضه خوانهای بومی محلی و همین بخشیها بودند که موشکافانه روایت و مردم را عاشق امام حسین (ع) میکردند. رسانهها که نبودند تا خبر را به عشایر مراوه تپه برسانند.
او میگوید: نوحه «امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود» امکان ندارد از ذهن مردم پاک شده باشد من اولین بار چهل سال پیش شنیدم و همیشه یکی از نوحههایی که برای خواندن انتخاب میکنم همین است. ذهن، مقامهایی را در پستو نگه میدارد که قدرش را میداند. آنچه حکیمانه است هم محصول یک اندیشه است و هم موجب ارتقای اندیشه میشود. ما باید این فرهنگ را توسعه و ارتقا بدهیم.