آن موقع یک جنگ ناجور بین همین سعید بچاری و برادرش حمید راه افتاده بود. فاصله سنی این دوتا فقط یک سال بود.
کد خبر: ۱۶۵۳۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۱
یک کافه کوچک خالی بود. نزدیک شهرک. درست در مسیر پیاده آمدنهای من که هربار دلم را مالش میداد.
کد خبر: ۱۶۳۹۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۴
داستان صوتی با عنوان «از سوزن و جوالدوز» به قلم علی موسی زاده را در ادامه بشنوید.
کد خبر: ۱۶۲۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۷
تصویر پردههای نقاشی شده قهوه خانهای با آن دو لشکر همیشگی خیر و شر، زندگی و آدمها را برای من ساده کرده بود.
کد خبر: ۱۶۲۶۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۷
داستان صوتی با عنوان «توفیر ماشین حساب آنها و چرتکه ما» به قلم علی موسی زاده را در ادامه بشنوید.
کد خبر: ۱۶۱۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
غلامعلی هرکجا میرفت همان ژست خاص خودش را میگرفت که میگفت از یک یارویی به اسم همفری بوگارت یاد گرفته.
کد خبر: ۱۶۱۳۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۰
دیوار شهرک و آی از دیوار شهرک. هرکسی میتوانست بعد از کلی تقلا خودش را برساند آن بالا دنیا میآمد توی مشتش.
کد خبر: ۱۵۹۱۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
میگفت اگر شب قدر را کسی عبادت کند و آن قدر خالص باشد و با تمام وجود قلب پاکش را روبه روی خدا بگذارد یک اتفاق میافتد؛
کد خبر: ۱۵۷۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۰
داستان صوتی با عنوان «مظنه آدمیزاد چند» به قلم علی موسی زاده را در ادامه بشنوید.
کد خبر: ۱۵۴۶۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۱
یا این آینههای کوفتی تصویر را درست نشان نمیدهند یا اصلا ما آدمها توی آینه درست نگاه نمیکنیم.
کد خبر: ۱۵۴۵۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۱
داستان صوتی با عنوان «ترامپولین برای روح آزرده لک لکها» به قلم علی موسیزاده را در ادامه بشنوید.
کد خبر: ۱۵۲۶۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۹
برای ما که از دیوارهای صاف هم بالا میرفتیم قلاب گرفتن یک امر حیاتی و ژئوپولتیک بود.
کد خبر: ۱۵۲۱۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۷
داستان صوتی با عنوان «راعی کرگدن ها» به قلم علی موسیزاده را در ادامه بشنوید.
کد خبر: ۱۵۱۱۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
هرکجای جهان، مسئولی پشت میزش نشسته باشد باید بداند که روزی... ساعتی... و دقیقهای میرسد که او بیاید و آرام به در شیشهای دفترش تقه بزند و وارد شود.
کد خبر: ۱۵۰۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰
توی بحبوحه جنگ به این نتیجه رسیده بود که لنجش را باید توی ساحل خرمشهر ول کند و همراه خیل مهاجران راه بکشد و بیاید مشهد.
کد خبر: ۱۴۹۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۳
اصلا جعفر ته ماست مالیهای دنیا بود و هرطور بود باید رفیق ششدانگ من میشد که اساسا نیاز به یک آنتی تز داشتم تا کمی مرا متعادل کند بلکه دست از سرم بردارند و گناههای نکرده را پای من ننویسند.
کد خبر: ۱۴۸۸۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۶
داستان صوتی با عنوان «وقتی سنگها میشکفند» به قلم علی موسیزاده را در ادامه بشنوید.
کد خبر: ۱۴۸۰۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۱
عمه بزرگ آدم سرد و بی حالی بود. نه عاشق شده بود و نه طعم غذایی یا فیلم و سریالی میشد پیدا کرد که او را سر ذوق بیاورد.
کد خبر: ۱۴۷۸۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۹
داستان صوتی با عنوان «جهان آدم بزرگها ترسناک است» به قلم علی موسیزاده را در ادامه بشنوید.
کد خبر: ۱۴۶۹۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۳
قصه شوهر فریده یکهو میرسید به جایی که مرد مفلوک خودش را توی حمام آتش میزند و یک هفته توی بیمارستان زنده نگهش میدارند، اما بیشتر از این زورشان نمیرسد و میمیرد.
کد خبر: ۱۴۶۶۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۲