صدای بچهها که از مدرسه برگشته بودند و در کوچه فوتبال بازی میکردند، از پنجره شنیده میشد. سینا فکری کرد و لبخندی زد و با عجله لباس ورزشیاش را پوشید و رفت داخل کوچه.
کد خبر: ۳۱۱۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۱
علی تازه روی صندلی نشسته بود و کتاب داستانش را باز کرده بود تا بخواند که یکدفعه همهجا لرزید.
کد خبر: ۳۱۰۰۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
خیلی وقتها برای اینکه مشکلمان حل شود یا همهچیز بهخوبی و خوشی انجام شود، نذر میکنیم و از خدا میخواهیم همهچیز را روبهراه کند.
کد خبر: ۳۰۴۶۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۸
یلدا که میشود، همه جشن میگیرند. مدرسهها هم برای بچهها جشن یلدا میگیرند.
کد خبر: ۳۰۶۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۱
پارسا همهی جیبهای کولهپشتیاش را گشت. جیبهای لباس فرمش را هم زیرورو کرد. هرجا را گشت، نبود.
کد خبر: ۳۰۲۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۸
همیشه وقتی کسی به کمک احتیاج دارد، خوب است بهموقع به کمکش برویم. بچههای کلاس چهارم ج هم همین کار را کردند.
کد خبر: ۲۹۴۳۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۵
سینا آنقدر در خواندن کتاب غرق شده بود که اصلاً سروصدای بچهها را نمیشنید. یکدفعه امید دوید و یک مشت برگ خشک برداشت و پاشید توی صورت رضا.
کد خبر: ۲۹۲۹۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
همیشه وقتی یکی سرما میخورد، برایش سوپ میپزند تا حالش زودتر خوب شود. بچهها هم میخواستند حال مامان زودتر خوب شود. برای همین، دستبهکار شدند.
کد خبر: ۲۹۰۸۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰
وقتی از صلح سخن میگوییم، سخن از آرامش همه عناصر زمین است. در نبودن صلح است که آتش به جان جنگلها میافتد و همین جاست که ابرها و بارانها نشان صلح را با خود به ارمغان میآورند.
کد خبر: ۲۹۹۰۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
روی دیوار خیلی از مدرسهها پر از نقاشیهای قشنگ است. آقای نقاش هم آمده بود تا روی دیوار مدرسه یک نقاشی قشنگ بکشد.
کد خبر: ۲۹۰۸۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۶
بعضی وقتها یکی پیدا میشود که فکر میکند از دیگران قویتر است و میخواهد به دیگران زور بگوید. بچههای مدرسه هم این مشکل را داشتند. به نظرتان این جور وقتها باید چه کار کرد؟
کد خبر: ۲۹۰۸۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۳
وقتی به یک فروشگاه بزرگ میروید که قیمتهایش مناسب است، دلتان میخواهد کلی خرید کنید. بابابزرگ هم این کار را کرد.
کد خبر: ۲۴۵۳۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷
نرمش و ورزش کردن خیلی خوب است. آدم را برای مسابقه آماده میکند. همهی ورزشکارها پیش از مسابقات حسابی ورزش و تمرین میکنند.
کد خبر: ۲۴۹۸۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۳
زمان مدرسهها که میشود، همهی بچهها بهموقع از خواب بیدار میشوند. آماده میشوند و میروند مدرسه. روز اول مدرسهها از راه رسید. امید هم مرتب و منظم به مدرسه رفت.
کد خبر: ۲۴۵۳۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱
همیشه بزرگترها مواظب کوچکترها هستند. در کارها کمک و اگر سؤالی داشتند راهنماییشان میکنند. سینا هم برادر بزرگتر بود.
کد خبر: ۲۴۶۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
وقتی یکی کمکت میکند، دلت میخواهد مهربانیاش را جبران کنی. دلت میخواهد تو هم یک جوری به او کمک کنی. ماشینهای تعمیرگاه هم در همین فکر بودند.
کد خبر: ۲۴۵۲۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۷
هر سال شهادت امام رضا(ع) که میشد، مادربزرگ نذری میداد. یک آش خوشمزه میپخت و همهی همسایهها را دعوت میکرد.
کد خبر: ۲۴۵۳۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۸
نهال کوچک دلش پر از ترس و غصه شد و شروع کرد به فریاد زدن: «کسی صدایم را میشنود؟ کسی هست کمکم کند؟» هنوز از سبز شدنش خیلی نگذشته بود که بیابان تاریک شد.
کد خبر: ۲۳۷۶۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱
همیشه وقتی خیلی خستهای، دلت میخواهد یک گوشه بنشینی و حسابی استراحت کنی. بابا هم حسابی خسته بود. دلش میخواست کمی استراحت کند.
کد خبر: ۲۴۵۸۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۸
همه از روزهای دور گذشته کلی خاطره دارند، خاطرههای خوب و بد، خاطرههای تلخ و شیرین. بابابزرگ هم از آن زمانها کلی خاطره داشت.
کد خبر: ۲۴۰۵۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۵