غزاله حسینپور| در فرهنگنامهها واژه استقلال را آزادی داشتن و آزادانه عمل کردن و از این دست معنا کردهاند. به تبع آن واژگانی، چون خودگردانی و خوداتکایی و خودمختاری به ذهن متبادر میشود. وقتی هم که تعبیر «استقلال دانشگاهها» را به کار میبریم، چنین مفاهیمی را برای این نهاد علمی متصور هستیم. بااینهمه مقصود این گزارش از استقلال دانشگاه، بیتوجهی به محیط اجتماعی اطراف نیست. بلکه نهاد خودبسندهای مدنظر است که با قدرت جذب خویش میتواند بر محیط پیرامون اثرگذار باشد و چهبسا از آن تأثیر پذیرد.
چنانکه از معنای واژگانی استقلال هم برمیآید، آزادی رکنی جدانشدنی از استقلال مینماید و ازاینرو دانشگاههای مدرن و امروزی به این مهم توجه دارند. برقراری کرسیهای آزاداندیشی که در این سالهای اخیر از آن سخن میرود، یکی از بسترهای لازم در این راه را میتواند فراهم کند. همچنین آنگونه که مصاحبهشوندگان این گزارش نیز تأکید میکنند، استقلال اقتصادی و دخالتنکردن نهادهای دیگر در امور دانشگاه امری حیاتی برای مستقل شدن این نهاد است.
بیش از این را در صحبتهای آنها بخوانید.
موانع آزاداندیشی، سد راه استقلال دانشگاه
دکتر علی یوسفی، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، استقلال دانشگاه را در این میداند که موانع آزاداندیشی و گفتگوهای آزادانه در محیطهای دانشگاه از پیش رو برداشته شوند. به گفته او، از مهمترین این موانع ایجاد نهادهای موازی دانشگاه و مداخلات گسترده در نظام تصمیمگیری دانشگاهی است، مداخلاتی که ابتکار و آزادی عمل را از دانشگاهها سلب میکند. یوسفی میگوید: آزادی عمل و استقلال نهادهای علمی یک شرط اساسی برای پیشرفت و پویایی آنهاست که همواره باید مورد احترام دولتها باشد. از طرفی، دانشگاه قوه عاقله جامعه است و دولتها باید از این ظرفیت برای بهبود نظام تصمیمگیری خود استفاده کنند. این جامعهشناس دانشگاه را محلی برای آموزشهای انتقادی میخواند که باید به طور مداوم فرصت گفتگو و اظهارنظر آزادانه را فراهم کند و هر آنچه مانع رواج آموزشها و گفتگوهای انتقادی در دانشگاه شود، مانع استقلال دانشگاه برمیشمرد.
بستر پیشرفت علمیْ آزادی است
از دید او، اگر استقلال دانشگاه به رسمیت شناخته شود، رشد علم و فناوری در کشور نیز به شکل محسوسی افزایش پیدا خواهد کرد. یوسفی تأکید میکند: اگر قرار باشد در این کشور علم پیشرفت کند و اساس توسعه و پیشرفت را بر دانایی بدانیم، ضرور است که دانشگاهها استقلال و آزادی عمل کافی داشته باشند. این آزادی عمل نیز باید در همه شئون تصمیمگیری این نهاد جریان داشته باشد از جمله در جذب استادان، انتخاب رؤسای دانشگاه، ایجاد رشتههای تحصیلی و بازنگری در آن، برقراری مراودات علمی و همکاریهای بینالمللی و امثال آنها. این پژوهشگر ارتقای معیارها و ضوابط جذب اعضای هیئتعلمی و کارکنان دانشگاهها متناسب با اقتضائات علم و فناوری و بر اساس شایستگی را از موارد تضمینکننده استقلال دانشگاه میداند که در صورت تحقق، میتوان انتظار داشت دستاورد و خروجی نیروی انسانی و علمی دانشگاه نیز برای جامعه بسیار مفید باشد. او ادامه میدهد: این دستاوردهای علمی تصادفی به بار نمینشینند و به نظر من بستر اصلی آن آزادی است. آزادیْ عنصری حیاتی برای پیشرفت علمی و توسعه کشور محسوب میشود بهویژه برای این محیط که بیش از هر نهاد دیگری صلاحیت علمی و تخصصی و حرفهای دارد. به یاد داشته باشیم چنانکه مطالعات جهانی منزلت شغلی نشان میدهد، موقعیتهای دانشگاهی و دانشمندیْ برتر و ارزشمندتر از دیگر مناصب هستند.
تلاشهایی که کمتر نتیجه داده است
یوسفی معتقد است آییننامهها و مقررات دستوپاگیر و نظارتها و مداخلات چندگانه مانع از پویایی دانشگاهها شده است. این عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد به تلاشهای فراوان مسئولان دانشگاهی برای بازگرداندن استقلال به این نهاد علمی اشاره و درعینحال اذعان میکند: متأسفانه تلاشهای یادشده کمتر به نتیجه رسیده است و واقعیت این است که بسیاری از تصمیمهای مهم درباره دانشگاهها، در خارج از چهارچوب آن گرفته میشود. بدون تردید، این مداخلات مانع از رشد و پویایی دانشگاه و مخل خردورزی و آزاداندیشی است که از شروط اساسی رشد علم و فناوری است.
دولتها بودند که دانشگاههای مدرن را تأسیس کردند
«دانشگاهها کلا مستقل نیستند.» این جملهای است که دکتر روحا... اسلامی، استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، صحبت خود را با آن آغاز میکند. او میگوید: دانشگاهها در دوره مدرن به این خاطر ایجاد شدند که بتوانند به فرایندهای توسعه در کشور کمک کنند، با علوم تولیدی خود مهندسی و پزشکی و فرایندهای سیاستگذاری در کشور را یاری رسانند و همچنین نخبگانی پرورش دهند که به کارگزاران حکومتی و سیاستمداران و یاریدهندگان توسعه کشور تبدیل شوند.
اسلامی ادامه میدهد: دانشگاهها در ابتدا مستقل نبودند و برای اینکه توسعه ملی اتفاق بیفتد، توسط دولتها ایجاد شدند. این نهاد علمی رفتهرفته به چند علت سعی کرد استقلال خود را از دولتها حفظ کند. جلوگیری از دخالت حکومت در امور خود و دنبال کردن علم به صورت آزاداندیشانه و لزوم خودکفایی -به معنای هزینه کردن مجموعه درآمدها برای نهاد دانشگاه و وابسته نبودن به بودجه دولتی- از این علل بود. برخی از دانشگاهها فهمیدند که میتوانند در محتوای دروس و شیوههای ارائه و جمعآوری منابع مالی مستقل باشند و نیازی نیست دولت در همه کارهای آنها دخالت کند.
او اظهار میکند: از انقلاب فرانسه به بعد، همه دانشگاههای مدرنی که در دنیا شکل میگیرند الگوهای دولتی دارند. در دولتهای سوسیالیستی و چپگرا مثل چین و شوروی این امر تقویت میشود و دانشگاهها بیشتر دولتی و وابسته به بودجههای حکومت میشوند. اما از ۱۹۹۰ تصور این بود که دانشگاهها باید جهانی و دارای منابع درآمدی مستقلتری باشند. اگر این امر محقق شود، از لحاظ ایدئولوژیک و اندیشهای نیز چندان پایبند به دولتها نیستند و میتوانند فرایندهای آزاداندیشانه را در داخل خود تقویت کنند.
به گفته مؤلف کتاب «سیاستنامه سعدی» امروزه دولتها برنامههای درسی، استادان، مأموریت دانشگاهها و ... را تعیین میکنند. او میافزاید: تصمیمات شورای انقلاب فرهنگی، سیاستهای مصوب مجلس که وزارت علوم دنبال میکند، همه و همه، دانشگاهها را تحت تأثیر قرار میدهند. البته از زمانی که تنوع دانشگاهها بیشتر شده است سعی کردهاند در برخی امور مستقل باشند، ولی باز هم دروس و محتوا و بسیاری از موارد را دولت تعیین میکند.
ابتدا باید استقلال مالی پیدا کرد
این پژوهشگر با اذعان به اینکه دولت به برخی از دانشگاههای دولتی تراز اول، یعنی ۱۰ دانشگاه برتر کشور که به صورت هیئتامنایی اداره میشوند، اجازه مستقل شدن داده است، زمینههای این استقلال را چنین برمیشمارد: دانشگاهها اگر بخواهند مستقل شوند، باید در ابتدا منابع مالی خود را جدا کنند. در برنامههای پنجم و ششم توسعه هم اشاره شده است که دانشگاهها باید بهتدریج منابع مالی خود را متنوع کنند و از درآمدهای دولتی جدا شوند. در گام دوم باید به دنبال منابع خیریه و وقفی باشند و سوم اینکه شرکتها و کلینیکها مراکزی داخل دانشگاهها تأسیس کنند که دانشآموختگان آنها را اداره کنند و برای دانشگاه درآمدزا باشد. نسل جدید دانشگاههایی که در دنیا شکل میگیرند وابسته کامل به درآمد دولت نیستند. عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان میکند: اگر این استقلال مالی محقق شود، دست دانشگاه باز خواهد بود و در این صورت است که خودش میتواند استاد استخدام کند، شرکتهای کارآفرین تأسیس میشوند، دانشجویان بیکار نمیمانند، از دخالتهای ایدئولوژیک و سیاسی در امور دانشگاهها کاسته میشود، و خلاقیت و تنوع آموزشی و پژوهشی در دانشگاه شکل میگیرد. واضح است که این شرایط به نفع دانشگاه است، اما دولتی که به دانشگاه بودجه و امکانات میدهد، در طرز فکر و شیوههای کارکرد و در همه امور دانشگاه دخالت خواهد کرد و دانشگاه را به یک اداره تبدیل میکند.
وزیر علوم در مصاحبه با شهرآرا مطرح کرد
دانشگاهها را به سمت استقلال در تصمیم گیری خواهیم برد
«دانشگاههای ما اکنون در بخشهای زیادی از فعالیتهای خود مستقل برنامه ریزی میکنند. با این حال، در دورهای برای استانداردسازی برنامههای آموزشی و پژوهشی، آیین نامهها و ضوابط مشترک در دانشگاهها تنظیم و ابلاغ شده است و طبعا تا زمانی که یک دانشگاه به حدنصابی از توانمندیهای علمی و تجربه و سابقه نرسد، تصمیم گیریهای مستقل تأثیرگذار و مفید دشوار خواهد بود.»
دکتر منصور غلامی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، در پاسخ به پرسش خبرنگار شهرآرا درباره برنامه وزارت علوم برای استقلال دانشگاهها ضمن بیان مطالب یادشده افزود: داریم تلاش میکنیم به تدریج دانشگاههای بزرگ را به سمت استقلال در تصمیم گیریهای خودشان ببریم. طبعا در ابتدا این تلاش در حوزههای آموزش و پژوهش صورت خواهد گرفت تا بعد به تدریج به بخشهای مالی و اداری و استخدامی برسد.
غلامی تصریح کرد: از آنجا که هنوز بخش شایان توجهی از بودجه دانشگاهها را دولت میدهد، در بحثهای استخدامی برای استقلال دانشگاهها چندان نمیتوان برنامه تأثیرگذاری اجرا کرد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه دانشگاههای جوان زیادی داریم، به طور کلی هم نمیشود استقلال دانشگاهها را عمومی اعلام کنیم. دانشگاههای جوان تجربه مدیریتی محدود و مسائل و مشکلات زیادی دارند که نظارتی متمرکز بر آنها را ضرور میسازد.