به گزارش شهرآرانیوز، در این مراسم که با حضور شخصیتهای حوزوی مانند حضرات آیات سیدجعفر سیدان، مصطفی اشرفی شاهرودی، سیدمصباح عاملی، و حججاسلاموالمسلمین محمدجعفر سبحانی، احمد مروی، محمدباقر فرزانه، محمدعلی مهدویراد، محمد حکیمی و نیز شخصیتهای دانشگاهی مثل دکتر سیدعباس صالحی، محمدمهدی رکنی، علیرضا واسعی و... برگزار شد، حاضران در مراسم در سخنانی ضمن بزرگداشت نام و یاد استاد علامه محمدرضا حکیمی، به بیان بخشی از ویژگیهای شخصیتی و علمی استاد حکیمی از نگاه خود پرداختند.
در ابتدای این مراسم، حجتالاسلاموالمسلمین محمدتقی سبحانی از استادان حوزه و دانشگاه، با اشاره به اینکه در سوگ مردی نشستهایم که نبودن او را هنوز باور نمیکنیم، گفت: اندیشههای او همچنان در ذهن و ضمیرمان طنینانداز است. او مردی بود که فریاد روزها را شنید و سرود جهشها را خواند. خورشید مغرب را نشانمان داد و الهیات الهی را خردمندانه آموخت. راز درد انسان را کشید و عدالت را گفت و زیست و ایمان و صفا و صداقت را حقیقتی مجسم شد و رفت.
حجتالاسلاموالمسلمین سبحانی خاطرنشان کرد: او رفت و ما را با آن مسئلههای بزرگ و بزرگتر از روزگار او باقی گذاشت. او رسالتهای خویش را به انجام رساند و رسالتهایی از گونهای دیگر را برای پیجوییها و پیگیریها و پیکارهای ما برجا گذاشت. او راهها را رفت و گرههایی را گشود و افقهایی را فراروی ما نهاد و مردان مرد را برای رویارویی با این میدانها فراخواند.
وی تأکید کرد: حکیمی بزرگ، از دنیای کوچک ما گذشت. او زیورهای دنیا را بر پای زمانشناسی گذاشت تا دین خویش را به دین و دنیای مردمان ادا کند. او دین را در معارف ناب آن میخواست. فتاوای دینفهمی را میشناخت و میپذیرفت، ولی خطرات دینشناسیهای بیگانه از خط انبیا و اوصیای دین را گوشزد میکرد.
حجتالاسلاموالمسلمین سبحانی در ادامه گفت: او هشدار میداد که از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچهها سرگردان است و دومی در کتابها. او خط سرخ و سبز تشیع را تنها راه استواری میدانست و ترجمان اصیل آن را در هر زمان، بهترین توصیهها و آموختههای زیستن و شدن میدانست. امامت برای حکیمی همهچیز بود. او امام را حقیقتی جاوید در حیات و هستی میشمرد. او با ولایت زیست و با ولی زمان خویش سر و سری همیشگی داشت.
در بخش دیگری از مراسم، دکتر سیدعباس صالحی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرعامل مؤسسه اطلاعات، نیز با اشاره به برخی ابعاد شخصیتی استاد علامه محمدرضا حکیمی گفت: استاد محمدرضا حکیمی تجرد زیستی داشت، بهمعنای آنکه ازدواج نکرد، اما یک تفرد شخصیتی نیز داشت. به این معنا که مثل هیچکس نبود و منحصربهفرد بود؛ خود بود و خود. برای ایشان مشابهی نمیبینم.
وی افزود: علامه حکیمی محقق بود و مصلح. هم محقق کتابخانهای که دهها هزار جلد کتاب را بخواند و مرور کند و با کتاب انس داشته باشد و از سوی دیگر، یک مصلح اجتماعی پرشور بود. این موضوع مربوط به یک دوره زندگی ایشان هم نبود. او ترکیبی از این دو را با هم دنبال کرد و این موضوع یک تجربه زیستی خاص و ویژه را میطلبد.
دکتر صالحی تأکید کرد: تجربه زیستی استاد حکیمی کماهمیتتر از مطالعه کتابهای ایشان ترکیبی از روشنفکری و دینداری بود. هر کدام از مؤلفههای روشنفکری استاد حکیمی میتواند برای یک شخص فاصله از دین را پدید آورد. اما او دیندار بود و دینداری را در فضای حیاط اجتماعی پیگیر بود. ایشان به نقاطی اتصال داشت که نهتنها خود نلغزید، بلکه دست بسیاری را گرفت و نجات داد.
مدیرعامل مؤسسه اطلاعات در بخش دیگری از سخنان خود به ویژگیهای شخصیتی مرحوم استاد حکیمی بهعنوان یک روشنفکر اشاره کرد و گفت: نخستین شاخصه استاد حکیمی، گستره و تنوع مطالعاتی وی بود. ایشان در سال۱۳۵۴ در کتاب «شیخ آقابزرگ تهرانی» میگوید بیش از ۲۰هزار جلد کتاب خوانده است یا در دهه۸۰ در مصاحبهای میگوید از بیش از ۶هزار جلد کتاب یادداشت دارم و باز بعدها میگوید بیش از این تعداد کتابها را مطالعه کرده است. ایشان از جوانی به فرهنگ و ادبیات ملل علاقه داشته و تاریخ و ادبیات انگلستان، روسیه، فرانسه، آلمان، آمریکا و... را مطالعه کرده است.
وی افزود: بهطور طبیعی وقتی ورودیهای انسان متنوع میشود، لغزندگی پیدا میکند. اینکه فردی این همه بخواند و صراط مستقیم را گم نکند، بسیار دشوار است و اصلا یکی از مؤلفههای روشنفکری مدرن هم زیادخواندن و افزایش سطح آگاهی بدون توجه به منبع ورودی آن است. ایشان در خواندن حریص بود.
صالحی خاطرنشان کرد: ارتباطات گسترده اجتماعی، مؤلفه دوم روشنفکری مدرن است که آقای حکیمی نیز از آن بهرهمند بود. ایشان به تماس با اقشار مردم اهمیت میداد و معتقد بود اگر طلبه با این اقشار تماس نداشته باشد، جامعه خود را نمیفهمد.
وی افزود: سومین شاخصه روشنفکری در زندگی استاد حکیمی ارتباط با محرومان بود و از نزدیک با آنها در نقاط مختلف شهر ارتباط برقرار میکرد. آقای حکیمی حتی الفیه ابنمالک را در زاغهها و حاشیههای شهر حفظ کرد و در کنار آن اطلاعات دقیق آمایشی از محرومان در نقاط مختلف شهر داشت.
صالحی در ادامه گفت: از سوی دیگر، آقای حکیمی ارتباطات درونروشنفکرانهای هم داشت و به گفته خودش، نهتنها در مشهد، بلکه حتی وقتی هم به تهران میرود، بهسراغ محافل غیرمذهبی میرود تا ببیند قله محافل روشنفکری تا کجاست و حتی خط ارتباطی افرادی نظیر شهید مطهری با روشنفکران غیرمذهبی، از طریق علامه حکیمی برقرار شد. تا آنجا که حتی غلامحسین ساعدی در راهاندازی مجله «الفبا» و در نخستین شماره آن، از آقای حکیمی خواست در یادنامه مرحوم علامه امینی برای او مطلبی بنویسد.
وی افزود: از سوی دیگر، آقای حکیمی به نثر و ادبیات نیز بسیار توجه داشت و گواه بر آن حضور در انجمنها و محافل مختلف ادبی و شعری بود که باز از نقاط لغزنده برای یک فرد است. ضمن اینکه ایشان کنشگری اجتماعی و انقلابی بود و از اوایل طلبگی و نهضتملیشدن صنعت نفت، درگیر کنشهای اجتماعی بود و هیچگاه در انزوا نبود.
مدیرعامل مؤسسه اطلاعات در ادامه سخنان خود به تشریح مؤلفههایی پرداخت که موجب شد با وجود آنکه آقای حکیمی یک روشنفکر بود، نهتنها لغزشی پیدا نکند، بلکه دست دیگران را هم بگیرد.
وی گفت: آقای حکیمی در بخشهای مختلف حوزه علوم اسلامی استاد دیده بود و تحت تربیت مرشد آن حوزه بود. از سوی دیگر، ایشان آگاهی و تسلط و مطالعات بسیار زیاد نسبت به دانش گذشتگان داشتند. ضمن اینکه سلوک معنوی ایشان ابراز نشده است و علیرغم مکتومبودن، دارای نکاتی است که ایشان را از آسیبهای فکری صیانت کرده است.
صالحی خاطرنشان کرد: آقای حکیمی همچنین دارای اسوهیابی در صیانت بود. ایشان ترکیبی از اسوهها داشتند. از نواب صفوی و شیخ محمد خیابانی گرفته تا علامه امینی و شیخ آقابزرگ تهرانی و این ترکیب اسوههای شخصیتی که دارای ویژگی مشترک تقوا و اخلاص و پاکدامنی و آگاهی و تعهد اجتماعی آنها بود، از نقاط مهم تأثیرگذار در استاد حکیمی بود.
وی افزود: از سوی دیگر، مقاطعی از حیات برای ایشان بهعنوان یک نقطه اتکا بود که از آن مقاطع میتوان به چهار نقطه تاریخی بعثت، غدیر، عاشورا و انتظار و مهدویت اشاره کرد. ضمن اینکه آقای حکیمی انس معرفتی و وجودی با معارف وحیانی داشت. ایشان در همان سالهای نخست حوزه، توحید صدوق را درس گرفت. این انس با معارف وحیانی در وجود ایشان بسیار زیاد بود و بلوغ این انس نیز در «الحیات» است که آن را با همکاری برادران خود انجام داد. مجموع این عوامل، موجب صیانت ایشان در برابر آسیبهای روشنفکری بود.
صالحی در پایان تأکید کرد: اینکه میتوانیم هم از آثار و هم از تجربه زیستی استاد حکیمی استفاده کنیم، به این دلیل است که ایشان یک شخصیت منحصربهفرد بود و آنچنان بود که به تحقیق میتوان گفت دیگران اینگونه نبودند. گاهی راهحل فاصلهگرفتن نیست؛ بلکه عمقدادن و استمراردادن به این تجربههاست و اینگونه میتوان روشنفکر بود و سوز دینی داشت.
در ادامه این مراسم، حجتالاسلاموالمسلمین محمدعلی مهدوی راد نیز به تبیین بخشهایی از کتاب «الحیات» مرحوم استاد حکیمی پرداخت و گفت: ایشان از معدود متفکران و اسلامشناسان و عالمانی است که به اسلام و دین نگاه جامع داشتند و گستره دانش ایشان هم در آن دانش جامع بود.
وی افزود: ایشان به دین نگاه تمدنی، ارزشی، هدایتآفرینی و هدایتپذیری داشت و مهمترین دلمشغولی ایشان هم در دریافتن و پرداختن و عرضهکردن دین بود و «الحیات» هم به تعبیر استاد شهیدی اوج این دغدغهمندی و غیرت دینی و شور مذهبی بود.
حجتالاسلام مهدویراد تأکید کرد: اگر کل دغدغه و منظومه فکری استاد را در جهتگیری آن نشان دهیم، مجموعه منظومه فکری استاد در نگاه به انسان و انسانیت خلاصه میشود.
وی افزود: اگر ولایت کمال دین است و اگر معارف اهلبیت دین را معنادار میکند و وجود دین در زندگی را معنا میبخشد، عرضهکننده آن باید زمان و زمینهها و انسان و جاریهای زمان و دغدغهها و رنجها را بشناسد و استاد حکیمی اینگونه بود. از سوی دیگر، آقای حکیمی عاشق بیقرار اهلبیت(ع) بود.
در ادامه این مراسم، دکتر محمدمهدی رکنی نیز به بیان خاطراتی از استاد حکیمی پرداخت و گفت: از ویژگیهای شخصیتی ایشان، زهد در زندگی و در مقام عمل بود.
بزرگترین ویژگی ایشان این بود که به آنچه میگفت، عمل میکرد. ایشان شناخت کاملی به محیط اطراف خود داشت. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دانشمندی جامع و ادیبی چیرهدست و اندیشهورزی نوآور و اسلامشناسی عدالتخواه بود. ایشان عمر را فارغ از آرایهها و پیرایههای مادی، در خدمت معارف قرآن و سنت گذرانده بود و آثاری ارزشمند از خود بهجا نهاد.
اما مراسم بزرگداشت مرحوم استاد حکیمی با سخنانی از آیتالله سیدجعفر سیدان پایان یافت. آیتالله سیدان با اشاره به رفاقتی که از ابتدای دوران طلبگی تا پایان عمر با استاد علامه محمدرضا حکیمی داشت، خاطرنشان کرد: علامه حکیمی در دوران زندگی خود که دارای مقاطع مختلف و جریانهای گوناگون بوده، اصولی ثابت داشت.
وی افزود: یکی از این مسائل، مسئله اصرار در ترویج تشیع و تثبیت ولایت خاندان رسالت (علیهم السلام) است که آثار ایشان از این حیث از توجه جدی به آن حکایت میکند. برای مثال یک نمونه از این نوشتهها کتاب «خورشید مغرب» است که از کتابهای بسیار جامع درباره موضوع مهدویت است.
آیتالله سیدان در ادامه گفت: مسئله دوم، مسئله عدالتطلبی و توجه به محرومان است و اینکه همچنان که اسلام در این موضوع بسیار حساسیت دارد، ایشان هم به صورتها و گونههای مختلف در ارتباط با مسئله رسیدگی به محرومان فوقالعاده حریص بود. وی در زندگی سعی کرد با محرومان در این محرومیت مشارکت داشته باشد و زندگی ساده بسیار کمنظیر و از جهتی بینظیر در قطع علایق دنیوی و توجه به شئونات مادی داشت.
وی خاطرنشان کرد: سومین موضوع مورد تأکید علامه حکیمی، در ارتباط با مکتب تفکیک است و این هم اصطلاحی بود که خود ایشان بیان کرد و مقصود از آن، تفکیک بین حقایق وحیانی و افکار بشری از جنس ناسازگار با مسائل وحیانی است و با تأثر فراوان اعلام میکند که باتوجهبه اینکه مکتب وحی نیازمندی به غیر ندارد و راجع به همه مسائل، نهتنها غنی و بلکه بینظیر است، به افکاری که تناسبی با وحی ندارد، توجه داده میشود.