ابتدا باید از مفاهیم پرخاشگری و فرد پرخاش جو، تعریفهای روشن داشته باشیم. پرخاشگری در یک کُنش اجتماعی شکل میگیرد و پرخاشگر کسی است که به کنشی، پاسخ غیرمعقول نشان میدهد، بنابراین پرخاشگر کسی است که تمایل دارد در تقابل با دیگران به صورت خشم و تندخویی پاسخ بدهد و معمولا این رفتار با استقبال مردم رو بهرو نمیشود.
هرچند ممکن است پرخاش در برابر جور و ستم باشد و از آن تلقی مثبتی شود، همیشه کنشهای فرد پرخاشگر از نوع مثبت نیست و در مجموع پرخاشگری نوعی رفتار ناشایست و غیرمعقول محسوب میشود که بهعلت اختلالات روحی یا شرایط اجتماعی بهوجود میآید. اینگونه است که در جاهایی که احتمال فقر فکری، فرهنگی، مالی و اجتماعی وجود دارد یا روند جامعهپذیری و تابآوری پایین است، زمینه پرخاشگری بیشتر میشود.
شهرها از جمله محیطها و نوجوانان و جوانان از آن دسته افرادی هستند که پرخاشگری در آنها بیشتر دیده میشود. در مقابل، کنشهای خشن در زنان به دلیل اینکه خوی مادرانه دارند کمتر دیده میشود. از همینرو است که برخی بر این باورند که اگر جهان مادرانه شود بهتر است، اما در مجموع رفتارهای خشونتآمیز هم به دلیل موضوعهای تربیتی و جامعهپذیری در زنان هم دیده میشود.
زمینههای فقر، اعتیاد و بسترهای اجتماعی؛ پرخاشگری را تشدید میکند. برای نمونه وقتی ترافیک زیاد است یا جایی برای پارک خودروها وجود ندارد، این کمبودها بسترساز پرخاشگری میشود، بنابراین تناسب بین نیازها و امکانات، نخستین موضوع با اهمیت در شهرهاست و هرچه تعادل کمتر باشد زمینه خشونت اجتماعی افزایش مییابد.
افراد با متولد شدن از توانمندیهای زیستی و محیط برخوردار میشوند. محیط و توانمندیهای زیستی، شخصیت فرد را شکل میدهد، بنابراین اگر زمینه خشونت در برخی زیاد است به بستر خانواده و کنشهای والدین در زمان اختلافها برمیگردد. اگر پاسخها و کنشها بیشتر زمینه خشونت داشته باشد، احتمال پرخاشگری در شخصیت فرد بیشتر است، البته برخی افراد هم به دلیل حوادثی که از سر گذراندند، تصادف و ... دچار نبود تعادل روحی هستند، اما خشونت در آنها غیر ارادی است.
در اینجا درباره رفتاری صحبت میکنیم که فرد اختیار دارد و میتواند بالقوه کنترلش کند. از اینرو است که تأکید میشود باید تابآوری را در افراد جامعه افزایش دهیم و سطح انتظارها را در آنها کنترل کنیم. همچنین باید درباره نیازهای اجتماعی به آنها آموزش دهیم.
سالمسازی محیطی و فرهنگسازی اصل اول است. رسانهها به ویژه در جهان امروز که کودکان با بازیهای خشن سرگرم هستند نقش پررنگی دارند. این دسته از کودکان وقتی به بزرگسالی میرسند رفتارهای خشونتآمیز در آنها بیشتر میشود، بنابراین پرخاشگری پدیده پیچیدهای است که نیازمند هماهنگی سیستمی است. افزون بر رسانهها، نهادهای مختلف مانند آموزشوپرورش، گروههای هنجارساز و مرجع مانند هنرمندان و ورزشکاران در کاهش پرخاشگری اثرگذار هستند.
زمانی که درباره کنشگری به یک رفتار، اطلاعی نداشته باشیم یا مهارتهای زیست اجتماعی شهری را کسب نکرده باشیم و قوانین و حقوق شهروندی را ندانیم، ممکن است بر اساس یک الگوی رفتاری خودساخته یا تعصبهای قومیتی و نژادی (در آمریکا بیشتر دیده میشود) عمل کنیم؛ البته در کشور ما زمینههای خشونت بیشتر به نداشتن مهارت زندگی شهری و بیاطلاعی از حقوق خود برمیگردد. پرخاشگری در سازمانها و ادارهها بهدلیل رعایت نکردن حقوق شهروندی از سوی دو طرف، هم مراجعهکننده و هم پاسخگو، ایجاد میشود و از این جهت است که ریشه فرهنگی دارد.
در حوزه ترافیک و مسائل روزمره شهر نیز دلیلش این است که تابآوری تحتتأثیر نبود نشاط، پایین است که این هم زمینه خشونت را افزایش میدهد. از سویی قانون را فصلالختام ندانستن، جامعه را به سمت لمپنی میبرد و زمینه ناآرامی و حتی وحشت و ترس را درون آن تشدید میکند و امنیت را به خطر میاندازد.
در مشهد وقتی میتوانیم حضور حضرت رضا (ع) را عینی ببینیم باید در کنشهایمان از رفتار رأفتگونه حضرت درس بگیریم. انسان مؤمن رفتارهای خشونتی ندارد. رفتارهای خشونتآمیز، ضدعقلانیت است و اگر بروز دهیم نشاندهنده این است که یکی از مهمترین شاخصهها را که حسن رفتار است رعایت نکردهایم. بهویژه آموزههای دینی ما را به صبر معقول دعوت میکنند و مسلمانان را از رفتارهای پرخاشگرانه پرهیز میدارند.