«امروز نیا کلاس، بدجوری تریپ خفنه!»؛ دانش آموزی دبیرستانی را در نظر بگیرید که این خبر را به وسیله تلفن همراهش میخواهد به هم کلاس خود برساند. او قصد دارد به دوستش هشدار دهد که با توجه به نامساعد بودن وضعیت به کلاس نیاید، مثلا به این علت که دبیر درباره درس هفته گذشته خواهد پرسید و پیامدهای بدی در انتظار دانش آموزی است که آن درس را بلد نباشد. او به زبانی ویژه جوانان این خبر را ارسال میکند و احتمالا نمیخواهد دیگران دقیقا متوجه محتوای پیام شوند. رویکرد پنهانی یا مخفی کاریِ او مفهومی به همراه دارد که به آن «آرگو» یا «زبان مخفی» میگویند.
پدیدهای اجتماعی که ظاهرا پیشینه آن تا فرانسه سده چهاردهم میلادی رهگیری شده است. دستاورد این کوشش به ما آگاهیهایی درباره زبانی ویژه سارقان و راهزنان زندانی در آن سده میدهد که الفاظ آن در زبان فرانسوی رایج در آن روزگار وجود نداشته است. زبان مخفی شاید همیشه در کنار زبان معیار هر ملتی بوده است و البته نمیتوان آن را کاملا جدا از زبان معیار تعریف کرد؛ به عبارتی، درستتر این است که زبان مخفی را شکل و گونهای از زبان معیار بدانیم.
آرگو زبانی است که به مثابه زائدهای بر زبانِ موجود است و معمولا یا همان واژههای موجود را در بر میگیرد که با معنایی نو به کار گرفته میشود یا صورتی تغییریافته از واژههای رایج است. برای نمونه، معنای «پخت وپز» در زبان رایج و معیار، آشپزی است، اما یک فرد معتاد ممکن است آن را به معنای ساختن ماده مخدر شیشه به کار ببرد.
در نمونههایی دیگر میتوان به «تب کردن» و «نقاب دار» و «مجرد» اشاره کرد که در میان زندانیان به ترتیب به معنای ناراحت و عصبی شدن و سابقه دار و زندان انفرادی به کار میرود.
همچنین اصطلاحات «باقلوا» و «بانک مرکزی» و «نجیب» و «لُنگ» که جوانان به ترتیب آن را به معنای دوست داشتنی و دانشگاه آزاد و آدم خسیسی که اهل دست توی جیب کردن نیست و آدم چاپلوس استفاده میکنند. یا واژه «فابِ فا» را در نظر بگیرید که در زبان جوانها دگرگون شده «فابریکِ فابریک» به معنای صمیمی است. واژگان و اصطلاحات زبان مخفی اگرچه ماهیتی عامیانه دارد، به علت کارکرد رمزگونه آن شایسته است هویتی مستقل از زبان عامیانه برایش در نظر گرفته شود.
همچنین باید دانست این کلمات در آغاز است که میان هر قشر، کارکردی رمزگونه دارد، اما کم کم پرکاربرد و فراگیر میشود و محتمل است که دیگر، گوینده آن قصد پنهان کاری نداشته باشد و صرفا بنا به عادت یا تمایل به زبان قشر و طبقه و طیفی که به آن منتسب است، این گونه سخن بگوید.
حتی برخی از این کلمات وارد زبان مردم کوچه و بازار و به تبع آن وارد زبان معیار میشود و از این جهت، گاهی تعیین مرزی دقیق میان واژههای زبان مخفی با زبان عامیانه کار چندان راحتی نیست. و، اما این یادداشت میخواهد داستان نویسان را به جدی گرفتن و آشنایی درخور با آرگو دعوت کند.
بهره بردن از ظرفیتهای زبان مخفی از سویی به غنای نثرتان یاری میرساند (طبعا بافت و محتوای متن شما هم باید امکان راه دادن به این واژگان و اصطلاحات را داشته باشد تا این بهره گیری بجا باشد) و از سوی دیگر به تقویت سازههای داستانی نوشته شما کمک میکند - مثلا با افزایش باورپذیری شخصیتهای داستان.
در ادبیات جهان، لویی فردینان سلین، نویسنده فرانسوی، که رمانهای مشهوری، چون «سفر به انتهای شب» را نوشته، از ظرفیت آرگو در نگارش خود سود برده است. اگر بخواهیم یک نمونه وطنی هم نام ببریم، شاید مجموعه داستان به هم پیوسته «باغهای شنی» نوشته حمیدرضا نجفی گزینه مناسبی باشد. نویسندههای ما افزون بر پژوهشهای میدانی خود، میتوانند از حاصل تلاش پژوهشگران در قالب کتابهای تحقیقی و واژه نامههای زبان مخفی نیز استفاده کنند.
«فرهنگ لغات زبان مخفی» تألیف دکتر مهدی سمائی و «مردم شناسی اصطلاحات خودمانی؛ پژوهشی مردم شناختی در اصطلاحات خودمانی جوانان» تألیف دکتر محمود اکرامی که هر دو شماری از واژههای زبان مخفی جوانان را در خود جای داده، کتابهایی است که در این زمینه میتواند راهگشا باشد.
همچنین کتاب «زبان حال؛ فرهنگ عام واژههای معتادان» از سعید نوروزی جوینانی که چنان که از عنوان فرعی اش پیداست، سراغ قشر معتاد جامعه رفته است. «فرهنگ محبس؛ واژهها و اصطلاحات کاربردی در زندانهای ایران» از امین حق ره، دیگر کتابی است که در حوزه زبان مخفی درخور معرفی است. در پایان این مطلب باید گفت اگرچه ممکن است مؤلفان نام برده بر روی جلد این کتابها تعبیر زبان مخفی یا آرگو را به کار نبرده باشند، دست کم برخی از واژگان و اصطلاحاتی که گردآوری کرده اند و درباره اش توضیح داده اند، در این حوزه قابل بررسی است.
*برای نگارش مطلب بالا از کتابهای پژوهشی یادشده در متن به ویژه مقدمه «فرهنگ لغات زبان مخفی» بهره گرفته شده است.