صدور مجوز نمایش برای چهار فیلم سینمایی | «تابستان همان سال» به کارگردانی محمود کلاری آماده اکران شد برپایی نمایشگاه آثار فاخر استاد فرشچیان تالار وحدت پرواز همای با اپرای «شیدا» به کاخ نیاوران بازمی‌گردد تاریخ اکران «گوزن‌های اتوبان» مشخص شد شلیک، با کمی تأخیر | نگاهی به سریال «شکارگاه»، اثر جدید نیما جاویدی گفت وگو با محمدتقی امیدیان، طراح نخستین پرتره امام خمینی (ره) بر روی اسکناس ها آموزش داستان نویسی | چشم‌هایی که در اعماق برق می‌زنند شاعر « اسب‌‌سالگی»: باید خط و خراشی روی صفحه هستی بیندازم برنامه‌های گالری‌های مشهد در روز‌های آتی (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) ابوتراب خسروی: ممیزان دچار سوءتفاهم شده‌اند درباره سریال «۰۲۴» و ماجرای حضور زنان در یک رختشوی‌خانه درگذشت «گِرِگ ایلس،»نویسنده ژانر جنایی اکران مستندی درباره روایتی تاریخی از یک روزنامه‌نگار مبارز «قپان» به جشنواره فیلم تورنتو رسید گفت‌و‌گو با کارگردان فیلم کوتاه «سیاه‌ماهی» به بهانه راه‌یابی به جشنواره ایسفا انیمیشن «ژولیت و شاه» نخستین جایزه بین‌المللی خود را دریافت کرد پلنگ طلایی لوکارنو برای چهارمین بار به فیلمی از ژاپن رسید اکران «هابیت۳» ‏در خانه هنرمندان ایران
سرخط خبرها

شازده وهمی سعودی

  • کد خبر: ۱۳۳۳۹۴
  • ۱۶ آبان ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۴
شازده وهمی سعودی
دیشب مسواکمان را زدیم، شب کلاه بر سر عزم خواب کرده بودیم که فریدون خان، سرایدار عمارت، را دیدیم.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

دیشب مسواکمان را زدیم، شب کلاه بر سر عزم خواب کرده بودیم که فریدون خان، سرایدار عمارت، را دیدیم. کله در ماسماسک همراه نچ نچ می‌کنند و تأسف می‌خورند. فرمودیم: چه شده است؟ گفت: حقیقتا این شازده هم وهمی شده است. گفتیم: که؟ گفت: همین شازده اره‌ای سعودی.

فرمودیم: بن سلمان؟ گفت: ها، تصدق! گفتیم: شکر اضافه چه خورده است؟

عارض شدند که گفته است در ایران دموکراسی و آزادی نیست و ما پی اینیم که دموکراسی در ایران فراگیر شود و آزادی‌های مدنی و اجتماعی را گسترش بدهیم. فرمودیم: تنهایی با قاشق خودش این شکر‌های اضافی را خورده است یا کسی هم کمکش بوده است که پیش پیراهنش نریزد؟ عارض شدند: گویا تنها تناول کرده اند.

فرمودیم: خیلی خوش رایحه اند. جلوی کانال کولر هم می‌نشینند. از همان اول با خون و خونریزی حکومت را به دست گرفته اند. توی این سال‌ها محض رضای خدا، یک دانه انتخابات هم برگزار نکردند. مطبوعاتشان هم فقط آگهی عطر و ادکلن و موبایل چاپ می‌کنند.

هرکه به شازده بگوید بالای چشمت ابروست، با اره به چند قسمت مساوی تقسیمش می‌کنند، در اسید ترشی اش می‌اندازند که کلا معدوم شود. تا همین چندی پیش که نسوان حق رأی که هیچ حق رانندگی هم نداشتند، حالا با چهارتا دیسکو و کلاب و کاباره و قروفر، کشورشان شده است مهد آزادی و دموکراسی؟

آن مردک کله هویجی، ترامپ، خوب اسمی بارشان کرد که گفت گاوشیرده هستند. روی دریای نفت خوابیده اند، دلار نفتی می‌دهند، روی سبیل شاه نقاره می‌زنند. دلشان خوش است به چهارتا ماشین غول تشنگ و هتل و عمارت چنداشکوبه.

بالاخره هر گاوی یک روزی شیرش می‌خشکد و صاحبش باید سرش را ببرد؛ چون به خرج افتاده ... فریدون خان پس کله خاراند، گفت: عجب حکمتی فرمودید! لبخند ملیح فرمودیم. گفتیم: ما اینیم دیگر؛ تحلیل مسائل خاورمیانه‌ای، چیزی خواستی، غروب‌ها بیا در خدمتیم.

به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس

*به لهجه مردم کویر بم، به سبزه روییده بر دوطرف جوی آب می‌گویند

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->