پیام تسلیت جمعی از مراجع، وزرا و نمایندگان مجلس به مناسبت ارتحال حجت‌الاسلام‌والمسلمین الهی خراسانی صلح امام حسن مجتبی (ع)؛ اقدامی راهبردی در شرایط حساس تاریخ اسلام پیام تسلیت آیت الله سیستانی به مناسبت ارتحال حجت الاسلام والمسلمین الهی خراسانی پیکر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین علی‌‌اكبر الهى خراسانى در جوار حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد + فیلم چرا اسلام به عنوان دین نهایی از همان ابتدای تاریخ معرفی نشد؟ یک نکته ناگفته از صلح امام حسن(ع) جنون یک مرغ مهاجر ضمانت رسول مهربانی (ص) برای موفقیت و پیشرفت چیست؟ چشم‌هایت را به من قرض بده! | راهکارهای جلوگیری از خود محوری و استبداد رأی در کلام رسول خدا (ص) راهیابی ۱۲۵ متسابق به مرحله استانی چهل‌وهشتمین دوره مسابقات قرآن در خراسان رضوی ۲۵ هزار بسته تحصیلی به دانش‌آموزان نیازمند اهدا شد + فیلم دیوار ندبه چیست و پیامبر اسلام(ص) چه ارتباطی با این دیوار دارند؟ برپایی نمایشگاه عکس «شکوه قم در قاب تاریخ» در قم نقش خانواده در پرورش نسل آینده از دیدگاه امام رضا(ع) خاطره‌ای که ده سال حاجی‌زاده را در لیست شهدا نگاه داشت برپایی دوره‌های آموزش عمومی قرآن کریم در مساجد سراسر کشور آموزش سواد رسانه‌‌ای در مساجد مشهد بیست‌و‌دومین جشنواره فرهنگی‌هنری امام‌رضا(ع) در ۳۱ استان برگزار می‌شود اجرای طرح مساجد جامعه‌پرداز در مشهد
سرخط خبرها

بهت و سکوت

  • کد خبر: ۱۴۳۳۰۰
  • ۱۳ دی ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۱
بهت و سکوت
صد‌ها نفر با یک پیامک ساده آمده بودند وسط میدان شهدا؛ همه در سکوت کامل فقط به هم نگاه می‌کردند.

بهت عمیق با خودش سکوت آورده بود. صد‌ها نفر با یک پیامک ساده آمده بودند وسط میدان شهدا؛ همه در سکوت کامل فقط به هم نگاه می‌کردند. باد به پرچم‌های زرد رنگ فاطمیون و حزب ا... می‌پیچید و در این فضای پر از اندوه می‌شد با تمام وجود غربت را حس کرد. قشنگ بوی یتیمی بچه‌های افغانستانی در همه عرصه میدان پیچیده بود. همه به یک طرف نگاه می‌کردیم بدون اینکه جایگاه خاصی ایجاد شده باشد، انگار همه از همان وقتی که خبر هولناک را شنیده بودند مترصد یک سوگواری دسته جمعی بودند ...

نمی‌دانم، هر چه بود فقط حس خفگی و بهت بود. تا آن روز تجربه اش نکرده بودم که در یک جمع چند هزارنفری که تعداد زیادی از رفقایم نیز حضور داشتند، تا سر حد مرگ سکوت کرده باشم... ارابه صوت از راه رسید، دقیق یادم نیست فکر کنم از آن هم صدایی بلند نمی‌شد، شاید نمی‌دانست باید چه چیزی پخش کند. مردم حالا داشتند به بلندگو‌ها نگاه می‌کردند شاید چیزی پخش شود. صدای بوق بلند شد و بعد دوباره سکوت. یک باره صدای خانمی پخش شد: قاسم عزیزم... ناگهان بغض همه ترکید. فکر کنم بقیه هم مثل من ذره‌ای نفسشان باز شد...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->