زندگی دنیا کوتاه و کم ارزش است؛ بسیار کوتاهتر و کم ارزشتر از آنچه فکرش را میکنیم. این را همه میدانیم، ولی گاهی فراموش میکنیم و آن چنان در عرصههای مختلف زندگی دنیا تاخت وتاز میکنیم که گویی عمری جاودان داریم و این سرای فانی همان جایی است که همیشه برای ما میماند. گویی این خاصیت انسان است که رحلت به سرای ابدی را فراموش میکند و از یاد میبرد برای چه خلق شده است و چه تکالیفی برعهده دارد.
بر همین اساس، زندگی دنیا را ناخودآگاه یا از سر نسیان پایدار میداند و خلقت انسان را فقط محدود به این زمان و مکان میپندارد. اما زهی خیال باطل! عمر دنیا بسیار زودگذر و بی برکت است و بنا به فرمایش امیرالمؤمنین (ع)، «فرصتها مانند ابر به سرعت میگذرند». پس چه زیان کار است کسی که برای منفعت کوتاه و بی ارزش دنیا، آخرت خویش را تباه کند.
این چنین است که گویی همواره ندایی از اعماق وجود انسان و وجدانهای بیدار ما را میخواند و نهیب میزند که هان!ای فرزندان آدم دست بردارید از هر آنچه شما را از خودتان دور میکند، روح معنویت، شرافت و وجودتان را ضایع میکند و مسیر مراتب پیشرفت و تعالی شما به سوی ملکوت و زندگی ابدی را مسدود میسازد. باید از همه خودپسندی ها، دنیاطلبی ها، اسراف ها، تبذیرها، تجملات، کینه ها، تزویرها و... دست بردارید و مس جان خود را در دریای معرفت، اخلاص و تقوا بشویید، به سوی انسانیت و اخلاق هجرت کنید تا به قول حافظ «کیمیای عشق بیابید و زر شوید».
زندگی اجتماعی به گونهای است که همواره این احتمال وجود دارد انسانها از یکدیگر دل گیر شوند، بین آنان مشاجره شود، احساس کنند کسی حق آنها را ضایع کرده اند یا اینکه آدمی خواسته یا ناخواسته پایش را در کفش دیگران کند. یک روز کسی از دست و زبان ما میرنجد، روز دیگر ما از کسی میرنجیم و این رفت وآمدها تا زمانی که زندگی جاری است، ادامه دارد. اینکه این مسئله یک واقعیت انکارناپذیر است، شکی نیست؛ اما نکته مهم شیوه رویارویی با پیچ وخمها و پستی وبلندیهای زندگی است.
عدهای زود از کوره درمی روند و هرگونه ناملایمتی را به بدترین شکل پاسخ میدهند و عدهای با سعه صدر مسائل را حل میکنند و از دیگران و اشتباهات آنان درمی گذرند. برخی افراد توقع دارند محیط اجتماعی هرگونه اشتباه آنها را نادیده بگیرد، ولی زمانی که خودشان در چنین مقامی قرار میگیرند، کوچکترین گذشتی از خود نشان نمیدهند. گاهی ما انسانها در مقایسه با دیگران، جنبههای مثبت خویش را بیش از آنچه واقعیت دارد در نظر میگیریم و عیوبمان را کمتر از آنچه که هست، میبینیم.
در نتیجه، به جنبههای مثبت دیگران کمتر توجه میکنیم. این مسئله روابط اجتماعی و به ویژه روابط خانوادگی ما را مخدوش میکند. گذشت کردن ثمرات قابل توجهی دارد و موجب طولانی شدن عمر شخص بخشنده میشود، وجدان آدمی را آرام میکند، خانه دل را از کینه و انتقام به عنوان مهلکترین بیماری خالی میکند، روح عفوکننده بزرگ و بزرگوار میشود. محبوبیتش میان گروههای مختلف مردم افزایش مییابد و درنهایت این روحیه گذشت از بدیهای دیگران به عنوان یک فرهنگ و ارزش عالی انسانی به همسر و فرزندان و اطرافیان و... منتقل میشود.
گذشت به عنوان یک خصوصیت مثبت انسانی، زیباترین جلوههای کرامت اخلاقی را به تصویر میکشد. این مسئله در مناسبات اجتماعی به ویژه در زندگی مشترک، حضور مؤثری دارد. زن و شوهر بیش از هر مجموعه انسانی دیگر باید نسبت به هم روحیه بزرگ منشی و کرامت داشته باشند. یکی از نشانههای بزرگ منشی، عفو و گذشت و مدارا نسبت به هم است. زندگی مشترک به گونهای است که زن و شوهر به طور طبیعی در رفتار و گفتار هم دقیق میشوند و به عیوب هم پی میبرند.
اما نباید این مسئله به بازگوکردن عیوب هم و سرزنش یکدیگر منجر شود، چراکه در این صورت، شادکامی از صحنه زندگی به بیرون رانده میشود و جوی آکنده از بدبینی و دشمنی بر فضای زندگی حاکم میشود. مدارا و گذشت، ما را ملزم میکند که درباره همسرمان به جای عیب جویی، عیب پوشی را برگزینیم و در مواردی، تغافل را سرلوحه مناسبات خود قرار دهیم. یعنی وانمود کنیم که از اشتباه طرف مقابل بی اطلاع هستیم. چقدر زیباست در جایی که انسان توانایی تلافی کردن و انتقام گرفتن را دارد، با کرامت از اشتباه دیگران بگذرد و خدای مهربان را گواه عمل خویش قرار دهد و این اوج قدرت انسان است.
سؤال اساسی این است که انسانی که از اشتباهات و قصور مردم در حق خویش گذشت نمیکند، چگونه توقع دارد خدای مهربان زشتیهای عمل او را بپوشاند، گناهانش را نادیده بگیرد و او را بیامرزد؟ امام علی (ع) میفرمایند: «بگذارید و بگذرید، ببینید و دل مبندید، چشم بیندازید و دل مبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت.»