مریم محبی | شهرآرانیوز؛ سرودن اشعار آیینی و در اینجا به معنای دقیقتر شعرهایی با درون مایههای مذهبی، حکم راه رفتن روی لبه تیغ را دارد. شاعر آیینی میداند یا باید بداند هنگام سرودن چنین آثاری در مرزی حرکت میکند که مسائلی، چون به کار بردن واژههای نامناسب یا اشاره به مضامین و وقایع غیرمستدل، تخطی از آن است.
شاعران کارکشته با ترسیم حدود این مرز، مدام اهمیتش را به تازه کارها گوشزد میکنند، اما اگر بخواهیم به گونهای مشخص به این مقوله بپردازیم، حدومرزهای سرودن شعر آیینی کجاست؟ چهارچوبها و خط قرمزهای آن کدام است؟ آیا برای سرودن اشعاری با درون مایه مذهبی، طبع آزمایی شاعر مبتنی بر چه اختیارات و شرایطی است؟
جایگاه زبان و بیان در این آثار کجاست؟ و یک سؤال کلی تر؛ اوضاع و احوال سرودههای آیینی، چه در کشور و چه در خراسان و مشهد خودمان که از بارگاه حضرت رضا (ع) بهرهمند است، چگونه است؟ این دغدغهها محور مطلب پیش رو و گفتگوهایی است که با مصطفی جلیلیان مصلحی، شاعر و پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و سیدحسین سیدی و سیدحسن مبارز، از شاعران آیینی و شناخته شده شهر مشهد، انجام دادیم.
مصطفی جلیلیان مصلحی میگوید: خراسان پیشینه ارجمند و ماندگاری در تاریخ ادبیات دارد. این واقعیتی است که همچنان مصداق دارد و در بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با شاعران نیز به آن اشاره شده است. به سبب وجود مرقد مبارک حضرت رضا (ع) در مشهد و استان خراسان، بی شک اثربخشیها و زیباییهای مثال زدنی و برجستهای در اشعار شاعران این خطه جلوه یافته است.
نوآوری و بدعتهایی که در آثار شاعران آیینی، به ویژه چکامه سرایان استانمان میبینیم به راستی چشم نواز است. ما شاعران برجستهای در شهر و دیارمان داریم که به موضوع رضوی خوب پرداخته اند و به باور من، ما بهترین شاعران آیینی کشور را داریم و در جشنواره شعر رضوی همواره آثار برگزیده هم شهریها و هم استانی هایمان دیده میشود. شاید باید این اتفاق را اثر همین هم جواری با حرم مطهر دانست. این هم جواری شاعر را مجهزتر کرده است و در نتیجه میتواند باورمندانهتر به مطالعه در شعر بپردازد و خود را از نردبان شعر آیینی که نمودار اخلاص و حضور است، بالا بکشد.
این شاعر مشهدی در ادامه به آسیب شناسی در شعر رضوی میپردازد: نخستین آسیبی که میتوان در حوزه شعر آیینی و شعر رضوی از آن نام برد، ضعف در مضمون شناسی است. ما باید در این حیطه بسیار دقیق عمل کنیم. وقتی آثار متعددی را میکاویم که در قالبهای متنوعی، چون غزل، مثنوی، رباعی و حتی شعر نو و آزاد به جشنوارهها میرسد، درمی یابیم که آثار، بسیار شبیه به یکدیگر است و انگار همه را یک شاعر سروده است و ما دچارِ از یک دریچه سرودن یا همگون سرایی هستیم.
در حالی که شاعر جوان ما باید بداند دستش باز است و برای مثال، درباره حادثه کربلا، پنجرههای متعددی وجود دارد که میتواند از زاویه آنها به این واقعه مهم بنگرد. در شعر رضوی نیز به همین صورت، لزومی ندارد شاعر حتما از نمادهایی، چون توسل و زیارت و کبوتر و پنجره و ضریح بگوید. اینها نمادهای مقدسی است که بارها و بارها دستمایه شعر شاعران گوناگون قرار گرفته است. شاعر باید از یک جایگاه مضمونی دیگر به موضوع بنگرد و این، میتواند نخستین نوآوری باشد.
ضعف مطالعه و ضعف تألیف دومین نکتهای است که مصلحی به آن اشاره میکند: شوربختانه بسیاری از شاعران مطرح ما که سالهای سال در وادی شعر و شاعری قلم زده اند دچار این کوتاهی شده اند. بسیاری از جوانهای ما هم مدام دقت میکنند که شاعران مطرح دیگر چه میگویند تا بتوانند دنباله رو آنها باشند. حتی در ورود به مسائل تاریخی. ما منابع و مآخذ گوناگونی در حوزه ادبیات رضوی داریم، اما نکته اینجاست که شاعر باید بتواند هم درست استدلال کند و هم استناد دقیق بدهد.
برای مثال، بسیاری از علمای ما روی موضوع ضامن آهو صحه گذاشتند، اما آیا شاعر میتواند دریچهای تازه به این موضوع بگشاید یا باید دقیقا به بیان ساده موضوع اشاره کند؟ اینجاست که به بحث زیبایی شناسی و نمادشناسی نیز ورود میکنیم. باید گفت شاعری که زبانِ شعرش نیرومند باشد و توانمندی سرودن با زبان امروز در قالب نماد را داشته باشد، موفقتر است. هنوز بسیاری از شاعران ما دستگاههای زبانی را به شکل دقیق درک نکرده اند، دستگاههای زبانی که کاملا به روز باشد و با مردم روزگار سریعتر ارتباط برقرار کند.
این شاعر آیینی معتقد است اکنون ادبیات دانشگاهی ما از ادبیات معاصر غافل مانده و فاصله پژوهشهای دانشگاهی ما با شعر معاصر و نه فقط شعر آیینی، بسیار زیاد است: بیشتر از ۷۰ درصد پژوهشهای دانشگاهی به اشعار قدما پرداخته است و این گذشته گرایی جریان شعر معاصر را راکد نگه داشته است. در صورتی که باید کم کم پوست انداخت و به سوی شعر روزگار آمد و زیباییهایی که در آن رقم میخورد.
او ادامه میدهد: شعری که میخواهیم برای اهل بیت (ع) بسراییم باید بهترین باشد. این سخنی است که استاد کمال همیشه گوشزد میکرد. ایشان میگفت لازمه این بهترین شدن، مطالعه و توجه به پیشینیان است. یعنی شاعر جوانی که میخواهد در این وادی قلم بزند باید خود را موظف به مطالعه همه متون و گونهها بداند. البته، در کنار توجهی که جوانها باید به استادان و پیشینیان خود داشته باشند، شاگردپروری استادان نیز نباید فراموش شود. درواقع یک ارتباط دوطرفه باید وجود داشته باشد.
برای مثال، استاد محمدعلی مجاهدی در قم، شاعری، چون سیدحمیدرضا برقعی را که اکنون در شعر آیینی شهره است، پرورش میدهد و به جامعه میشناساند. به نظرم ما در خراسان برای معرفی شاگردان پرمایه و شناساندن شعر معاصرمان به کل کشور کمرنگ عمل کرده ایم. هریک از اصحاب و متولیان فرهنگی ما رسالت دارند در این زمینه بهتر عمل کنند و به اعتقاد من، استادان در این حوزه، از جنس متولیان فرهنگی شمرده میشوند.
سیدحسین سیدی هم درباره وضعیت شعر آیینی ما میگوید: بیان وضعیت یک امر نسبی است. با این حال، باید گفت اوضاع خوب و نسبت به گذشته خیلی پیشرفت کرده است. اما سؤال مهمتر این است که آیا شعر آیینی به کمال خود رسیده است؟ در سالهای اخیر شعر آیینی ما هم از نظر زبانی و هم به لحاظ ساختاری، بسیار متغیر بوده است، طوری که هم بهترین شعرهای آیینی را در چند سال اخیر شنیده ایم و هم بدترینها را. مشهد در این میان وضعیت خوبی دارد.
وجود بیش از بیست جلسه شعر فعال مثل انجمن کمال ادب یا انجمن شعر رضوی یا انجمن ارادت، به این معناست که مشهد در این حوزه فعال است و خوب هم کار میکند. در همه دورههایی که جشنواره شعر رضوی برگزار شده است، همیشه تعدادی از برگزیدهها مشهدی بوده اند. این اتفاقی نیست. این، یعنی شعر امام رضایی و شعر رضوی ما به نقطه خوبی رسیده است.
شعرا استفادهای را که باید از این همجواری و وجود بارگاه حضرت رضا (ع) ببرند، برده اند. مقایسه هم بخواهیم بکنیم، بیشتر اشعار شاعران آیینی خراسان با موضوع امام رضا (ع) است و دیگر موضوعها کمتر. زیارت و هم جواری با امام رضا (ع) تأثیر خود را گذاشته است. با همه این صحبتها به قول شاعر: یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب/ کاز هر زبان که میشنوم نامکرر است. هنوز حرف برای گفتن فراوان است.
اما مسئله و دغدغه اصلی در شعر آیینی چیست؟ این شاعر باسابقه بر این باور است که: حد و مرزها و خط قرمزهایی که باید در شعر آیینی رعایت شود، به اعتقاد من مسئله اصلی ما در شعر آیینی است. حکایت، همان حکایت مرد بدصدایی است که سعدی در گلستان آورده که گفت از بهر خدا میخوانم و به او گفتند از بهر خدا مخوان. حالا هم اگر فردی بلد نیست اصول را رعایت کند، بهتر است برای رضای خدا شعر نگوید. هرچند تعداد شعرهای خوب آیینی نسبت به شعرهای ضعیف یا اشتباه آیینی بیشتر است. افرادی که خط قرمزها را نمیشناسند، گاه چنان مطالبی را در شعرشان میآورند که اگر آن حرف را به خودشان بگویی ناراحت میشوند!
سیدی دومین نکته مهم در این باره را دایره واژگانی شاعران میداند: اگر شاعر مدام درگیر کبوتر و پنجره فولاد و گنبد و گلدسته باشد، تولد یک مفهوم و اندیشه نو اتفاق نمیافتد. باید واژگان بیشتر و مفاهیم بیشتری خلق شود. برخی میخواهند مفهومی را خلق کنند، اما به نحوی میسرایند که ضررش بیشتر است. چیزی را که ضررش بیشتر است باید ترک کرد حتی اگر منافع اندکی نیز داشته باشد.
شاعران ما باید متوجه باشند که ساحت و ساختار شعر آیینی متفاوت است و باید این تفاوت را درک کنند. ضمن اینکه نباید از مطالعه حکمت و فلسفه و کلام و ادبیات فارسی غافل شد. مَخلص کلام اینکه باید واژههایی را که برای زبان و ساختار دیگری غیر از آیینی ساخته شده اند، خیلی با احتیاط استفاده کرد.
او در ادامه صحبت هایش میگوید: نباید از آزمون و خطا ترسید، اما از اینکه در بد جایی آزمون و خطا کنیم چرا. به عنوان مثال، جایی که تعداد زیادی آدم صدای تو را به عنوان صدای شاعر میشنوند جای خطا کردن نیست. قبلش، اما چرا. طبیعی است که آدم اشتباه کند. جلسات نقد و بررسی برای همین است. استاد قهاری باید باشد تا به شاعر مبتدی بگوید شعرش مورد تأیید است یا نه. در این حوزه هم با همین آزمون و خطاهاست که استعدادها شناسایی میشود تا در نهایت از دل این آزمون و خطاها زیباترین و بهترین و کاملترین راهها را پیدا کنیم.
سید حسن مبارز معتقد است هنر و به ویژه شعر آیینی میتواند تحت تأثیر اماکن مذهبی و معنوی باشد. او میگوید: این اثرگذاری در طول تاریخ در اماکن معنوی گوناگون اتفاق افتاده و شهر مشهد نیز از این قضیه مستثنا نیست. اما آنچه همواره باعث افت هنر و شعر آیینی میشود این است که شاعر صرفا به وجود حرم مطهر در شهر مشهد اکتفا کند و مضمون پردازی و تصویرسازی او ناظر به همین دریافت اولیه باشد. نتیجه نگاه یکنواخت به صرف حضور مرقد مطهر امام رضا (ع) در مشهد، آثاری کلیشهای خواهد شد.
بنابراین، شاعر برای رشد و ارتقای شعر آیینی باید به مقولههایی همچون شناخت تاریخی امام و جهان بینی حضرت و سیره زندگی ایشان توجه بیشتری داشته باشد. روی هم رفته، به نظر میرسد شاعران آیینی هرچند قدمهای ارزشمندی برداشته اند، هنوز آن گونه که بایسته و شایسته است نتوانسته اند از ظرفیت حضور معنوی امام استفاده کنند.
این شاعر آیینی درباره آزمون و خطا کردن در شعر آیینی اظهار میکند: بدون شک شاعران اجازه دارند در هر موضوعی طبع آزمایی کنند و شعر آیینی نیز از این جریان مستثنا نیست، اما بهتر است قبل از انتشار و خواندن شعر آیینی آن را در محافل تخصصی این ادبیات در معرض نقد و نظر قرار دهند تا به نقاط قوت و ضعف شعر خویش واقف شوند.
از دید او، حدومرز شعر آیینی، خود مبحث گستردهای است که اجمالا درباره اش میتوان این نکات را مطرح کرد: شاعر باید توجه داشته باشد که شعر آیینی یا به تعبیری خاص تر، شعر اهل بیتی او با اصول اعتقادی شیعه در تعارض نباشد و باعث وهن مذهب نباشد.
شعر آیینی یک شاعر صرفا اثر هنری خود او نیست بلکه گاه تبدیل به جهان بینی نوجوانان هیئتی و مسجدی میشود و ازاین رو شعر او باید از هرگونه افراط و تفریط پیراسته باشد.