زمان‌بندی حج تمتع ۱۴۰۵ اعلام شد | آغاز پذیرش زائران از ۲۹ فروردین حفظ حرمت خانواده‌های شهدا در هر مکانی رعایت شود | لزوم به کارگیری ابتکار برای گسترش فرهنگ ایثار و شهادت تجلیل از بانوان قرآنی کشور، در سفرهای استانی برنامه‌ریزی می‌شود آیت‌الله علم‌الهدی: تعهد به علم‌آموزی، شاخصه اصلی دانشگاه فردوسی مشهد است | حل مشکلات دانشجویان، نیازمند ایجاد فضای گفت‌و‌گومحور حضور داور ایرانی در مسابقات بین‌المللی قرآن کریم پاکستان مسجدی در غزه که مورد هدف اسرائیل قرار نگرفت تشرف فرماندهان عقیدتی‌سیاسی منطقه پدافند هوایی شمال‌شرق ارتش به حرم مطهر امام‌رضا(ع) از کرسی تدریس تا سنگر جهاد | شهید آیت‌الله اشرفی‌اصفهانی در آینه تاریخ انقلاب آمریکا، انگلستان و چین در صدر فهرست زائران خارجی حرم امام رضا(ع) در نیمه نخست سال ۱۴۰۴ ظرفیت اعزام به عتبات عالیات افزایش می‌یابد سیره سیاسی امام‌رضا(ع)، درسی ماندگار برای عصر سیاست‌ورزی‌های فریبنده تولیت آستان قدس رضوی در پیامی، درگذشت مادر مجید بنی‌فاطمه را تسلیت گفت اجرایی شدن طرح «درس‌هایی از قرآن» در ۴۰ هزار مدرسه سراسر کشور دوره آموزشی «قهرمانان قرآنی» برگزار می‌شود قرآن خطی با قدمت ۲۹۶ سال در مشهد رونمایی شد رقابت بیش از ۱۴۰۰ متقاضی برای خدمتگزاری به زائران حج تمتع ۱۴۰۵ نهضت بازگشت به مسجد، راهبرد اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است شرایط شرکت در مسابقات بین‌المللی قرآن امارات ویژگی یک دوست خوب از نگاه حضرت علی(ع) تجربه دفاع مقدس امروز هم تکرار می‌شود
سرخط خبرها

ارثیه باشکوه بی بی

  • کد خبر: ۱۶۷۱۰۱
  • ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۳
ارثیه باشکوه بی بی
بی بی یک کمد بزرگ داشت پر از چادر‌های پرنقش و نگار. آن کمد کالبدی داشت که با نقش و نگارچادر‌های بی بی، جان گرفته بود.

بی بی گوهر، شاید اولین زنی بود که در نسل خودش شناسنامه داشت. به واسطه حضور دایی اش در ثبت احوال؛ اتفاقا با خط خوشی هم اطلاعاتش را نوشته بودند. متولد یک هزار و سیصد خورشیدی.

بی بی یک کمد بزرگ داشت پر از چادر‌های پرنقش و نگار. آن کمد کالبدی داشت که با نقش و نگارچادر‌های بی بی، جان گرفته بود؛ و من همیشه دلم می‌خواست برای هر سناریو خاله بازی ام با چادری جدید روی صحنه بروم! اما سنم به این حرف‌ها قد نمی‌داد.

بی بی همیشه چادر می‌پوشید و رویش را محکم می‌گرفت و نیازی به اضافات گل گلی زنانه امروزی نداشت. همیشه روسری سفید می‌پوشید و عیدها، چون سید بود سبز، ولی همان را هم نامحرم نمی‌دید. اتفاقا من هم در عکس‌های کودکی ام همانم. منتها با ادا و اطوار مصنوعی.

اما بی بی واقعی بود. ما می‌دانستیم او هرگز قیچی به گیس‌های بافته اش نزده بود و در خلوتش جلو آینه شانه شان می‌کشید و یواشکی ابرو تمیز می‌کرد. این تمام یواشکی‌های زنی بود که در شصت وهفت سالگی داغ دار شوهر شد و بعد سعی کرد ادای مرد‌ها را دربیاورد، اما نتوانست. بی بی وقتی که بعد از صد سال مرد، یک ارثیه باشکوه داشت که به هر نوه دختری که یازده نفر بودیم، دست کم دو سه تایی رسید. بله چادرهایش.

اما یک چادر مشکی با گل‌های ریز بابونه سفید داشت که چشم همه مان دنبالش بود. بی بی فقط روز‌های عید، عروسی نوه هایش و حرم امام رضا (ع) آن را سر می‌کرد.

حتی کربلا را با چادر یک دست مشکی رفت. وقتی می‌پرسیدیم چرا؟ می‌گفت: من همیشه برای جدم عزا دارم و هنوز آن چادرش بوی عطر تربت خورده را می‌دهد.

آن شب که همه سوگوار رفتنش بودیم و تمام چادر‌های او همچون خزانه داری ناعادل دست من افتاده بود (چون بی بی با ما زندگی می‌کرد و دختر‌ها حق انتخاب را داده بودند به من) همان چادر امام رضایی اش را برداشتم و باقی را سپردم به نوه بزرگ‌تر و با همان اشک خشک کردم و رفتم.

هنوز به مشهد نرسیده به خوابم آمد، همچون همیشه با بغض از حرم می‌گفت، اما برخلاف همیشه که شخصیت قاطع و مدیری داشت و امر و نهی می‌کرد، با ادبیاتی از جنس نیاز و دلتنگی می‌خواست به حرم بروم.

از بجنورد به مشهد که رسیدیم همان مشکی گل بابونه‌ای اش را پوشیدم، ولی نه به زیبایی خودش و رفتم، نه مثل شتابی که او همیشه داشت؛ و همانجایی که طبق عادت دست کم نود ساله، به نماز می‌نشست رو به روضه منوره نشستم.

انگار خودم نبودم، زنی صد ساله بودم که همه راه را برایش باز می‌کنند.

به خانه که برگشتم پاکت حاجتی که در طلبش بودم برایم پست شده بود؛ تای کاغذش درست مثل خط اتو‌های چادر بی بی تازه بود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->