ویدئو| اظهارات ظریف درباره موضوع حجاب و حقوق بشر در گفت‌وگو با سی.ان.ان انتصاب مدیرکل روابط عمومی و امور بین‌الملل‌رسانه شهرداری و مدیر منطقه سه شهرداری مشهدمقدس برگزاری نشست هم‌اندیشی بین دستگاه‌های اجرایی خراسان رضوی در خصوص برنامه‌ریزی‌های لازم برای ایام چراغ برات جانمایی و نصب ۳۳ نمایشگر شهری در مشهد پویش شمس، آموزش نکات بهداشتی و سلامتی زنان و کودکان به بانوان محلات حاشیه شهر مشهد + ویدئو هوای ۹ منطقه کلانشهر مشهد امروز در شرایط پاک قرار دارد (۳ بهمن ۱۴۰۳) بازدید استاندار خراسان رضوی از سد شوریجه و تصفیه‌خانه‌های شماره ۷ و التیمور مشهد (۲ بهمن ۱۴۰۳) مهم‌ترین پروژه ایمن‌سازی رانندگی در بولوار وکیل‌آباد مشهد در حال اتمام است مدیر اجرایی مراکز معاینه فنی خودرو مشهد: ۲۰ درصد خودرو‌های زیر چهار سال در مرحله نخست معاینه فنی رد شدند آغاز رنگ‌آمیزی جداول طرح استقبال از بهار ۱۴۰۴ از ۴ بهمن‌ماه در مشهد افزایش ۲ برابری توفقگاه‌های ناوگان باری سنگین در ششمین دوره مدیریت شهری مشهد عضو هیئت‌علمی دانشگاه فردوسی مشهد: ۶۰ درصد پروژه سیاهه انتشار آلاینده‌های هوای شهر مشهد، تا پایان ۱۴۰۳ تکمیل می‌شود ارجاع ۷۹۱ مورد کشتار غیربهداشتی به مراجع قضایی در خراسان رضوی طی ۹ماهه ابتدایی ۱۴۰۳ سامان‌دهی کرانه کشف‌رود مشهد با احداث بوم‌پارک مسئول مرکز پالایش آلاینده‌های زیست‌محیطی شهر مشهد: سالانه ۲۵۰ هزار تن انواع آلاینده هوا در شهر مشهد منتشر می‌شود سهم ۶۴ درصدی منابع متحرک از آلاینده‌های محیط زیست مشهد رئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای اسلامی شهر مشهد مطرح کرد: توجه ویژه به هوشمندسازی و تحقق شهر هوشمند در مشهد هوای کلانشهر مشهد امروز در شرایط سالم قرار دارد (۲ بهمن ۱۴۰۳) برگزاری سومین دوره مسابقات نوجوانان مشهدی با محوریت انقلاب اسلامی
سرخط خبرها

یادی از سازنده باغ شاهنامه

  • کد خبر: ۱۸۹۱۰۸
  • ۲۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۸
یادی از سازنده باغ شاهنامه
‌یادی از سیدحسن موسوی که باغ شاهنامه را ساخت و معتقد بود خرده‌فرهنگ‌های ایران می‌تواند جایگزین چاه‌های نفت شود.

حسین بیات | شهرآرانیوز؛ سیدحسن موسوی، مجموعه‌دار نام‌آشنای کشور و بانی مجموعه فرهنگی‌موزه‌ای «باغ شاهنامه»، شنبه ۲۱ مهر چهره در نقاب خاک کشید. پیرمرد هشتادوچهارساله کدکنی از سال ۱۳۴۴ در مشهد زیسته بود و دلش برای ایران می‌تپید. خیلی‌ها او را به اشتیاق و علاقه‌اش به بناها، اشیا و یادمان‌های تاریخی کشورمان می‌شناختند؛ علاقه‌ای که باعث شد در شصت سال گذشته مجموعه‌ای بی‌نظیر و ارزشمند از میراث گذشتگان خود فراهم آورد؛ مجموعه‌ای که نمی‌شد بر رویش قیمت گذاشت، اما او با مناعت طبعی که داشت، تمامش را وقف مؤسسه فرهنگی «کهن‌دیار» کرد.

در ادامه همین عشق بود که «باغ شاهنامه» را در انتهای توس ۳۳ ساخت تا تحت‌نظر مؤسسه فرهنگی کهن‌دیار در مسیر حفظ میراث و یادمان‌های فرهنگی این کهن‌بوم‌وبر فعالیت کند. من سال ۸۸ و در روز‌هایی که موسوی مشغول ساخت و آماده‌سازی باغ شاهنامه بود، با او آشنا شدم و فرصت یافتم در این سال‌ها هرازگاهی که مجالی می‌یافتم، هم‌قدم و هم‌کلامش شوم. از دل همین همنشینی‌ها بود که فهمیدم «این آدم، چقدر عاشق ایران و فرهنگ ایرانی است و چقدر برای اعتلای آن از همه‌چیزش گذشته است». این چند خط، یادی است برای سیدحسن موسوی که باغ شاهنامه را ساخت و معتقد بود «خرده‌فرهنگ‌های ایران می‌تواند جایگزین چاه‌های نفت شود».

خودش به فکر ساختن یک موزه افتاد

موسوی سال‏‌ها خیاط بود و از قبل همان کار، یادمان‌ها و اشیای عتیقه و قدیمی بسیاری را خریده بود. بعضی‌شان چنان خاص بودند که موزه‌های شهر‌های مختلف کشور برای نمایش دادنشان، آن‌‎ها را از موسوی اجاره می‌کردند. مجموعه‌اش چنان پربار بود که خودش به فکر ساختن یک موزه افتاد. ابتدا بنا داشت در باغ شخصی خانوادگی‌اش در انتهای توس ۳۳ این موزه را دایر کند، اما او عشق دیگری هم داشت؛ فردوسی.

خودش می‌گفت: «باغ شاهنامه دراصل محل زندگی خانوادگی‌ام بود تااینکه فرزندانم بزرگ شدند و من به این فکر افتادم که در‌های باغ را به روی مردم باز کنم. در همین احوال، بنیاد فردوسی راه‌اندازی شد و من هم به‌عنوان عضو هیئت‌مدیره‌اش انتخاب شدم و به‌عنوان یک خراسانی، وظیفه خود دانستم که قدری در معرفی بیشتر این شاعر بزرگ بکوشم.

ابتدا از فردوسی شناخت کمی داشتم، اما کم‌کم دیدم که فردوسی، تاریخ مکتوب ماست و علاقه‌مندی‌ام به او بیشتر شد. با خودم قرار گذاشتم نسل جوان را حداقل با گوشه‌ای از زحمات فردوسی آشنا کنم. ابتدا می‌خواستم موزه‌ای بسازم و اشیای قدیمی را از سرگردانی بیرون بیاورم و همه را یک‌جا جمع کنم، اما بعد تصمیم گرفتم فضای همین باغ را با ثبت مؤسسه‌ای فرهنگی‌تفریحی به نام «کهن دیار» به شاهنامه و فردوسی اختصاص بدهم. اشیایی که من با پول شخصی جمع‌آوری کرده‌ام، همه متعلق به مردم است و خواهد بود؛ تحت نظارت این مؤسسه. خانواده من تنها امانت‌دار این میراث هستند».

نقطه‏‌نقطه این باغ را با دلم ساختم، نه با پولم‌

می‌گفت: «از پنجاه سال گذشته تا اکنون، هیچ دینار و امتیازی از دولت‌ها نگرفته‌ام. در این زمینه تقاضایی هم نکرده‌ام. مثل لاک‌پشت حرکت کرده‌ام و همه دستاوردهایم با بضاعت خودم بوده. هزینه‏‌های اینجا را از سوراخ سوزن درآورده‌‏ام و نقطه‏‌نقطه این باغ را با دلم ساختم نه با پولم». عجیب این بود که دارایی‌اش را برای مردم و فرهنگ ایران به‌راحتی خرج می‌کرد، اما وقتی به خودش می‌رسید، هزار بهانه می‌آورد که پول خودش، خرج خودش نشود.

می‌گفت: «اصلا دلم نمی‌لرزد وقتی برای خرید یک چادر ترکمنی فرسوده اصیل، ۲ میلیون تومان پول می‌دهم. می‌دانم همه‌چیز در حال تغییر است و بسیاری از شیوه‌ها، آداب و سنت‌های زیستی ما درحال از بین رفتن هستند و طولی نمی‌کشد که این چادر ترکمنی دیگر در سرزمین ما یافت نشود، کمااینکه حالا هم مثلش در خود ترکمن‌صحرا نیست؛ خیلی از ترکمن‌ها از وسایل امروزی برای برپا کردن چادرهایشان بهره می‌گیرند».

او فرهنگ را زیربنای زندگی انسان می‌دانست. امیدوار بود با تمام مشکلات و دغدغه‌هایی که برای کشور و مسئولان وجود دارد، بازهم موضوع فرهنگ در اولویت قرار گیرد و با تأکید می‌گفت: «از خواب که برمی‌خیزیم، به یک فرهنگ نیاز داریم و اگر در این زمینه ضعیف باشیم، آسیب خواهیم دید. ما کشور بزرگی داریم با خرده‌فرهنگ‌های بسیار.

توجه به خرده‌فرهنگ‌ها از اهداف مجموعه باغ شاهنامه است. معتقدم خرده‌فرهنگ‌ها می‌تواند جایگزین چاه‌های نفت ایران بشود. گردشگر خارجی برای دیدن نمای رومی و چینی که به ایران نمی‌آید. برای دیدن ایران باستان به کشور ما می‌آید و این خرده‌فرهنگ‌ها در ایران باستان بوده‌اند و خدمات زیادی هم ارائه داده‌اند. باید این خرده‌فرهنگ‌ها را پیدا کنیم و در شکوفایی دوباره‌شان سهیم شویم».

متأسفانه هیچ جهانگردی به دیدن ما نمی‌آید

وقتی حرف فرهنگ و تاریخ کشور به میان می‌آمد، با تعصب خاصی درباره آن صحبت می‌کرد؛ معتقد بود: «ایران، تاریخ و فرهنگی‌غنی دارد» و با حسرت می‌گفت: «متأسفانه به‌دلیل کم‌توجهی ما، هیچ کشوری به دیدن ما نمی‌آید، بلکه ما به دیدن آن‌ها می‌رویم. به دیدار کشور‌هایی کوچک‌تر از خودمان. من در این‌باره آدم متعصبی هستم و معتقدم که نباید این اتفاق بیفتد. کشور ما بزرگ‌تر است و آن‌ها باید به دیدن مردم و فرهنگ ما بیایند؛ به دیدن همه آنچه ما به آن مفتخریم.

وقتی میلیون‌ها زائر هرساله به مشهد می‌آیند، باید خود ما برایشان برنامه داشته باشیم». سیدحسن موسوی با همین دیدگاه بود که با همراهی خانواده‌اش باغ شاهنامه را -که حالا از جاذبه‌های گردشگری مشهد و شرق کشور است- ساخت و رونق بخشید، با این همه می‌گفت کاری نکرده‌ام. می‌گفت: «من یک نفر هستم؛ یک شمع. نیم‌قرن دویده‌ام، اما خیلی متأسفم که نتوانسته‌ام حتی یک اتاق را روشن کنم. امید من به نسل دانشجو و دانشگاهی است تا الگو‌های کاربردی و مناسب را به جامعه و جهان پیشنهاد بدهند. وظیفه همه است که برای هویت ایران وارد گود شوند».

موسوی در باغ شاهنامه، هدفش کاربردی کردن فرهنگ بود. با دلسوزی‌ای که مختص خودش بود، می‌گفت: «بیاییم اشتباهاتی را که درمورد مولوی و ابوعلی‌سینا انجام دادیم، برای فردوسی تکرار نکنیم. در بعضی جا‌ها بوی فردوسی روسی به مشام می‌رسد! من باغ شاهنامه را ساختم تا گوشه‌ای از زحمات او را جبران کنم».

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->