ارائه بیش از ۷ میلیون خدمت به مردم به‌مناسبت گرامیداشت شهدای خدمت راه اندازی «تریبون ابراهیم» به مناسبت بزرگداشت آیت الله شهید رئیسی هشدار کرونایی به جانبازان و ایثارگران آمادگی استان کردستان برای میزبانی از زائران اربعین از ابتدای مردادماه ۱۴۰۴ معرفی ۳۲ مسجد از ۱۴ استان برای ثبت جهانی تولد «کانون فرهنگی آیات» از دل یک خانه | روایت یک بانوی جوان مشهدی از وقف آپارتمان خود برای خدمت به اهل بیت (ع) چله خدمت، پویشی مردمی در امتداد راه رئیس‌جمهور شهید تمامی دستگاه‌ها ملزم به ترویج فرهنگ وقف هستند لزوم تحول در سبک زندگی روحانیت | ساده‌زیستی باید احیا شود مادر شهیدان خوراکیان درگذشت بازخوانی آثار هنری با صیانت از گنجینه رضوی | گفت‌و‌گو با نویسنده و کارگردان مشهدی برنامه تلویزیونی «نقش نفس» طرح «زیارت دلنشین» و خادمی متفاوت برای زائران خاص وزیر فرهنگ: دبیرخانه دائمی نمایشگاه قرآن راه‌اندازی می‌شود ۴۵۴ مراسم عقد در میلاد امام رضا(ع) در حرم مطهر رضوی به ثبت رسید مراسم سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت آیت‌الله بهجت(ره) برگزار می‌شود یازدهمین کنگره ادبیات پایداری و مقاومت برگزار می‌شود لزوم تسریع فرایند تبدیل پایان‌نامه‌ها به کتب علمی جهت پاسخ به نیاز فکری جوامع اعلام زمان‌بندی مرحله نهایی بیست‌و‌نهمین دوره جشنواره قرآن و عترت وزارت بهداشت روایتی متفاوت از زندگی سردار شهید سید مهدی موسوی | محافظی که برای یک رئیس جمهور مردمی خلق شد+ فیلم دلایل انتقال موزه قرآن به کاخ سعدآباد
سرخط خبرها

شما همه جوره آقایید...

  • کد خبر: ۱۹۳۳۰۹
  • ۱۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۱
شما همه جوره آقایید...
راستش از  شما  چه  پنهان آقا جان من خیلی عربی ام خوب نیست. حافظه درست و حسابی‌ای هم ندارم. یک دانه صلوات خاصه آقای انصاری دارم همان را توی گوشی ام ذخیره کرده ام و هر وقت دلم هوایتان را‌ می‌کند توی ماشینم می‌گذارم و صدایش را بلند می‌کنم و  همراهش می‌خوانم.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

راستش از شما چه پنهان آقا جان من خیلی عربی ام خوب نیست. حافظه درست و حسابی‌ای هم ندارم. یک دانه صلوات خاصه آقای انصاری دارم همان را توی گوشی ام ذخیره کرده ام و هر وقت دلم هوایتان را‌ می‌کند توی ماشینم می‌گذارم و صدایش را بلند می‌کنم و همراهش می‌خوانم. من را ببخشید آقا جان که توی صلوات خاصه تان از صلاه کثیره به بعدش که‌ می‌گوید تامه زاکیه متواصله متراتره مترادفه... ترتیبشان را قاتی می‌کنم.

درست از روی خوانش آقای انصاری لب می‌زنم. من نمی‌دانم فرشته‌ها این غلط غلوط خواندن‌های من را چه جوری حساب کتاب می‌کنند و چه می‌نویسند، ولی منٍ معمولی آدم، اگر یک کسی باشد که هر روز صبح زنگ بزند حالم را بپرسد و بر همه اجداد و کس و کارم سلام و درود بفرستد، حالا یکی دوتا تپق هم بزند توی حرف هایش چیزی نمی‌گویم و از دستش نمی‌رنجم. شما که از دل من خبر دارید و‌ می‌دانید که من چقدر شما را دوست دارم و عاشق شمایم و به خاطر شما هم اسم پسرم را که دارد به دنیا می‌آید قرار است بگذارم رضا. یک پلاک نقره «یا ضامن آهو» هم خریده ام که وقتی به دنیا آمد توی گردنش بیندازم و به حصار شما باشد.

امروز هم که خدمتتان رسیده ام راستش عرضی داشتم آقاجان. من این سمندی که دارم را خیلی سال است خریده ام، طفلی سه بار کیلومترش صفر شده و دیگر به خرج افتاده است. شما هم می‌دانید که من با  این تاکسی خرج خودم و پری و  رضا که  در  راه است و باباسیف ا... و مادر پری را‌ می‌دهم. با این گرانی‌ها و خرج‌ها دیگر تهش چیزی نمی‌ماند که سفره‌ای رنگ کند. آقاجانم راستش من خیلی دوست دارم برای پری که بارش را زمین می‌گذارد یک گوشواره‌ای انگشتری چیزی بخرم و توی بیمارستان زیر بالشش بگذارم و بابت خستگی و رنج این ۹ ماه از او تشکر کنم. من همه مدارکم تکمیل است آقاجان. ضامن هم به هر بدبختی بود دوتا جور کردم. خدا خیر به مهری خانم بدهد، خواهر پری که معلم است و رسمی هم هست آمد ضامنم شد.

حالا عرضم این است آقاجان من عصری می‌روم سمت شاهرود. شنبه هم نوبت دکتر داریم و قرار است آخرین سونوگرافی را انجام بدهیم. راستش آقاجان من آدم بی دست و پایی نیستم و بلدم گلیم خودم را از آب بکشم بیرون و تلاش کنم و برای زن و بچه ام بدوم و با افتخار عرق بریزم و زحمت بکشم. عرضم این است، شما وام تعویض خودرو من را هم راست و ریست نکنید برای من امام رضایید، همین سالی یک بار هم من را یک سک سک صدا نکنید بیایم دور خودتان و گنبدتان بگردم باز هم برای من امام رضایید. شما آقاجان وجودتان نور و برکت و روشنی است. شما قوت قلب من هستید. من شما را برای خودتان دوست دارم.

شما عابر بانک من که نیستید زبانم لال، چک پاس کن من هم نیستید. شما را راستش برای آن دنیا بیشتر نیاز دارم. قربان شما و بچه هایتان بروم، من این دنیا را با سمند و بی سمند هر جوری باشد می‌گذرانم. هرچند که پنهان و مخفی شما و محبت هایتان توی زندگی ما سرازیر است و لی ما حواسمان نیست و کله مان نمی‌کشد. عرض می‌کردم آن دنیا بیشتر نیازتان داریم. تعارف نداریم که آقاجان، ما نه نماز به درد بخوری داریم، نه روزه درست درمانی گرفته ایم. با این زبان و چشم و گوش هم هرچه دلتان بخواهد گناه کرده ایم و بیراهه رفته ایم. مخلص کلام اینکه شما را نداشته باشیم در دنیا و آخرت بیچاره ایم، ما گدایی بلد نیستیم، ولی شما سلطانی بلدید. ما را گردن بگیرید. به درد بخور نیستیم قبول، ولی اذیتتان هم نمی‌کنیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->