آیت‌الله علم‌الهدی: بسیجیان دانشجو و طلبه، نگهبان اعتقادی جریان بسیج هستند+ویدئو پیکر مطهر ۱۴ شهید گمنام دفاع مقدس در استان خراسان رضوی تشییع می‌شود رئیس کمیته امداد: خیرین بازوان انقلاب در خدمت‌رسانی به نیازمندان هستند جمع‌آوری ۴۰ میلیارد تومان کمک برای مردم غزه و لبنان توسط خیرین و هیئت‌های مذهبی کشور قصه آقای راستگو | یادی از حجت‌الاسلام محمدحسن راستگو، روحانی نام‌آشنای مشهدی مروری بر روایات ائمه اطهار (ع) درباره عقل | بهترین نعمت برای دنیا و آخرت نصرت الهی در پرتو صبر و پایداری دهک‌بندی ارائه خدمات به ایثارگران از بودجه حذف می‌شود خوش‌به‌حال گردو‌ها اعتکاف ماه مبارک رجب با حضور ۱۵۰۰ معتکف در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود + فیلم (۳۰ آبان ۱۴۰۳) مروری بر زندگی و خدمات استاد «مهدی ولائی»، مأمور ثبت‌احوال نسخه‌های خطی حرم امام‌رضا(ع) زیارت، مدارِ معرفتیِ تربیت لبخند بزن تا سعادتمند شوی | مروری بر بیانات امام رضا (ع) درباره شادی و سرور خانه‌هایی که حکم بهشت را دارند «پدر»؛ مایه رحمت، مظهر قدرت | بررسی بایدهای نقش پدر خانواده براساس آموزه‌های دینی رونمایی از پایگاه تخصصی «مقاومت» در کتابخانه آستان قدس رضوی (۲۹ آبان ۱۴۰۳) برگزاری انتخابات مجمع عمومی اتحادیه مؤسسات و تشکل‌های قرآنی در مشهد کاهش مصرف برق در حرم مطهر امام رضا(ع) درراستای مصرف بهینه‌ انرژی کار و تلاش برای سعادت خلق و رضایت خدا | چند توصیه اقتصادی برگرفته از سیره امام محمد باقر (ع)
سرخط خبرها

شب نوشتن

  • کد خبر: ۲۱۹۶۵۰
  • ۱۴ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۶
شب نوشتن
روز‌های خوش آب و هوای فروردین که غرق شیرینی و میوه و پذیرایی و غذا بود را سفره جمع کردیم و نشستیم پای سفره‌های روشن افطار و سحر و حالا رسیده ایم به شب‌های قدر.

نوروز غریبی بود، رمضانی عجیب تر، بهار بندگی درست در ۱۰ روز پایانی زمستان جوانه زد و ما به بندگی لبخند زدیم. دو بهار به هم آمیخته بودند و رشد و جوانه زدنمان ضرب در هزار شده بود. روز‌های خوش آب و هوای فروردین که غرق شیرینی و میوه و پذیرایی و غذا بود را سفره جمع کردیم و نشستیم پای سفره‌های روشن افطار و سحر و حالا رسیده ایم به شب‌های قدر.

هرقدر در این مفهوم غرق می‌شوم بیشتر نمی‌فهمم. هر قدر بیشتر درباره اش می‌خوانم قلبم برق می‌افتد که چه خدایی داریم. فکر کن یکی پیدا شود بگوید بیا دفترم برایت یک به قول امروزی‌ها پرسنال برندینگ طراحی کرده ام مختص خودت و برای لحظه لحظه ات برنامه دقیق طراحی کرده باشد. 

عجیب نیست؟ طراحش کسی است که هم آینده را دقیق و لحظه به لحظه می‌شناسد، هم توان و تجربه و استعدادت را کامل واقف است و هم از همه پیچ و خم‌هایی که قرار است بگذری و به مقصد برسی. گفته یک جلسه چندساعته در سه شب داشته باشیم و بعد هزار ماهت را طراحی خواهم کرد. هزار ماه می‌کند؛ ۸۲ سال و ۱۹۱ روز. این تعداد سال‌هایی است که اگر شب قدر را، این جلسات چندساعته را درک کنم می‌توانم به همان چیز‌هایی برسم که ممکن است مرحله به مرحله برسم.

 تو فکر کن یک چیزی که ممکن است ۸۲ سال دیگر به آن برسی امضا شود و همین فردا بنشیند توی دامنت. توی هشتادسال یک دانه خرما چه تکثیری خواهد شد؟ یک دانه خاکشیر ضربدر چندخواهد شد؟ یک رودخانه الان راه بیفتد هشتاد سال دیگر به کجا می‌رسد؟ بنشینی توی یک فضاپیما و هشتادسال تخت گاز بروی به کجا می‌رسی؟ عجیب نیست؟ همه این‌ها را ممکن است در یک شب برسی.

به او بگوییم؛ امشب برایم امضا کن. هرچیزی که من را از تو دورتر نکند. هرچیزی که ظرفیتش را قبلا داده ای.

بنویس برایم که کربلا زیاد بیایم. بنویس برایم شب‌ها از عشق علی (ع) و بچه هایش پهلو به پهلو شوم و از عشقشان گل‌های بالشم خیس شوند. بنویس برایم کسی را پله نکنم که خودم بالا بروم. بنویس که دلی را نشکنم و نرنجم و نرنجانم. بنویس که آبروریز اهل بیت نباشم و بنده‌های خوبت من را دوست داشته باشند. 

بنویس حالا که شب نوشتن است. بنویس خون من از خون علی (ع) و بچه هایش که رنگین‌تر و پاک‌تر نیست. بنویس وقت رفتنم مرگی سرخ در انتظارم باشد. مثل آن شب فرودگاه بغداد. بنویس و من را از این سرگشتگی نجات بده. این انگشت‌ها خیلی وقت است از نوشتن گزگز نکرده اند. بنویس که شب شب نوشتن است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->