به گزارش شهرآرانیوز کتیبههای سنگی در هرجای جهان هستی باشند، یک پیام مشترک دارند و نگاه انسان به زندگی را بازتاب میدهند. نحوه کشاورزی، دامپروری، جنگ و شیوه زندگی پیشینیان را در هنرنمایی آنها روی تختهسنگها، میتوانیم دریابیم و بر گذشته بشر واقف شویم. سنگنگارههای طرقبهوشاندیز مانند دیگر سنگنگارهها، مخلوطی از سنگنگارههای کهن و جدید هستند که نیاز به کارشناسی دارند تا بتوان درباره آنها اظهارنظر کرد.
اما متأسفانه بر طبق گفته رجبعلی لبافخانیکی، استاد باستانشناس، هیچ تحقیق جامعی برای شناسایی سنگنگارههای بینالود صورت نگرفته است. این پژوهشگر نگرانی خودش از انجام نشدن چنین پژوهشی را اینگونه بیان میکند: «درباره این سنگنگارهها، حرف زیاد زده شده است و مطالب نظری دمدستی برایش زیاد است، ولی یک تحقیق جامع میدانی و آکادمیک انجام نشده است تا بتوان اظهارنظر دقیقی برای آن کرد».
او درباره کتیبههای سنگی دیزدر میگوید: «آن سنگنگارهها هم بخشی از مجموعه سنگنگارههای رشتهکوه بینالود است و تصاویر آن بیشتر حول محور شکار و دامداری است. این سنگنگارهها یک فلسفه غنی دارد که آن را باید کشف کرد؛ البته، چون تاکنون کار اساسی برای آن انجام نشده است، نمیتوان آن فلسفه را استخراج کرد. باید میراثفرهنگی به این کار بودجه اختصاص دهد و کارشناسان خبره درباره اینها تحقیق کنند».
از این استاد باستانشناسی و پژوهشگر سنگنگاره لاخ مزار بیرجند، درباره تعدد کلونی سنگنگارهها در رشتهکوه بینالود و احتمال قرار داشتن آنها در یک مسیر مشخص میپرسیم و اینطور پاسخ میشنویم: «ما نمیتوانیم در ارتباط با این سنگنگارهها مسیر، مشخص کنیم. هرکدام از سنگنگارهها کنار یک دشت و مرتع قرار گرفته است و هویت جداگانهای دارد. میتوانید تصور کنید که یک گله بزرگ در حال چرا بوده است و چوپانان در وقت استراحتشان، برای سرگرمی یا انتقال یک پیام، این سنگنگارهها راخلق کردهاند.
احتمالا گلههای متفاوت و چوپانهای متفاوت در زمانهای مختلف، در دامنه بینالود بودهاند و بر این سنگها نقش انداختهاند». او درباره اهمیت حفظ سنگنگارهها نیز حرف برای گفتن دارد و از کتیبههای سنگی بهعنوان یک گنجینه ارزشمند یاد میکند که از پیشینیان برای ما به یادگار مانده است تا بتوانیم درباره گذشته انسان تحقیق کنیم. ل
بافخانیکی ادامه میدهد: «انسان از حدود ۲۰ هزار سال پیش به هنر، گرایش یافت و اندیشه و فرهنگ خود را با همین تصاویر و اشکال منتقل کرد. ما از روی نقاشی غارها که از آن دوران باقی مانده است، میتوانیم بفهمیم که انسان در آن زمان چه دیدگاههای مذهبی، اجتماعی و اقتصادی داشته و زندگیاش چگونه بوده است. بزرگترین سؤال برای انسان، خود انسان است که این نقوش سنگی درباره آن به ما اطلاعات میدهند.
عقل سلیم برای این گنجینهها ارزش زیادی قائل است. جهل و ناآگاهی باعث میشود بخواهیم چنین یادگارهای ارزشمندی را نابود کنیم تا به نانونوایی برسیم». این باستانشناس در برابر این گفته که برخی میگویند، اگر بخشی از سنگنگارهها را از دست بدهیم، چه اتفاقی میافتد و چه بخشی از اطلاعات از دست میرود؟» واکنش جدی نشان میدهد و میگوید: «این گفته مانند این است که کسی بپرسد در موزه ایران باستان، هزاران شیء است که بیشتر آنها کاسههای سفالی است، پس اشکالی دارد که ده تا را نگاه داریم و بقیه را بفروشیم یا نابود کنیم؟
این دیدگاه، اندیشمندانه نیست». سپس درباره اهمیت حفظ همه سنگنگارهها چنین اظهارنظر میکند: «در جهان آفرینش هیچچیز مثل هم نیست و سنگنگارهها هم به هرشکلی و در هرجا باشند، با هم متفاوتاند؛ چون سلیقه و بینش نگارگر آنها با دیگران متفاوت بوده است. نمیتوانیم برای سنگنگاره، صفت خوب و بد را بهکار ببریم؛ همه آنها خوب هستند».
او تلاش میکند به ما بفهماند که چرا حفظ تکتک سنگنگارههای رشتهکوه بینالود مهم است: «ما در باستانشناسی گاهی دنبال یک قطعه زغال یا استخوان یا سفال میگردیم و همین قطعات بهظاهر بیارزش، میتواند فصلی از زندگی بشر را مشخص کند و به سؤالات چه موقع انسان به اینجا پا گذاشته و چطور در آن زیسته است، پاسخ بدهد.
درباره سنگنگارهها هم به همین شکل است و نمیتوان آنها را به ارزشمند و بیارزش، خوب یا بد دستهبندی کرد. هرکدام از این نقوش در هرجایی، حاوی اطلاعاتی است که به باستانشناس کمک میکند به نتیجه بهتری برسد. همه سنگنگارهها ارزشمندند و باید با چنگودندان از آنها حفاظت و یک مسیر مشخص برای بازدید از آنها فراهم کرد».