به گزارش شهرآرانیوز، بسیاری از اهالی خراسان درباره کشفرود و آنچه از این رود در شاهنامه و داستانها و سفرنامهها آمده است، میدانند، اما حرف تاریخ کشفرود که به میان میآید، ذهن افراد خیلی دور نمیرود. ما هنوز هم بهدرستی نمیدانیم در دوره پیش از تاریخ، یعنی پیش از اختراع خط، پیرامون این رود چه گذشته و سرگذشت مردمان ساکن اطراف آن چگونه بوده است، اما امروز بههمت باستانشناسان این حوزه، اطلاعات خوب ولی اندکی از تاریخ حوضه کشفرود داریم که خوشبختانه مثل چراغی هرچند کمسو، بر آینده مطالعات دوران سنگ رودخانه کشف تابیده است.
دانستن چنین امر مهمی لابهلای شنیدن خبرهای ورود پساب صنعتی به کشفرود و... تلنگری میزند به ما که با تاریخی چنین کهن، داریم چه میکنیم، حتی اگر بدانیم جدیدترین بررسیهای باستان شناسان در این منطقه نشان میدهد حاشیه کشفرود احتمالا قدیمیترین محل استقرار انسان در فلات ایران بوده است، رود اساطیری و کهن کشف، بیش از پیش مهم میشود.
حقیقت این است که یافتههای تازه این حوزه بسیار شگفتانگیز است و قدمت استقرار کشفرود را به تقریبا یکمیلیون سال پیش یا پارینهسنگی میانی میرساند. این، همه آن چیزی است که ابزارسنگیها، یعنی مهمترین بازمانده از انسانهای نخستین، دراختیار ما قرار میدهند. متأسفانه حوضه کشفرود، بیشتر در حوالی توس و مشهد کاوش و بررسی شده و اطلاعاتمان از بقیه نقاط آن کمتر است.
نکته دیگر اینکه بازهم متأسفانه شواهد فسیلی از منطقه پیدا نشده است که بتوان درباره انسانهای سازنده این دستافزارها سخن گفت یا مانند دیگر نقاط فلات ایران، گاهنگاری مطلق و قطعی برای آن ارائه کرد. این موضوع، مستلزم انجام کاوشهای لایهنگاری همراه با انجام آزمایشهای گاهنگاری مطلق است. درنتیجه، چنین ادعا و انگاره بزرگی در خراسان هنوز قطعی نشده است، اما بهکوشش باستانشناسان، روزبهروز لایههای جدیدی از آن رو میشود.
در این راستا، اواخر هفته گذشته، همزمان با رونمایی از دستافزارهای سنگی نویافته کشفرود در موزه بزرگ خراسان، واقع در بوستان کوهسنگی، «نشست تخصصی باستانشناسی پیش از تاریخ کشفرود» نیز در کتابخانه این مجموعه برگزار شد و علی صدرائی و محمدصادق داوری، باستانشناسانی که دوره پیش از تاریخ کشفرود را بررسی میکنند، آخرین دستاوردهایشان در این حوزه را شرح دادند.
پل کشف رود در دوره قاجار
باستانشناسان و پژوهشگران تاریخ، برای مطالعه سیر تطور انسان به تقسیمبندیهای گوناگونی دست زدهاند که یکی از آنها تقسیمبندی بر مبنای فن استفاده انسان از ابزارهای محیط پیرامونش برای تأمین خوراک بوده است، ازاینرو اصطلاحاتی مثل پارینهسنگی، نوسنگی، مسوسنگ و... برای دورههای مختلف پیش از تاریخ استفاده میشود؛ چون سنگ تنها عنصر مقاوم طبیعت است که مدتهای طولانی در لایههای استقرار تاریخی باقی میماند.
دوره پارینهسنگی که خودش به سه دوره قدیم (۳.۴ میلیون سال تا ۳۰۰ هزار سال پیش در آفریقا و کمتر از ۲ میلیون سال در خارج از آفریقا)، میانی (۳۰۰ هزار تا ۴۰ هزار سال پیش) و جدید (۴۰ هزار تا ۲۰ هزار سال پیش) تقسیم میشود، قدیمترین دوره زندگی بشر، پیش از یکجانشینی است. از این دوره، مدارک استفاده از دستافزارهای سنگی یافت شده است.
صنعت تراش سنگ برای استفاده از آن بهمنظور تأمین خوراک نیز به چند دسته تقسیمبندی میشود. ما اینجا با دو صنعت اصلی پارینهسنگی قدیم در خارج از آفریقا سروکار داریم؛ صنعت ساطورابزار یا الدوای که قدیمیتر است و صنعت آشولی که برگرفته از اولین یافتههای آن در دره آشول فرانسه است. در صنعت الدوای، دستافزارهای سنگی بهشکل ساده و یکوجهی تراش میخوردند و لبههایشان مثلا برای بریدن گوشت، تیز میشد. در صنعت آشولی، نخستینبار از دووجهیسازی که مستلزم پیچیدگی ذهنی بیشتری است، استفاده شد؛ چیزی شبیه تیز کردن دو طرف چاقو.
مهمترین شواهد این صنعت در خارج از آفریقا به کمی بیش از یکمیلیون سال پیش بازمیگردد که در دشت کشفرود هم یافت شده است. پس از آن نیز در دوره پارینهسنگی میانی، صنعتهای ابزارسازی لوالوا و موستری را داریم که بهمرور، دستافزارها نسبتبه سنتهای پیشین، ظریفتر و سرنیزههای کاربردی برای شکار ابداع شدند. در دوره پارینهسنگی جدید نیز استفاده از ریزتیغهها و ترکیب آنها با استخوان و چوب، امکان بهتری برای شکار و حتی بریدن گیاهان به انسان داد.
نظریه پرکاربرد پژوهشگران این است که درکل برای ورود انسانهای نخستین به فلات ایران، دو مسیر اصلی را میتوان متصور شد؛ مسیر جنوب که با عبور از کرانه شمالی خلیجفارس و گذر از بخشهایی از ایران به شبهقاره هند میرسیده و مسیر شمال که با عبور از شمالغرب و فلات مرکزی ایران به شمالشرق و از آنجا به مرکز آسیا میرسیده است. باوجوداین، شواهد باستانشناسی نشان میدهد قدیمیترین مدارکی که تاکنون بهدست آمده است، مربوطبه شمالشرق ایران و محوطههای پارینهسنگی کشفرود است.
نمایی از کشف رود و پل آن در دهه ۳۰ خورشیدی
پیشینه بررسیها و کاوشهای پارینهسنگی رودخانه کشف به سال ۱۳۵۳ خورشیدی میرسد. در آن سالها، «کلود تیبو»، زمینشناس فرانسوی و علی آریایی، از دانشگاه فردوسی مشهد، محوطههایی در اطراف کشفرود از دوره پارینهسنگی میانی کشف کردند که ازجمله آنها میتوان به آبروان، بغبغو و چاهک اشاره کرد.
این بررسیها و پژوهشها، دیرینگی منطقه را به ۸۰۰ هزار سال پیش رساند و شکل دستافزارهای کشفشده، باستانشناسان را متقاعد کرد که این یافتهها را میتوان کهنترین مدارک دوره پارینهسنگی در فلات ایران و مربوطبه نخستین جمعیت انسانی خارج از قاره آفریقا دانست. کشفرود نیز بسته به ظرفیت آب رودخانه و منابع شکار و حتی سنگ کوارتز اطرافش، به محل زندگی گروههای گردآورنده غذا تبدیل شده بود.
علی صدرائی، باستانشناسی که سابقه خوبی در زمینه مطالعات پارینهسنگی سراسر خراسان دارد، درباره دوره پارینهسنگی کشفرود در این نشست گفت: اهمیت منطقه شمالشرق در دوره پارینهسنگی حتی در مجامع علمی جهان نیز گوشزد شده است، اما ما هنوز چندان که بایدوشاید به آن نپرداختهایم.
صدرائی افزود: یافتههای پارینهسنگی قدیم فلات ایران، بیشتر ابزارهای سنگی ساطوریشکل هستند که ما تاکنون در پانزده نقطه از دشت کشفرود توانستهایم آنها را شناسایی کنیم و در سه نقطه از دشت نیز برای نخستینبار شواهدی از صنعت آشولی بهدست آوردهایم. تا امروز محوطههای کمی از صنایع آشولی در فلات ایران گزارش شده است که ازجمله آنها، دقجزیره فردوس در شرق کشور است.
این باستانشناس کشورمان با بیان اینکه اکنون برخلاف مطالعات پیشین -که کشفرود را منحصرا صنعتی ساطورمحور معرفی کرده بودند- توانستهایم شواهدی قابلاتکا از صنعت آشولی و صنایع متأخرتر مانند پارینهسنگی میانی تا نوسنگی شناسایی کنیم، افزود: این شواهد، افقی تازه در ردیابی مسیرهای پراکنش جمعیتهای انسانی به بخشهای داخلی آسیا، پیشروی ما گشوده است.
صدرائی در ادامه گفت: در خلال بررسیهای میدانی سال گذشته در بستر کشفرود، حدود سی محوطه پارینهسنگی شناسایی شد که پنج محوطه غار و پناهگاه صخرهای و ۲۵ محوطه روباز و بیشتر آنها در دامنه کوه و مشرف به کشفرود هستند. متأسفانه ما از هیچکدام از مناطق پارینهسنگی خراسان، گاهنگاری مطلق نداریم که این نشانه ضعف مطالعات پارینهسنگی خراسان و شرق ایران است.
وی بیان کرد: اهمیت کشفرود در این است که میتواند وضعیت ارتباط جمعیتهای انسانی عصر پارینهسنگی فلات ایران با آسیای میانه را روشن کند. درنتیجه، این امری حیاتی و فرصتی استثنایی برای ماست تا با انجام کاوشهای لایهنگارانه و دستیابی به توالی لایهنگاری یکی از محوطههای کلیدی منطقه و انجام مطالعات آزمایشگاهی، به گاهنگاری مطلق دست یابیم.
پس از آن، محمدصادق داوری، باستانشناس، درباره یافتههای نوسنگی تپه قادرآباد در حاشیه کشفرود گفت: یافتههای اولیه ما، حاصل بررسیهای تپه قادرآباد و نه کاوش در این محوطه تاریخی است که درنتیجه آن، توانستیم دادههایی از دوره نوسنگی در این منطقه بهدست آوریم.
وی افزود: گمانهزنیهای این تپه برای تعیین عرصه و حریم آن بوده است. این نشان میدهد از دوره پارینهسنگی تاکنون به دلیل جاذبههای کشفرود، در این منطقه استقرار وجود داشته است. متأسفانه قاچاقچیان عتیقه به بخشی از تپه آسیب زدهاند و برمبنای برخی مدارک، مانند تصاویر هوایی پیش از انقلاب اسلامی از منطقه، بهنظر میرسد بخش زیادی از این آسیبها به دهههای گذشته بازمیگردد.
همچنین در زمان ناصرالدینشاه و سفرش به مشهد، او که دنبال طلاشویی بوده، حفرههایی شیبدار در تپه ایجاد کرده و با روانکردن آب درون آنها که احتمالا این آب از رودخانه کشفرود بوده، قصد داشته است طلا پیدا کند. باوجوداین، ابزارهای سنگی و حتی شواهدی از یکجانشینی مثل «پاشنهسنگی در» نیز در این گمانهزنیها یافت شد که میتواند شناسنامه مهمی از دشت مشهد در کشفرود باشد.
کشفیات جدید در بستر کشف رود از دوره پارینه سنگی
با همه اینها، امیدواریم اژدهای آلودگیهای محیط زیستی و... از کشفرود دور شود و روزی سایت موزههای باستانشناسی و معرفی تاریخ کشفرود، اطراف آن را پر کنند؛ آرزویی که شاید زور باستانشناسان این حوزه با معرفی هرچه بیشتر، به آن برسد. همچنین، برای معرفی تاریخ بینظیر کشفرود باید زمین و زمان آن را بههم دوخت؛ نمیشود از اینهمه تاریخ تعریف کرد و هنوز پساب به آن ریخت، نمیشود آن را اولین قرارگاه فلات ایران دانست و برایش کاری نکرد، نمیشود بدانیم این گنجینه چقدر ارزشمند است و باز دست روی دست بگذاریم تا مثل سنگنگارههای دیزدر، نابودیاش را ببینیم. زمین کشفرود با زمان و تاریخش معنا میشود، پس تاریخ کشفرود را دریابیم.
*مصرعی از خواجویکرمانی