خیلی از ما اصلا فکرش را نمیکردیم روزگاری برسد و به مشکلی دچار بشویم که به کلافی سردرگم مبدل شود؛ کلافی که نمیدانیم گرههایش بالاخره کی باز میشود و چه زمانی میتوان به حلوفصل پیچیدگیهایش امیدوار بود. بعد از گذشت بیش از ۵/۳ ماه، همانند بسیاری دیگر از بخشهای جامعه، داریم عادت میکنیم که کرونا جزئی از نظام تعلیم و تربیت ما شده است. دانشآموزانی که باید با کلاسهای آنلاین خوبگیرند، معلمانی که باید بدون اضافه کار، چندبرابر زمان تدریس در مدرسه کار کنند؛ برای آموزش، برای طرحریزی بهتر کلاسهای آنلاین، رفع اشکال، پیگیری انجام تکالیف و هزار ابداع و خلاقیت دیگر تا دانشآموزان از جریان آموزش عقب نمانند. در ایام کرونا، قشری که واقعا مظلوم ماندند، جامعه معلمان بودند؛ آنها که بیتوقع، بدون دریافت ارقام اضافهتر و بدون چشمداشت برای دریافت حقوق بیشتر، کار کردند و دم نزدند. برخی معلمان حقالتدریس هم باوجودیکه مدتهاست حقوق نگرفتهاند، از جیب خودشان برای اینترنت و فضای مجازی، هزینه کردند. معلمان کار کردند تا فرزندان این مرزوبوم از درس عقب نمانند و همچنان تعلیم و تربیت تداوم یابد. طبیعی است که کار ما جامعه فرهنگی، یک وظیفه است (حتی اگر برخی مشاغل دیگر بنا به وظیفهای که بر دوش دارند، در ایام کرونا بیشتر دیده و عزیز خلق شوند که البته باید هم بشوند)، اما دستآخر، کار ما را برخی با این دیدگاهها تعبیر کردند: معلمان کار نمیکنند و فقط حقوق میگیرند. کار خاصی که نمیکنند، دو ساعت پای اینترنت مینشینند و حقوق کامل میگیرند. معلمها از اسفند تا حالا فقط حقوق گرفتهاند و...
دردآور است شنیدن کنایههایی که واقعا برازنده جامعه خدوم فرهنگی نیست. اگر نگاهی به برخی مشاغل و حرفهها بیندازیم، بهخوبی آشکار است که در برخی مشاغل با دریافت نکردن یک ماه حقوق، کار به اعتراض و تحصن میکشد، اما جامعه خدوم معلمان بدون اینکه در بحران کرونا قصد ماهیگیری از آب گلآلود را داشته باشند، فقط کار و تلاش کردند و دم نزدند که مبادا در فصل امتحانات، حاشیههای حقوق نگرفتن، بیاحترامی به برخی معلمان و هزاران حاشیه دیگر، بر روند تحصیل آیندهسازان این مرزوبوم تأثیر بگذارد. ما ماندیم و خواهیم ماند؛ چون وظیفه ماست. چون معلمی را به معنای واقعی کلمه شغل انبیا میدانیم و، چون واقفیم که حاشیهسازی برای معلمان، دریافت نکردن حقوق یا دریافت کم حقوق معلمی، رواج برخی نیش و کنایهها و خیلی حواشی دیگر در فضای مجازی، هیچ ربطی به دانشآموزان ندارد. آنها باید درس بخوانند، زیرا دنیایی از امید پشتسرشان است، زیرا خانوادهها با هزاران معادله سنگین هزینههای پیشبینیشده و نشده، فرزندانشان را به مدرسه میفرستند، بنابراین در روزگار کرونا، ما وظیفه نداریم بار جدیدی روی دوش خانوادهها بگذاریم، حتی اگر ناملایمات بسیاری ببینیم، حتی اگر دیده نشویم. ما ماندگاریم با همین نام معلمی.