به گزارش شهرآرانیوز؛ تصویری که در این گزارش میبینید، تصویر پادشاهان ایرانزمین است که دراسلامبول (استانبول امروزی) کشیده شده است. از منظر تاریخی، نخستین پادشاهی ایرانی معمولا پادشاهی مادها (حدود ۷۲۷–۵۵۰ پیش از میلاد) یا شاهنشاهی هخامنشی (۵۵۰–۳۳۰ پیش از میلاد) محسوب میشود که سالهای بعد با سلسلههای دیگر جایگزین شده.
اما از منظر اسطورهای، ایران پادشاهان دیگری هم دارد که پیش از پادشاهان تاریخی بر این ملک حکومت میکردهاند و نام آنها را میتوان از شاهنامه فردوسی استخراج کرد. گراور بالا که در مرکز اسناد و مطبوعات آستانقدسرضوی نگهداری میشود، تصویر این پادشاهان را دارد و به همت دو تن از نامداران هنر و فرهنگ ایرانزمین تهیه شده است؛ یکی «حسین طاهرزادهبهزاد» و دیگری «میرزا محمدعلیخان تربیت».
حسین طاهرزاده بهزاد، یکی از نقاش و طراحان بنام فرش ایرانی، در سال ۱۲۶۶ خورشیدی در تبریز به دنیا میآید. او برادر بزرگتر کریم طاهرزاده بهزاد است که معماری و ساخت بناهایی، چون آرامگاه فردوسی، بیمارستان و دبیرستان شاهرضا و تئاتر شیر و خورشید را در مشهد برعهده داشته است.
به گفته خودش، پدرش روحانی و جهاندیده و کتابخوان بوده، اما اینها سبب نشده است که گرایش پسر خود را به نقاشی تأیید کند؛ برای همین نخست پنهانی به نقاشی میپردازد. بعد مدتی زیر نظر آقا میرغفار که از نقاشان بنام تبریز بوده است، درس نقاشی میگیرد و سپس به تفلیس میرود تا در مدرسه هنرهای زیبای تفلیس درس نقاشی بخواند.
حضورش در تفلیس زمینه همکاری بیشتر او با روزنامه ملانصرالدین را فراهم میآورد و با فراغبال برای این روزنامه کاریکاتور میکشد. پس از بازگشت به تبریز، خودش نشریهای به راه میاندازد که بر محور کاریکاتور استوار است. پسازآن، روزنامهای دیگر به نام «حشراتالارض» منتشر میکند و همچنین به مصور کردن «کتاب احمد» یا «سفینهالطالبین»، «اخلاق مصوّر» و «تاریخ مصوّر ایران» میپردازد.
پس از مدتی دوباره تبریز را بهقصد فراگیری نقاشی ترک میکند، اما این بار مقصد مدرسه صنایع مستظرفه استانبول است که امروز آکادمی هنرهای زیبا نام دارد.
پس از چندسال دانشآموزی با احراز مقام اول در رشته نقاشی فارغالتحصیل میشود و با سمت معلم مینیاتور و تذهیب در مدرسه خطاطان استانبول کارش را ادامه میدهد. در همین دوره به دستور انور پاشا، مأموریت مرمت کتابهای مینیاتور قدیم در موزه توپقاپیسرای استانبول را میگیرد؛ مأموریتی که با تعمیر و بازسازی قریب به یکهزار جلد کتاب خطی قدیم ایرانی و مینیاتور نفیس ترک پایان مییابد.
محمدحسینمیرزای قاجار، برادر و ولیعهد احمدشاه قاجار، در استانبول شیفته آثار طاهرزاده میشود و ضمن اعطای لقب «مزیّنالسلطان» به او، برای بازگشت به وطن وی، از او دعوت میکند. بهزاد زیر بار این دعوت فرمانگونه نمیرود تا اینکه خود در سال ۱۳۰۸ خورشیدی بهاتفاق خانوادهاش به ایران بازمیگردد، این بار، اما ساکن تهران میشود.
در تهران نخست به ریاست نقشهکشی مؤسسه قالی و یک سال بعد، برای زنده کردن هنرهای ملی به ریاست مدرسه صنایع قدیمه منصوب میشود و پسازآن، تأسیس موزه هنرهای ملی را عهدهدار میشود. آشنایی و تسلط او به هنرهایی، چون طراحی، تذهیب، خطاطی، نقاشی، کاریکاتورسازی، صحافی سنتی و مرمتکاری نسخ خطی باعث میشود که در دوران حضورش در مدرسه هنرهای قدیم، منشأ خیزهای هنری زیادی باشد.
حسین طاهرزادهبهزاد، حوالی سال ۱۳۳۳ به دعوت وزارت فرهنگ ترکیه با سمت استادی هنرهای سنتی در آکادمی هنرهای زیبای استانبول استخدام میشود و نهایتا ۲۱ اسفندماه ۱۳۴۱ در همانجا دارفانی را وداع میگوید. طبق وصیتش، پیکرش به تهران منتقل و در امامزاده قاسم به خاک سپرده میشود.
این پوستر، صور پادشاهان ایرانی از آغاز تا دوره قاجار است که در ۲۷ شعبان ۱۳۳۲ قمری برابر با ۳۰ سرطان (تیر) سال ۱۲۹۳ خورشیدی توسط حسین طاهرزاده بهزاد کشیده شده است. بالای این تصویر و در سمت چپ نوشته شده: «صور پادشاهان کشور ایران که از اول تأسیس سلطنت تا امروز در ایران حکمفرما بودند از مأخذ صحیح و اصلی برداشته شده است.»
مأخذی که طاهرزاده بهزاد از آن یاد میکند، کتاب سهجلدی «نامه خسروان»، اثر جلالالدینمیرزای قاجار است که میان سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۸ قمری نگاشته شده و با مرگ نویسنده، به جلد چهارم نرسیده است. نخستین نامه به شرح تاریخ شاهان ایران «از مهآبادیان تا ساسانیان» میپردازد؛ دومین نامه با ذکر اخبار «آغاز طاهریان تا انجام خوارزمیان» نوشته شده و مجلد سوم نامه خسروان یا سیمیننامه نیز اخبار ایران «از آغاز چنگیزیان تا انجام شهریاری زندیان» است.
بهزاد با بهرهگیری از تصاویر همین کتاب نگاره خود را از بالا سمت راست و با تصویری از کیومرث، نخستین پادشاه ایران که بر پایه شاهنامه فردوسی سی سال پادشاهی کرده، شروع کرده است. در ادامه پس از تصویر کردن پادشاهان دودمانهای مختلف، با تصاویر بزرگتر آخرین شاهان قاجار و شاه زنده این دودمان، احمدشاه جوان تمام کرده است.
ازآنجاکه این تصویر همزمان با پادشاهی احمدشاه قاجار کشیده شده، تصویر او بزرگتر از همه و در مرکز نگاره قرار گرفته و بالای آن نوشته شده است: «تمثال مبارک شاهنشاه جوانبخت اعلیحضرت اقدس سلطان احمدشاه قاجار خلدا... ملکه و دولته*». به این ترتیب طاهرزاده بهزاد در این نگاره، تصویر ۱۰۸ شاه ایرانزمین را نقاشی کرده و اسامی آنها را نیز به ردیف در پایین نگاره نوشته است. ذیل اسامی نیز نوشته شده است: «نگارنده و صور حسین طاهرزاده».
در حاشیه این پوستر که بهصورت چاپ گراور طبع شده است، میخوانیم: «اسلامبول، بایزید، کتابخانه تربیت، فی ۲۷ شعبان سنه ۱۳۳۲»؛ به نظر میرسد طاهرزاده این اثر را در ۲۱سالگی و ایامی که مقیم استانبول ترکیه بوده، برای «کتابخانه تربیت» این شهر طراحی کرده است تا بهصورت یک پوستر در ایران به فروش برسد.
اما حاشیهنویسی این گراور نیز بسیار مهم است. اهمیت آن بابت درج «کتابخانه تربیت» است که ما را به یکی از مهمترین آدمهای فرهنگ ایران وصل میکند؛ آدمی به نام «میرزامحمدعلیخان تربیت».
میرزامحمدعلیخان تربیت، روزنامهنگار و از رجال فرهنگی و سیاسی آذربایجان، در ۶ خرداد سال ۱۲۵۶، در محله نوبر تبریز بهدنیا میآید. بیشتر منابع، او را فرزند میرزاصادق، پسر میرزاجواد، پسر میرزاعلیاکبر، پسر میرزامهدیخان استرآبادی، وزیر نادرشاه افشار و مؤلف دره نادری و تاریخ جهانگشای نادری، دانستهاند، اما حسن تقیزاده، روشنفکر برجسته دوره قاجار و پهلوی که برادرزن او نیز بوده، با استناد به گفته یکی از اقوام پدر تربیت، نسب او را پس از میرزاجواد، میرزامحسنتبریزی یاد کرده و انتساب این خاندان را به میرزامهدیخان از طرف مادری میرزاصادق یا میرزاجواد حدس زده است.
پدر میرزامحمدعلی، سمت تحویلداری دربار ناصرالدینمیرزای قاجار را در دوران ولایتعهدیاش در تبریز عهدهدار است؛ ازاینجهت او فرصت دارد علاوه بر زبانهای فرانسوی و انگلیسی، طب را نیز فرابگیرد و تکمیل کند. با این پیشینه ابتدا از سال ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۳قمری معلم طبیعیات مدرسه دولتی مظفری تبریز میشود، سپس در سال ۱۳۱۶قمری با حسن تقیزاده، حسین عدالت (صاحبامتیاز روزنامههای الحدید، عدالت و صحبت) و محمد شبستری معروف به ابوالضیاء (مدیر روزنامه ایران نو) ابتدا یک کتابفروشی و سپس مدرسهای به شیوه جدید با نام «تربیت» در تبریز تأسیس میکند.
کتابفروشی او محل عرضه نشریات روز فارسی، عربی و ترکی و اظهارنظر درباره کتابهای جدید و طرح مباحث سیاسی و محفل روشنفکرانی، چون یوسفخان اعتصامالملک (پدر پروین اعتصامی) است و مدرسه بنا دارد علوم جدید را به بچههای تبریز بیاموزد، هـرچند اندکی بعد، بهواسطه اعتـراض مردم متعصب بسته میشود.
او بعد از انتشار مجله گنجینه فنون در تبریز بهدعوت ملکالمتکلمین راهی تهران میشود تا در تأسیس نخستین کتابخانه ملی که کانون اصلاحطلبان نیز هست، مشارکت کند.
او در جنبش مشروطه نیز نقش فعالی دارد؛ ازاینجهت پس از وقوع کودتای صغیر و به توپ بستهشدن مجلس (۲۳ جمادیالاول ۱۳۲۶قمری)، سپاهیان حکومتی کتابفروشی او را تاراج میکنند و میسوزانند. تربیت با لباس مبدل به باکو و از آنجا بهاتفاق حسینآقا، پسر حاجمیرزاحسن تاجر، و تقیزاده به پاریس و سپس لندن میرود تا چندماهی در فهرستنویسی کتابهای فارسی و عربی کتابخانه دانشگاه کمبریج به ادواردبراون کمک کند.
در اواخر پاییز ۱۹۰۸میلادی (پاییز ۱۲۸۷ خورشیدی، برابر با ذیالقعده ۱۳۲۶ قمری) تربیت از انگلستان به استانبول میرود و با معاضدالسلطنه، علیاکبر دهخدا و میرزایحیی دولتآبادی -دیگر مهاجران مشروطهخواه- در گروه کارکنان ملی ایران و انجمن سعادت به فعالیت میپردازد. با فتح تهران به دست مجاهدین (۲۶ جمادیالآخر ۱۳۲۷قمری) او بهعضویت هیئتمدیره موقتی دوازدهنفره انتخاب میشود که برگزیده رهبران انقلاب و صاحب اختیارات مجلس شورای ملی و ناظر اعمال وزراست.
با تعطیلی مجلس دوم که او نمایندهاش هست (۱۳۳۰قمری)، تربیت به باکو میرود، اما چند سال بعد در پی تعقیب مأموران دولت تزار رهسپار استانبول میشود و در آنجا کتابخانهای تأسیس میکند به نام «تربیت».
خیلی از منابع گریز او به استانبول را سال ۱۳۳۳ قمری ذکر میکنند، اما گراور صور پادشاهان تأکید میکند که او در میانه سال ۱۳۳۲ قمری بهقطع در این شهر به سر میبرده است، زیرا کشیدن این کار را به حسین طاهرزاده بهزاد سفارش داده است.
تربیت در بازگشت به ایران پس از جنگ جهانی، در سال ۱۳۰۰ خورشیدی رئیس اداره فرهنگ و معارف آذربایجان میشود و در چهار سال حضورش در این سمت بار دیگر کتابخانه و قرائتخانهای عمومی را بنیاد میگذارد که بعدها به نام خود او «کتابخانه و قرائتخانه دولتی تربیت» نام میگیرد.
علاوهبراین در سال ۱۳۰۱ خورشیدی «مجمع ادب» و «ماهنامه گنجینه معارف» و «مدرسه تجارت» تبریز را دایر میکند. سال ۱۳۰۴ خورشیدی که در مقام ریاست فرهنگ گیلان به آن دیار میرود، فرصتی است تا اندیشههای فرهنگی خود را در این سرزمین نیز دنبال کند، از جمله اینکه کتابخانه ملی رشت را بنیان بگذارد. تربیت در سال ۱۳۰۷ به تبریز برمیگردد تا عهدهدار ریاست شهرداری (بلدیه) تبریز باشد. او در این مقام نیز که تا سال ۱۳۰۹ طول میکشد، چندین خیابان بزرگ و باغملی بزرگی به نام «باغ گلستان» میسازد.
تربیت تا ۲۷ دی ۱۳۱۸ که در تهران وفات مییابد، علاوه بر عهدهداری مسئولیت سازمان تربیتبدنی و پیشاهنگی ایران، نگارش چندین کتاب ارزشمند و نمایندگی چند دوره مجلس، چندین کتابخانه عمومی دایر میکند و شاید بتوان گفت که مهمترین یادگاری او همین کتابخانهها باشند، بهخصوص کتابخانهای که در تبریز تأسیس کرده است. این کتابخانه با بیش از دویست جلد کتاب کار خود را آغاز میکند، اما در اولین سالگرد تأسیس خود، صاحب بیش از ۲ هزار کتاب و سه سال بعد دارای بیش از ۵ هزار جلد کتاب است.
برای نمایش بزرگتر کلیک کنید
گراور نوعی چاپ است که در قدیم مرسوم بوده، به همین نسبت به تصویری میگویند که در مجله، روزنامه، کتاب و ... چاپ شده باشد. گراور تصویر پادشاهان ایران که سال ۱۲۹۳ خورشیدی کشیده شده، اکنون در مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
* اسلامبول: نام قدیمی استانبول ترکیه است
*خلدا... ملکه و دولته، دعایی است در حق پادشاه به معنای «خداوند ملک و دولت او را جاویدان گرداند.»
منابع:
منبع تصویر: مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدسرضوی
با تشکر از دکتر سمانه غفاریان