غلامرضا زوزنی | شهرآرانیوز - سالهای اخیر شاعرانی که ملقب به شاعران آیینی شدهاند موضوعاتی متناسب با معارف اسلامی را سوژه سرایش شعرهای خود کردهاند. اما به نظر میرسد مسئله واقعه غدیر خم موضوعی است که درباره آن اثر چشمگیری خلق نشده است. با اسماعیل امینی، شاعر، نویسنده، پژوهشگر ومدرس دانشگاه، که ادبیات و زبان فارسی را تا مقطع دکتری زیر نظر دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، مرحوم قیصر امینپور و ... گذرانده دراینباره گفتگو کردیم و نقش شعر در تبیین وقایع تاریخی، اسلامی را از او پرسیدیم.
شعرای آیینی به مسائلی درباره معارف اسلامی و سیره اهل بیت عصمت و طهارت پرداختهاند؛ فکر میکنید چه اندازه در سرودههایشان به واقعه غدیر خم پرداختهاند؟
شعرا از همان ابتدا، بعد از وقوع اتفاقات در غدیر خم به این موضوع در اشعارشان اهتمام داشتند. چون این اتفاق بسیار مهم و همواره مورد توجه بوده است و به آن واکنش شاعرانه نشان دادهاند. اما شعرهای صدر اسلام به زبان عربی است و هرچه از آن گذشته ملل مختلف اسلامی با زبانهای متفاوت درباره آن شعر سرودهاند. از جمله در ادبیات فارسی این اتفاق بازتاب داشته است و از منظرهای مختلف واقعه غدیر نقل و به این موضوع توجه شده است.
جذاب است. این اتفاق آنقدر کشش دارد که شعرا بلافاصله بعد از آن در اشعارشان واکنش نشان دادهاند.
همانند این جریان واقعه عاشوراست که بلافاصله بعد از آن شعرا به مرثیهسرایی آلا... پرداختند.
بله. اتفاقا شواهدی که مرحوم علامه امینی در «الغدیر» در اینباره آورده است همه مستند و مستدل است و اینطور نیست که فقط منابع شیعیان را بررسی کرده باشد. اتفاقا او با بیطرفی کامل همه منابعی که در میان شیعه و اهل تسنن وجود داشته را بررسی کرده است. مجموع شواهدی که درباره این واقعه وجود دارد را در کتاب خود آورده است؛ از آن جمله همین شواهد شعری است. اگر فردی اهل دقت است میتواند به این کتاب مراجعه کند و آنها را ببیند. اتفاقا علامه امینی اصرار داشته حرف مستند را نقل کند.
وقتی یک شاعر از واقعه غدیر سخن میگوید در واقع چه چیزی را نقل میکند؟
از جهانی برای انسان آرمانی سخن میگوید. این انسان آرمانی را ما پیشتر در اساطیر و افسانهها وصفش را شنیده و خوانده بودیم. یعنی از چیزی که وجود واقعی ندارد سخن میگویند. شعر زاده تخیل بشر است. اما درباره علی (ع) حقیقتی است که متجلی شده است. این همه فضیلت ساخته ذهن کسی نیست. به این واسطه است که شخصیت مبارک و سیره و کلام و تاریخ زندگانی ایشان بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. مانند بعضی از شخصیتها که کتاب مختص به خود دارند حتی کتابهای اختصاصی درباره هر کدام از جنبههای زندگی این مرد بزرگ تاریخ داریم. مثلا منظومه «علینامه» به تصحیح دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی است، که حدودا ۱۵۰ سال پس از شاهنامه نوشته شده است و مفصل به شرح زندگی امام علی (ع) میپردازد.
سرودن شعر درباره یک واقعه با تاریخنگاری چه تفاوتهایی دارد؟
اول اینکه آن اتفاق جلوی چشم شاعر نبوده است. پس باید به منابع تاریخی مراجعه کنیم. اتفاقاتی، چون انقلاب اسلامی با حوادث پس و پیشش و یا دفاع مقدس برای ما عینیت دارد. اما واقعه غدیر تنها با آنچه از کتب تاریخی وجود دارد برای ما درک شدنی است. بنابراین وظیفه شاعر این نیست که جزئیات واقعه را در شعرش بیاورد. توجه به جزئیات کار تاریخنویس است؛ که درباره کربلا مقتلنویسها این کار را انجام دادهاند.
درباره وقایع تاریخی شاعرها طبعا برداشت شاعرانه و منظر عاطفی خود را نسبت به موضوع بیان میکنند. منظورم این نیست که در اصل واقعه تغییر و تحریف ایجاد کنند. چیزی را کم و زیاد نمیکنند، اما نگاه عاطفی و شاعرانه به موضوع دارند.
البته ما نقل وقایع مکتوب منظوم هم داریم. این مکتوبات بیشتر برای فراموش نشدن آن واقعه است. شعر وسیله خوبی برای انتقال تاریخ بوده است. در روزگاری که وسیلهای برای انتقال وقایع تاریخی به دیگران نبوده از شعر استفاده میشده است. اما در روزگار ما خیلی به این احتیاج نیست که شاعری وقایع را نقل منظوم (با ردیف و قافیه) کند. الان بیشتر نگاه شاعرانه به موضوع و واقعه اهمیت پیدا کرده است.
توجه شعرای معاصر به وقایع مذهبی و دینی همانند واقعه تاریخی غدیر خم چطور است؟
در روزگار خودمان چند ویژگی در میان شاعرانی که به بزرگان و وقایع تاریخی مذهبی و حتی مسائل اعتقادی و کلامی میپردازند دیده میشود. نخستین ویژگی این است که در طول تاریخ وجود شاعرانی که به طور اختصاصی برای این موضوعات شعر بسرایند کم بوده است. اما الان میبینیم شاعرانی ظهور کردهاند که هم شعرهایشان درخور توجه است و هم تخصصی در این زمینه فعالیت دارند. خوشبختانه تعداد زیادی شاعر جوان داریم که آثار عالی و خلاقانهای خلق کردهاند که باعث شده کارنامه شعر در این زمینه پربار باشد. البته کار سطحی هم در میان آثار پرشمار وجود دارد. اما شعرهای دمدستی دربرابر پرشماری شعرهایی که درباره موضوعات مختلف کار شده چندان به چشم نمیآید.
آیا این حجم از سرودهها در تبیین و معرفی معارف اسلامی و وقایعی همانند غدیر خم موفق بوده است؟
اساسا از شعر توقع نمیرود که چیزی را تبیین و معرفی کند. ممکن است که مسئولان فرهنگی و تبلیغاتی ما متوجه این موضوع نباشند و مدام برای تبلیغ، تبیین و استدلال از شعر استفاده کنند؛ اما واقعیت این است که شعر کارش این نیست. تبیین، استدلال و منطق کار مقالههای علمی و پژوهشی است. شعر در این حیطه وظیفهای ندارد. زبان شعر زبان بلاغی و عاطفی است، زبان استدلالی و منطقی نیست.
پس شعر چه کمکی میتواند به این ماجرا کند؟
شعر اساسا یک واکنش فردی به مسائل و موضوعات است. درست است که از شعر استفاده اجتماعی نیز میشود. مثلا در مجالس مذهبی، در محافلی درسی و هر جایی که اجتماع است از آن استفاده میشود، اما این چاشنی آن است ممکن است در یک مقاله دو بیت شعر هم وجود داشته باشد و یا در یک سخنرانی از شعر استفاده شود، اما این کارکرد شعر نیست. این که ما از شعر توقع داریم بخشی از وظیفه تبلیغ را انجام دهد به نظرم درست نیست. تبلیغ زبان دیگری میخواهد که با آن زبان نمیشود شعر گفت.
حتی شعر نمیتواند فضا را برای پذیرش استدلال تلطیف کند؟
به نظرم برای ترویج یک اندیشه شعر نمیتواند کمک چندانی کند. اندیشه به هر حال نیازمند مناسبات و منطق علمی است. یعنی شعر اساسا تأثیر روی کسی دارد که قبلا پذیرای اندیشهای بوده است. شعر در تغییر اندیشه نمیتواند دخالت داشته باشد. مقصودم این نیست که شعر خالی از اندیشه است. اصلا اینطور نیست. شعر از پس اندیشه میآید. اما جایگزین احتجاجات علمی نمیتواند باشد. زبان شعر زبان غنایی، عاطفی و اساطیری است. اتفاقا یکی از خطاهای زمانه ما این است که بسیاری از تعریفها و مقالات علمی ما زبان عاطفی و بلاغی دارند.
شعر وقتی روی مخاطبش تأثیر میگذارد که مخاطب احوال شاعر را پذیرفته باشد. فردی که اساسا از ریشه شاعری را نمیپذیرد اشعارش هم برای آن جایگاهی ندارد.
این دو باید از هم جدا باشد. شما به شعر علامه طباطبایی نگاه کنید. در اشعار او دیگر خبری از استدلالهای که مثلا در «تفسیر المیزان» وجود دارد را نمیبینید. در حالی که اشعارش بسیار مؤثر است.