بهره‌برداری از بزرگترین جزیره ایستگاهی مترو کشور در مشهد تا پایان سال ۱۴۰۳ + فیلم نشان مشهدالرضا ترویج‌دهنده معارف اهل‌بیت(ع) است رئیس اداره تبلیغات فرهنگی حرم مطهر رضوی: رویداد نشان مشهدالرضا(ع) شروعی به‌جا و اثرگذار در هویت مشهد است ۲۵۰۰ اصله درخت آماده روت‌بال در سطح مشهد است رئیس شورای عالی استان‌ها تأکید کرد: ضرورت ایفای نقش بانوان در سطوح مختلف مدیریتی گذری بر سرگذشت زورخانه‌های قدیمی مشهد | خاموشی صدای ضرب‌ها و زنگ‌ها درختان مشهد زیر چتر حفاظت مدیریت شهری تشکیل ستاد خدمات سفر خراسان رضوی از ۲۰ دی‌ماه ۱۴۰۳ سنددارشدن تمام املاک وقفی خراسان رضوی هوای ۵ منطقه کلانشهر مشهد امروز آلوده است (۱۷ دی ۱۴۰۳) ورود پله‌برقی‌های ملی برای خط‌ ۳ مترو مشهد برگزاری دومین جشنواره فرهنگی - ورزشی ویژه آسیب دیدگان اجتماعی در مشهد افزایش ۱۸۰ درصدی جمع‌آوری برگ‌های پاییزی از سطح فضای سبز شهر مشهد در سال جاری رئیس شورای عالی استان‌ها: نگاه نمایندگان مجلس به تمدید دوره ششم شورا‌های شهر و روستا مثبت است درباره کوچه تاریخی یغما در خیابان عبادی مشهد | کوچه‌‌ای در حاشیه باغ‌های به‌یغمارفته خدمات‌رسانی فاز یک خط ۳ مترو به زائران و مجاوران بارگاه رضوی در نوروز ۱۴۰۴ مشهد، الگوی موفق مبارزه با جانوران موذی در شهر شورای اجتماعی محله، سرمایه اجتماعی و نوآوری مدیریت شهری هوای کلانشهر مشهد باز هم در وضعیت هشدار آلودگی قرار گرفت (۱۶ دی ۱۴۰۳) حاجی بگلو: تقاضای شورای عالی استان‌ها تمدید دوره ششم شورا‌های اسلامی شهر و روستا است
سرخط خبرها

از سلطان‌‌ مشرق تا اژدرکوه | درباره آبادی‌‌هایی که در اطراف مشهد قدیم وجود داشت

  • کد خبر: ۴۴۹۸۸
  • ۰۸ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۰
از سلطان‌‌ مشرق تا اژدرکوه | درباره آبادی‌‌هایی که در اطراف مشهد قدیم وجود داشت
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
آبادی‌های اطراف مشهد، هرکدام نامی داشتند که بسیاری از آن نام‌ها حالا دیگر، آن‌قدر‌ها شنیده نمی‌شود. شهر گسترش پیدا کرده است و روستا‌هایی که روزگاری در حاشیه شهر یا بیرون آن بودند، جزئی از شهر شده‌اند و کمترکسی دیگر آن‌ها را به نام قدیمشان می‌خواند. من، به‌دلیل شغل پدرم که پیش از این نوشتم ناظر آب خیابان بود و از «چشمه‌گیلاس» (گل اسب) در غرب مشهد تا کوه «سلطان‌مشرق» در شرق، عهده‌دار تقسیم آب بود، آبادی‌های اطراف مشهد را به‌خوبی می‌شناختم.

محل کار پدرم و محلی که دائم در آن حضور داشت، قلعه‌خیابان بود. قلعه‌خیابان همچنان که پیش از این نیز نوشتم، یک روستای قدیمی بود؛ روستایی با برج و باروی بلند که، چون در میانه مسیر نهر خیابان قرار داشت، به قلعه‌خیابان معروف بود. اکنون به آن منطقه، نام «شهرک شهیدباهنر» داده‌اند.

سرایی که در قلعه‌خیابان داشتیم، بسیار بزرگ بود و در آن اسب و قاطر و گاو هم داشتیم که اساسا برای کار زراعت بود. آنجا شاید ۱۵ نفر برای ما کار می‌کردند. باغ‌منزلی هم داشتیم در روستای «محمدآباد» که همین محله محمدآباد و بولوار شهیدرستمی باشد و نهر خیابان از وسط باغ رد می‌شد. آنجا منزل ییلاقی ما بود و معمولا تابستان‌ها را آنجا بودیم. باغ‌منزل محمدآباد ۴۰ اصله درخت توت داشت که هم توت آن‌ها را می‌خوردیم و هم مادرم از آن‌ها شیره درست می‌کرد.
خانه شهری ما در پایین‌خیابان (در گویش خودمان ته‌خیابون) در «کوچه سلام»، بین «کوچه حاج‌ابراهیم» و «کوچه حسنقلی» بود. من و برادر و خواهرانم همان‌جا مدرسه می‌رفتیم.

ما دو برادر بودیم با دو روحیه کاملا متفاوت. برادرم، پهلوان بود و بزن‌بهادر. در تمام دامنه «پاژ» (زادگاه فردوسی) و «پرمی» (فارمد) و «رزون» (رضوان) محمدِ حاج‌حسن معروف بود. من برعکس او از کودکی شاعرپیشه بودم.
ملک بزرگی هم داشتیم به نام «آغل‌کَلی» که همین کارخانه سیمان، بخشی از ملک ما بود. قبل از کارخانه، ده کوچکی بود به نام «یامبلاغ» و پشت اژدرکوه هم ده «جغری». از پرمی که رد می‌شدیم، اگر می‌پیچیدیم دست چپ و می‌رفتیم به سمت کلات نادری، به ده «شوراب» می‌رسیدیم. قبلا راه کلات از اینجا و از این روستا شروع می‌شد و هنوز این مسیر فعلی ساخته نشده بود. اما اگر مستقیم می‌رفتیم، می‌رسیدیم به یامبلاغ که روستای کوچکی بود و آب مختصری داشت. بعد از آن، کارخانه سیمان بود که الان هم هست. یک کتل خیلی بزرگ هم بود به نام «کُبلک» که سنگ سیمان را از آن برداشت می‌کنند. بعد از شوراب، ده کوچک «محمدیه» و پس از آن ده بزرگ «گوجکی» است که آب فراوانی دارد.

روستای «گازرگاه» در شمال‌غربی روستای پاژ است. در همین راه «کارده» از روستای پاژ که رد بشوید، اولین روستا دست چپ، گازرگاه است. این روستا قبلا آب فراوانی داشت. قنات پرآبی که همه زمین‌های اطراف را سیراب می‌کرد. در گازرگاه آب آن قدر فراوان بود که به نقل از آقای مهدی سیدی، روستاییان اطراف، لباس یا فرششان را در آنجا می‌شستند (گازر=رختشوی). حالا دیگر خبری از آن قنات‌ها و آن آب‌ها نیست.

تخته‌ای بزرگ در آغل‌کلی وجود دارد که در آنجا زراعت خیلی خوب حاصل می‌شود. معمولا تخته‌ها به‌دلیل بادخیز بودن برای زراعت مناسب هستند. تخته به زمین همواری گفته می‌شود که قدری از زمین‌های اطرافش، مرتفع‌تر باشد. معمولا در زمین‌های پست، تف باد روی می‌دهد؛ به این معنا که باد گرم در آن زمین‌ها می‌پیچد و گاهی گندم را می‌سوزاند. در تخته‌ها پدیده تف‌باد روی نمی‌دهد. «هزار سُم» هم تخته معروفی است که در زمین‌های ملک آغل‌کلی قرار دارد.
در مرحله سوم اصلاحات ارضی، آن ملک را از ما گرفتند و به کشاورزان محمدیه دادند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->