امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - از همان زمان که تاریخ حیات بشر رقم خورد، زنان پابه پا و هم دوش مردان در همه عرصههای زندگی حضور داشتند. زنانی که استمرار حیات بشریت به دست آنان رقم میخورد و مفتخر به تربیت مردان بزرگ تاریخ بوده اند، همواره سهم بسزایی در تأثیرگذاری بر همه شئون اجتماعی و سیاسی داشته اند. ادیان الهی بر نقش زنان در صحنه خانوادگی و اجتماعی تأکید کرده و آنها را مکمل مردان در نقش آفرینی در سیر تمدن بشری میشناسند.
مکتب اسلام در پرتو راهنماییهای قرآن و سنت نبوی و عترت رسول مکرم اسلام، آنچه را که شایسته زن بود به او اعطا کرد و شرایط را به گونهای فراهم آورد که زن بتواند با حفظ شئون اسلامی و انسانی و باتوجه به استعدادهای به ودیعت گرفته شده، در همه میدانها که نیاز به حضور اوست، نقش ایفا کند.
یکی از عرصههای جدید مطالعات در حوزه فقه شیعی، پژوهش درباره جایگاه زن در استنباطهای فقهی است. آثار تحلیلی متعددی در طول سالها دراین باره نوشته شده است. برخی با رویکرد انتقادی به مطالعه این مسئله پرداخته اند و ضعفهای فقه را دراین زمینه برشمرده اند. برای بررسی هرچه بهتر این مسئله نیازمند رویکردهای انتقادی سازندهای هستیم. در این گفتگو با دکتر حسن انصاری، عضو هیئت علمی مدرسه مطالعات تاریخی مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون آمریکا، به شاخصهها و جایگاه زن در فقه اسلامی و شیعی پرداخته ایم.
تصویری که دین اسلام از زن و جایگاه او در اجتماع میدهد، چگونه است؟
اگر از فرهنگ دینی مسلمانان و خود متن مقدس آنان یعنی قرآن آغاز کنیم، بی تردید باید بر این نکته تأکید کرد که زن از دیدگاه قرآن دست کم در ارتباط با خداوند و وظایفی که در برابر خداوند برعهده دارد، مانند و همسان مرد است.
زن سهمی بالاتر از مرد یا کمتر از او در برخورداری از ایمان به خداوند یا پرستش او و در انجام برخی آیینهای عبادی مانند نماز ندارد. زن مانند مرد طبق آنچه در قرآن تأکید شده، براساس فطرت الهی به دنیا آمده است و اگر هم حوا، نخستین زن، فریب ابلیس را میخورد، سهم او برابر است با فریب خوردگی آدم، نخستین انسان، و نه فزونتر از او. او سهمی در فریب خوردن شویش، آدم، ندارد و بدین ترتیب زن نماد فریب یا «گناه نخستین» نیست یا سهمی فزونتر ندارد.
به طور کلی تصویری که متون اصلی دینی در اسلام از زن ارائه میدهند، تصویری است از پاکی و طهارت زن که میتواند همسان مرد و نه فزونتر از او فریب ابلیس را بخورد یا آلوده به گناه شود. تا آنجا که به آیینهای صرفا دینی مربوط میشود، زن و مرد در اسلام از وظایف برابری برخوردارند. این امر البته درباره حقوق اجتماعی متفاوت است و زن و مرد از نقطه نظر قرآن یا تعالیم اسلامی عینا از حقوق یا وظایف برابری برخوردار نیستند. این مسئله البته بنابر تفاوتهایی که میان تفسیر از شریعت و مسائل فقهی/حقوقی در میان تشیع و تسنن وجود دارد، تفاوت میکند.
مؤلفههای اجتماعی زن در مذهب تشیع در مقایسه با مذاهب اسلامی دیگر چیست؟
در تشیع مسئله زن البته جوانب مهمی به خود میگیرد. نسل حضرت محمد (ص) فقط از طریق فاطمه (س)، دخترش، تداوم مییابد. او نه تنها دختر پیامبر (ص) است، بلکه از نقطه نظر شیعی او مادر امامان شیعه و منتقل کننده میراث پیامبر (ص) به امامان شیعی و همه فرزندان پیامبر (ص) از نسلهای بعدی است. جایگاه فاطمه (س) به عنوان همسر علی بن ابی طالب (ع)، داماد و پسرعموی پیامبر (ص) و امام نخست شیعیان، اهمیتی دوچندان مییابد.
در روایات شیعی احترام فوق العادهای از سوی پیامبر (ص) برای دخترش به تصویر کشیده میشود و این خود سهم بسیار مهمی در جایگاه زن در سنت و خاطره جمعی شیعیان بازی کرده است؛ بنابراین فاطمه (س) از آن نظر که زن است، مانعی ندارد تا در مقام پیشوایان الهی شیعی قلمداد شود، پیشوایانی که نه تنها پاکی و طهارت خدایی و نورانیت ازلی آنان را فراگرفته است، بلکه در مقام معلمان امت اسلامی و رهبرانی الهی معرفی میشوند. تا امروز در جوامع شیعی، فاطمه (س) یک الگوست، الگویی که برای کسب دانش به زنان شیعه معرفی میشود.
این نگاه متفاوت به جایگاه زن در مذهب تشیع چه تأثیرهایی در حوزه ورود زنان به تحولات اجتماعی داشته است؟
همین نگاه متفاوت راه را برای حضور زنان در جامعه ایران به عنوان کشوری با اکثریت شیعی فراهم کرد، نه تنها در عرصههای مشارکت سیاسی و اجتماعی، بلکه در دانشگاهها و مراکز آموزشی. به نحوی که مشارکت زنان در این امور نه تنها با بیشتر کشورهای اسلامی دیگر از لحاظ کمیت مقایسه پذیر نیست، بلکه حتی با ایران دوران پهلوی هم که در آن بر آزادی زنان به عنوان دستاورد تجدد تأکید فراوان میشد، مقایسه شدنی نیست.
این امر البته پیامدهای خاص خود را در ایران شیعی در مقایسه با بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر که شیعی نیستند، به همراه داشته است. در سالهای متمادی زنان در جامعه ایران مطالبات روزافزونی داشته اند. متوسط سواد عمومی در میان جامعه زنان رشدی فزاینده داشته و همراه با آن فضا را برای آشنایی زنان با مدرنیته و عناصر مختلف تجدد فراهم کرده است. امروزه در ایران مطالبات زنان خود به مطالبهای مدنی تبدیل شده است. حضور زنان در عرصه انتخاب و پستهای دولتی، نهادهای منتخب مانند مجلس شورای اسلامی و شوراها و همچنین مشارکت زنان در مقام وزیر و اعضای کابینههای دولتهای مختلف، خود از نمونههای شایان ذکر دراین میان است.
با این همه این یگانه بازتاب این رویکرد به زن نیست. زنان حضوری فعال در مطبوعات و رسانهها دارند و مطالبات زن محور به ویژه از طریق انجمنهای غیردولتی و رسانهها رشدی روزافزون داشته است و دارد. همه اینها عامل مهمی بوده است برای تلطیف بسیاری از قوانین درباره زنان، در مسائلی مانند ازدواج و طلاق، مسئله ارث، مسائل جزایی خاص زنان و دیگر مسائلی که گاهی نظام مردسالار در تفسیر شریعت میان زن و مرد تحکیم میکرده است.
در جامعه امروز ما قشر زنان تحصیل کرده نسبت به قبل پیشرفت چشمگیری داشته است. سنتهای دینی ما تا چه اندازه بر این رشد فزاینده تأثیر داشته است؟
از عوامل مؤثر در راستای تغییر بینش به زنان در نظامات حقوقی، این بوده است که زنان بسیاری در جامعه ایران بعد از انقلاب در راستای الگوپذیری از جایگاه حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) در اندیشه شیعی به تحصیلات دینی در مراکز آموزشی علوم دینی در قم و تهران و شهرهای دیگر روی آوردند. این تصویر از زن یعنی تصویری که از فاطمه (س) و زینب (س) در سنت شیعی عمق پیدا کرده، موجب شده است که با وجود تأکیدی که بر حفظ حجاب به عنوان یک قانون لازم الاجرا برای همه زنان و به عنوان یک قانون شریعت میشود، بر نقش اجتماعی و سیاسی زنان از همان آغاز انقلاب اسلامی نیز تأکید شود و از آن در راستای الگوپذیری از حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) تفسیر شود.
زنان بسیاری در ایران، با مشارکت در درسهای دینی و آشنایی با مبانی مذهبی و فقهی، در رفع بسیاری از مشکلات حقوقی مرتبط با زنان در قوانین رسمی حکومت جمهوری اسلامی که متکی بر شریعت است، تلاش کرده اند و میکنند.