حسینینژاد | شهرآرانیوز - دکتر مهدی محقق از جمله اندیشمندان روزگار ماست که علاوه بر نوشتن کتابها و مقالات ارزشمند در حوزههای مختلف علمی از جمله الهیات، ادبیات فارسی، طب و فلسفه، در زمینه تربیت شاگردان نیز گامهای مؤثری برداشته است. وی ابتدا بهعنوان معلم در دبیرستانهای تهران مشغول به کار شد و پس از پیوستن به دانشگاه تهران بهعنوان عضو هیئت علمی، دانشجویان بسیاری زیر نظر ایشان پرورش یافتند.
حسن خلق، ریزبینی علمی و شفقت به دانشجو جزو نکات بارزی است که بهعنوان ویژگیهای استاد دکتر محقق از زبان دانشجویانشان بیان شده است. دکتر محمدحسین ساکت، قاضی پیشین دیوان عالی کشور و مدرس دانشگاه، از جمله کسانی است که از خرمن علمی ایشان خوشهچینی کرده است. آشنایی او با دکتر محقق به سال ۱۳۴۸ شمسی به بهانه شرکت در کنگره هزاره شیخ طوسی که در دانشگاه مشهد برگزار شد بازمیگردد. پس از آن، این رشته ارتباط تداوم پیدا کرد. پس از اینکه او به کانادا برای ادامه تحصیل میرود، در آنجا نیز با دکتر مهدی محقق ارتباط داشته است.
محمدحسین ساکت متولد سال ۱۳۲۶ است و در شهرستان تربت حیدریه به دنیا آمد. پنجساله بود که پدرش را از دست داد و از آن پس، در کنار مادر با شعر حافظ و مثنوى مولانا آشنا شد. دوره ابتدایى را در دبستان قطب تربت حیدریه و دوره دبیرستان را در دبیرستان امیرکبیر زادگاهش گذراند. سال ۱۳۴۵ توانست به دانشکده حقوق دانشگاه تهران راه یابد. درحالىکه شور شعر از وجودش زبانه مىکشید، در مجامع فرهنگى خود به سخنرانىهاى سیاسى و دینى مىپرداخت. او از ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹ به تحصیل در دوره کارشناسى رشته حقوق دانشگاه تهران پرداخت و نزد استادان ارجمندى، چون على پاشا صالح، که بیشتر ادیب بود تا حقوقدان و تأثیر فراوانى بر او گذاشت، مرحوم مشکات، استاد محمود شهابى و دکتر علىاکبر شهابى دانشاندوزى کرد.
وی نویسنده، مترجم و پژوهشگرى است که در ۲ رشته حقوق (شاخههاى مختلف آن) و اسلامشناسى (بهویژه تاریخ تعلیم و تربیت و نهادهاى آموزشى مسلمانان) فعالیتهاى علمى چشمگیرى داشته، تاکنون آثار متعددی تألیف و ترجمه کرده و آنها را به دست نشر سپرده است. بسیارى از کتابها و مقالههاى او بهعنوان منبع و مرجعى بىبدیل در اختیار پژوهشگران و دانشجویان قرار دارد.
«دادرسى در حقوق اسلام»، «پند و پیمان در پزشکی: درآمدی به اخلاق پزشکی» و «تاریخ آموزش در اسلام: آغاز تا فروپاشی ایوبیان در مصر» (ترجمه کتاب احمد شلبی) برخی کارهای منتشرشده دکتر محمدحسین ساکت است. متن زیر حاصل گفتوگویی است با ایشان که درباره استاد دکتر مهدی محقق ایراد شده است.
آشنایی شما با دکتر مهدی محقق از چه زمانی شروع شد؟
دانشجوی سال چهارم دانشکده حقوق دانشگاه تهران بودم که در ۲۸ اسفند سال ۱۳۴۸ تا چهارم فروردین ۱۳۴۹، دانشگاه مشهد برای شیخ طوسی کنگره جهانی باشکوهی برپا ساخت که مانند آن در کشور اگر نگویم بینظیر، کمنظیر بود. دبیری علمی کنگره بر عهده استاد فقید آیتا... محمد واعظزاده خراسانی بود و شادروان دکتر عبدا... فریار سهم سترگی در برگزاری آبرومند آن داشت.
شادروان دکتر علیاکبر شهابی تربتی سرپرست دانشجویان و استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود. تا سال ۴۹ تنها یک دانشکده حقوق در سراسر ایران وجود داشت، آن هم دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. ۲ سال پیشتر دانشکده اقتصاد از آن جدا شده بود. از استاد دکتر شهابی پرسیدم: کسی از استادان حقوق در کنگره شیخ طوسی مشهد شرکت جسته است؟ گفتند: نه، هیچکس. سپس پرسیدند: میخواهی در آن کنگره شرکت کنی؟ پاسخ دادم: با کمال میل. ایشان از روی نیکنفسی و بزرگواری نامهای به استاد واعظ زاده، دبیر علمی کنگره، نوشتند و من را به عنوان فرستادهای از دانشکده حقوق دانشگاه تهران معرفی کردند. استاد واعظزاده با خوشرویی تمام من را پذیرفتند و به گروه «فقه و اصول و مسائل حقوقی» کنگره معرفی کردند.
ریاست آن گروه با مرحوم دکتر جواد تارا، استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، بود، مردی سالخورده و محترم بود که شهید مرتضی مطهری به جای او مدیریت جلسه را برعهده داشت. استادان بزرگی از داخل و خارج بهویژه کشورهای انگلستان، فرانسه، کانادا، لبنان، ترکیه، مصر، اندونزی، الجزایر، مغرب و تونس در این کنگره شرکت داشتند. شادروان استاد مینوی در گروه تاریخ و ادب، استاد دکتر مهدی محقق، استاد سید جلالالدین آشتیانی و علامه جعفری تبریزی در گروه فلسفه و کلام نقش برجستهای داشتند. آشنایی من با دکتر مهدی محقق از همانجا بود.
در آن گنگره مهم و شکوهمند، که تاکنون نظیرش در ایران کمتر برگزار شده است، شخصیتهای علمی و سیاسی مهمی شرکت داشتند. از اروپا کسانی مانند پروفسور مونتگمری وات و چارلز آدامز از آمریکا و از مراکش علال الفاسی و از سوریه صلاحالدین منجد و دیگران حضور چشمگیری داشتند. به دلیل فشردگی برنامه سخنرانیها، نخست نخست گروه فقه و اصول نمیخواست به پرفسور چارلز آدامز، رئیس مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل (McGill) کانادا فرصت سخنرانی بدهد. استاد شهید مطهری گفت: «ایشان از راه دور آمده است. من حاضرم وقتم را به او بدهم.» به همین دلیل سخنرانی وی در برنامه قرار گرفت.
سخنرانی پروفسور آدامز را در این کنگره شما ترجمه کردید؟
بله، من سخنرانی پروفسور چارلز آدامز، رئیس مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل کانادا، را ترجمه کردم و در کنگره خواندم. چارلز آدامز برای شرکت در کنگره از کانادا دعوت شده بود، به گمانم به پایمردی استاد دکتر محقق. متن را گرفتم. سپس به خانه بردم و آن را ترجمه کردم. صبح در جلسه عمومی خواندم و، چون موضوع آن دفاع شیخ طوسی از اصول و فقه شیعه بود، بسیار مورد توجه قرار گرفت. مرحوم غلامرضا قدسی، شاعر توانا، به من گفت: قرار بود قالیچهای از سوی برخی به این استاد برای سخنرانیاش اهدا شود. البته تا جایی که میدانم «هزار وعده خوبان یکی وفا نکند»!
سخنرانی شما و خواندن ترجمه مقاله چارلز آدامز چه بازخوردی در جلسه داشت؟
مرحوم استاد سید محمد محیط طباطبایی به من گفت: «چرا از آغاز در کنار سخنران ایستادی و سپس ترجمه را خواندی؟ شأن علم پایین آمد. باید مینشستی و پس از پایان سخنرانی، برمیخاستی و ترجمه را میخواندی.» این پند استاد همیشه در گوشم ماند. پند دیگری از استاد محیط طباطبایی در همان سالها که در جلسه هیئت تحریریه مجله «وحید» تهران شرکت میکردم و بسیاری از بزرگان و دانشمندان مانند استاد نصرا... فلسفی، دکتر سید ضیاءالدین سجادی و دیگران نیز شرکت میکردند، این بود: «هرگز آیه قرآن را از حفظ مخوان و از روی متن بخوان. مبادا که غلط بخوانی. من با این همه مهارت در عربی همیشه این کار را میکنم.»
در سالهای بعد ارتباطتان با دکتر محقق چگونه ادامه یافت؟
در سالهای بعد، ارتباط من با استاد محقق با رفتن و سرزدن به دانشکده ادبیات فزونی گرفت. در ضمن، ایشان در کنگرهای من را مورد مرحمت قرار داد. همسر ایشان هم خانم دکتر نوشآفرین انصاری رئیس کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود که من را در یافتن و دسترسی به کتابهای انگلیسی درباره علامه اقبال لاهوری یاری میداد.
سال ۱۳۵۱ که تازه سمت قضایی گرفته بودم، در امتحان شرکت نفت برای مشاور حقوقی شرکت جستم. این بار، استاد دکتر محقق با نیکنفسی و انساندوستی همیشگیاش نسبت به همه، در نامهای من را به دکتر محمدعلی موحد، مدیر کل حقوقی شرکت نفت در آن روز، معرفی کرد. پس از گذراندن امتحان کتبی و مصاحبه شفاهی و پذیرفته آمدن، یک سال شرکت نفت فرصت ارائه استعفا از دادگستری داد که وزیر دادگستری نپذیرفت. من ماندم با کار سنگین و نهچندان دلچسب قضایی و ۳۸ سال خدمت در دستگاه قضا.
در سال ۵۶ به علت درگیری با ساواک و شیخ نوغانی، روحانی دربار و همهکاره آستانقدس و کارچاقکن ولیان، استاندار و نایبالتولیه، با سمت بازپرسی شعبه اول بازپرسی مشهد، ناچار به گرفتن مرخصی بدون حقوق شدم، چون استعفایم را وزیر دادگستری نپذیرفت. در همان هنگام، با پایمردی استاد دکتر محقق، پذیرش من از مؤسسه مطالعات اسلامی مکگیل کانادا که در سالهای ۴۸ و ۴۹ مترجم سخنرانی چارلز آدامز از آن نهاد بودم، آمد. من روانه کانادا شدم. سال بعد، استاد دکتر محقق که برای تدریس به آنجا آمد، افتخار شاگردیشان را داشتم. آقای عبدالکریم بیآزار شیرازی هم به پایمردی آقای دکتر نصر یک سال جلوتر به آنجا آمده بود. ما هردو پای درس منطق استاد دکتر محقق، کتاب «شمسیه» را میخواندیم.
شما در کنگرههایی در داخل و خارج کشور شرکت کردید. در طول این سالها به همراه دکتر محقق در کنگره یا همایشی شرکت کردید؟
گفتنی است که با استاد دکتر محقق از سال ۵۰ تا ۵۶ در کنگره ایرانشناسی که به همت شادروان استاد ایرج افشار هر سال در یکی از دانشگاههای ایران برگزار میشد شرکت میکردم و دیدار داشتم. از آن هنگام تاکنون خوشهچین خرمن دانش اویم. در سال ۹۴ گرامیداشت دکتر ناصرکاتوزیان را در انجمن مفاخر و آثار فرهنگی برگزار کردم. به هر روی، «مرا الفتی بود دیرین با پیر خرد».
در یک سخن، استاد دکتر محقق که از پروردگان حوزه و دانشگاه بود، ادب نفس را با ادب درس یکجا داشت. ایشان با برخورداری از بختآوریهای بیشمار، از همسر مهربان و دانشمند و برخاسته از خانواده اصیل، خانم دکتر نوشآفرین انصاری، گرفته تا همکاران و همگنان برجسته و مشوق، به پیروزیها و کامیابیهای فراوان دست یافتند. اکنون هم با ۹۲ سال سن و داشتن حافظهای قوی و بهرهوری از احترام فراوان، در گوشهای نشسته است که گفتهاند: «هر آنکس ز دانش برد توشهای/ جهانی است بنشسته در گوشهای». جامعیت و گستره دانشوری استاد محقق در چندین رشته از جمله ادبیات فارسی، ادبیات تازی، فلسفه و کلام، تاریخ علوم اسلامی بهویژه تاریخ پزشکی به سخن شادروان دکتر سید جعفر شهیدی، از استاد دکتر محقق استادی بینالمللی ساخته و او را بهگرمی در چشم و چراغ دل فرزانگان جای داده است. دیر زیاد آن بزرگ مرد.