عاطفه همایونی | شهرآرانیوز؛ «ما میخواهیم آنها به چالش کشیده شوند. باید با سرعتی کار کنند که بتوانند در اینجا بمانند و مهارتهای مهمی را که باقی مانده است، یاد بگیرند. این یک ماراتن است، نه یک مسابقه دوومیدانی ساده.» این پاسخ دیوید سالامون به شکایتها از شرایط کار طاقتفرسا برای تحلیلگران ارشد «گلدمن ساکس»، یکی از شرکتهای معروف خدمات مالیوبانکداری آمریکا در سال ۲۰۱۳ بود. اندکی بعد، این بانک «قانون روز شنبه» را تصویب کرد که براساس آن، کار کردن از ساعت ۹ شب جمعه تا ساعت ۹ صبح روز یکشنبه ممنوع اعلام شد.
۸ سال پس از آن، دوباره بحث بر سر کار طولانی و فرسودگی شغلی بالا گرفت؛ گروهی از تحلیلگران سالاولی در گلدمنساکس، شرایط کاری در این مجموعه را که شامل ۱۰۰ ساعت کار در هفته بود، «غیرانسانی» توصیف کردند. هرچند «قانون روز شنبه» بهصورت رسمی سر جایش بود، علنا نادیده گرفته میشد. اجرای دقیقتر این قانون، یکی از اقداماتی بود که سالامون در ماه گذشته متعهد شد انجام دهد.
مسئله کار زیاد و فرسودگی شغلی فقط در بانکهای سرمایهگذاری مطرح نیست. برای بسیاری، همهگیری کرونا اساسا مرزهای بین کار و ساعت استراحت آنها در خانه را از میان برده است، با اینحال کسی انتظار ندارد که با بازگشایی مجدد مشاغل، کارها کمتر شوند و ساعات رهایی افزایش یابند. تحقیقات نشان میدهد که کار بیش از حد برای هیچکس مفید نیست، پس چرا بسیاری از شرکتها هنوز کارمندان را به کار اضافی تشویق میکنند و وقتی شرکتها ادعا میکنند که در تلاشند تا ساعتهای طولانی را کاهش دهند، چرا این تلاشها اغلب شکست میخورد و درنهایت تغییری ایجاد نمیشود؟
جان پنکاول، استاد برجسته اقتصاد در دانشگاه استنفورد، میگوید: «انبوهی از تحقیقات نشان میدهند افرادی که ساعتهای طولانی کار میکنند، سلامتیشان بهطور جدی به خطر میافتد.» بررسی بیش از ۲۰۰ مطالعه در طول دو دهه گذشته درمورد رابطه بین ساعات کار طولانی و سلامتی، تأیید میکند که میان کار بیش از حد و بروز بیشتر مشکلات قلبی و فشار خون بالا، رابطهای مستقیم وجود دارد.
افرادی که ساعات طولانیتری کار میکردند (که در بیشتر مطالعات به معنای ۵۰ تا ۶۰ ساعت در هفته بود) بیشتر در معرض آسیبهای شغلی و خواب ناکافی در خانه هستند.
همچنین بین ساعات کار طولانی و رفتارهایی که درنهایت بر سلامتی کارکنان تأثیر میگذارد، مانند سیگار کشیدن یا مصرف موادمخدر، ارتباطی قوی وجود دارد.
علاوهبر این، کار طولانی بر کیفیت خروجی فعالیتها نیز اثر میگذارد. یکی از مطالعات روشنگر استاد پنکاول با بررسی اطلاعات دقیق درمورد کارگران کارخانههای مهماتسازی در طول جنگ جهانی اول که مانند بانکداران امروزی، اغلب ۷۰ تا ۹۰ ساعت در هفته کار میکردند، چگونگی تأثیر ساعات طولانی بر خروجی کار را بررسی کرده است. در ۴۹ ساعت اولیه کار، رابطه مستقیمی بین زمان و بهرهوری وجود داشت؛ با شروع ساعت ۵۰ کاری، میزان تولید برای هر ساعت اضافی کاهش مییابد و پس از حدود ۶۴ ساعت کاری، بهرهوری بهطور آشکاری افت میکند؛ بنابراین تحقیقات، این ایده را که برنامههای کاری شدید بهطور مستقیم به بهرهوری فوقالعادهای میانجامند، تأیید نمیکنند. با تمام این تفاصیل، شرکتهای پرتقاضایی وجود دارند که با طرح مدل کاری متفاوت توانستهاند حجم گستردهای از کار باکیفیت را تولید کنند، بدون اینکه سلامت و تعامل کارکنان را به خطر بیندازند.
برخی از این شرکتها از کارمندانشان تقاضا میکنند که برنامه کاری منعطفی را برای خود بنویسند و بر طبق آن فعالیت کنند؛ برخی حتی کارمندانشان را تشویق میکنند که در طول سال چندینبار به تعطیلات طولانیمدت (یک هفته کاری) بروند. بله، سازمانها میتوانند تغییر کنند. کارمندان در این شرایط زندگی بهتری دارند، با این حال آنها خود باید بخواهند که این برنامه را عملی کنند و وقتی صحبت از شرکتهای فوقرقابتی مانند گلدمن است و افرادی که کار در آنجا را انتخاب میکنند، احتمالا انگیزه کافی برای تغییر وجود ندارد. درواقع این افراد هستند که در دنیایی رقابتی، خود را در وضعیت مخربی قرار میدهند.
الکساندار میشل، استاد دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه پنسیلوانیا، میگوید: «اگر از من بپرسید که چرا کارفرمایان و کارکنان، خودخواسته این بلا را سر خودشان میآورند، میگویم دلیلش ترس از دست دادن موقعیت اجتماعی است. مسئله پول نیست، مسئله این است که اگر شما کمتر کار کنید، جامعهای که با عزت و احترام با شما رفتار میکرده است، ناگهان شما را نادیده میگیرد.»
منبع: نیویورکتایمز