همه اجتماعات انسانی، به فراخور ماهیت و موقعیتی که دارند، برای برجسته ساختن اخلاق انسانی به گذشته خود رجوع میکنند، و کربلا برای ما جایی است که همه آن چیزی را که برای قوام یک جامعه به آن نیاز است میتوانیم در آن دریابیم. واقعه کربلا برای ما تنها یک رویداد تاریخی نیست، بلکه اتفاقی است که هرسال آن را بهیاد میآوریم تا آزادگی، ظلمستیزی و حقطلبی را از خاطر نبریم و حضور زنان و مردان فداکاری را که تا پای جان برای دفاع از باورها و آرمانهایشان ایستادند و مبارزه کردند پاس بداریم. صحنه کربلا نهتنها عرصه نقشآفرینی مردان خدا بلکه آوردگاهی است که در آن زنان همپای مردان و در برخی عرصهها حتی جلوتر از آنها حضور داشتند و الگویی فراتر از زمان و مکان تاریخی کربلا را برای همه ما به یادگار گذاشتند.
زنان در جوامع اسلامی، نقش و جایگاهی نسبتا تعریف شده دارند: حضور در خانه، تربیت و پرورش فرزندان و ایفای نقشهای محدود اجتماعی که به مشارکت در عرصههای گوناگون آموزشی و خدماتی مربوط میشود. اما زنان حاضر در کربلا، بهنوعی گسترشدهنده این نقش و جایگاه هستند. آنها وظایف خود را بهعنوان مادر، زن و خواهر در عرصهای کلانتر به نمایش گذاشتند و از عهده ایفای آن نقشها بهخوبی برآمدند. حتی والاتر از آن، زبان گویای تاریخ شدند و با سخنوری و حقطلبی، پیام عاشورا را برای همیشه در تاریخ ماندگار ساختند. شاید بتوان ادعا کرد فرهنگ و عرصههای فرهنگی در یک جامعه، فضای مناسبی برای فعالیت زنان است، زیرا آنها از یک سو ارزشها و باورهای فرهنگی را به فرزندانشان منتقل میکنند و از سوی دیگر، میتوانند با تأیید و تداوم آنها به پایایی فرهنگی و ماندگاری ارزشهای اجتماعی یاری رسانند.
علاوه بر این، جنس فعالیتهای زنان، چه در عرصههای هنری چه غیر آن، بسیار به روحیه زنان نزدیک است و از زمانهای بسیار دور امور مربوط به فرهنگ و هنر به زنان سپرده شده است. بخشی از حوزه فرهنگ را تقویت روحیه اجتماعی، ایستادگی در برابر دشواریها و مرارتها و همچنین حفظ کنشگری اجتماعی در شرایط سخت به خود اختصاص میدهد. از این منظر، زنان در زمان تلخکامیها و تحولات سیاسی و اجتماعی، میتوانند بار نوسازیها و رفع ناامیدیها دوران پس از جنگ و درگیری را بر عهده گیرند. این نقشی است که زنان در همه جنگها در سراسر جهان، همچنین در ایران بهویژه دوران ۸ سال جنگ تحمیلی ایران و عراق ایفا کردهاند و ما آن را مشاهده کردهایم. اکنون که وضعیت بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه با چالشهای بسیار روبهروست، میتوان از ظرفیت فرهنگی زنان بهره گرفت. آنها را دعوت کرد به بالابردن روحیه اجتماعی و وظیفه دشوار دمیدن روح امیدواری و خوشبینی به آینده را به آنها محول کرد. شاید این بزرگترین درسی باشد که عاشورا و کربلا برای ما زنان داشته باشد.
در حقیقت واقعه کربلا تنها یک روایت محزون از ایستادگی زنان، صبوری یک خواهر و استقامت یک مادر نیست، بلکه خود پیامآور ارزشمندی است که زنان را در عرصه فرهنگی جلودار مردان نشان میدهد. ما هرسال برای رخدادی سوگواری میکنیم که خود حاوی پیام فرهنگی مترقی و متمدنانهای است که از چشم انسان امروز پنهان مانده است. ما در واقعه کربلا جز کلام زینب و سخنان روشنگرانه او چیز دیگری نمیبینیم، سخن و کلماتی که از درون وجود صبور و مقاوم یک زن در تحمل سختترین مصیبتها تراویده و راز ماندگاری کربلا را در وجودش پنهان ساخته است. آری، زینب (س) بیش از آنکه خواهری باشد سوگوار داغ عزیزان خانوادهاش، زنی است که مسئولیت فرهنگی یک دوران را بر دوش گرفته و به بهترین صورت از عهده آن برآمده است. امروز وظیفه زن مسلمان تداوم این جلوداری فرهنگی است.
زمانی که روح و روان مردان خسته از تحمل دشواریها و سختیهای چالشهای کنونی است، این زنان هستند که میتوانند با کلمات روحافزا و حضور مؤثرشان در عرصههای اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی، زینبوار عمل کنند و به تقویت روحیه اجتماعی بپردازند.