رونمایی از ۷ سند جامع اجتماعی در خراسان رضوی (۲۶ مهر ۱۴۰۴) مشاهده یک قلاده پلنگ ایرانی در پارک ملی قطرویه فارس برای اولین بار + فیلم دستگیری ضارب روحانی امام‌زاده یحیی(ع) (۲۶ مهر ۱۴۰۴) سارق ساختمان‌ها و خودرو‌های شهرک رجائی مشهد دستگیر شد (۲۶ مهر ۱۴۰۴) عادت‌های صبحگاهی که باعث افزایش فشار خون می‌شوند ضوابط تردد خودرو‌های دارای پلاک مناطق آزاد تغییر کرد | امکان ۴ نوبت تردد ۱۵ روزه در سال دستجردی: اصلی‌ترین مانع بر سر راه فرزندآوری، مسائل اقتصادی است آغاز واکسیناسیون آنفلوانزا در مراکز شبانه‌روزی بهزیستی خراسان رضوی برای ورزش نیازی به هزینه و وقت زیاد نیست | ورزش بی دنگ‌وفنگ مدارس حفظ قرآن راه‌اندازی می‌شوند | شناسایی مدارس با ظرفیت‌های لازم یادی از دکتر سیدحسن مطیعی لنگرودی، استاد جغرافیای مقیم مشهد | او صدای توسعه روستا بود افزایش دریافتی حقوق بازنشستگان بین ۵ تا ۸ میلیون تومان از آذرماه ۱۴۰۴ صحت ندارد آخرین وضعیت تأمین انسولین در کشور کشف مقادیر قابل‌توجهی متادون و داروی غیرمجاز در مشهد کلید مقابله با عفونت‌های تنفسی فصلی شیوع زودهنگام شپش کمتر از یک ماه از بازگشایی مدارس | کابوس زودرس مهر بازسازی صحنه قتل در روستای «خوش‌هوا» حوالی مشهد | ماجرای گردوخاکی که به جنایت ختم شد درباره زنگ ورزش که نقش کلیدی در سلامت و آینده دانش آموزان دارد | زنگ ورزش اجباری اما غیرجدی مکمل‌هایی که به کنترل چربی کبد کمک می‌کنند، کدام‌اند؟ محکومیت ۲ نماینده سابق و فعلی مجلس به اتهام تشویش اذهان عمومی + جزئیات آیا برداشتن کیسه صفرا تنها راه خلاصی از سنگ‌های صفراوی است؟ اهدای عضو بانوی ۶۳ساله مشهدی، نجات‌بخش جان ۳ بیمار نیازمندبه‌عضو شد (۲۶ مهر ۱۴۰۴) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (شنبه، ۲۶ مهرماه ۱۴۰۴) | تداوم روند کاهش دما تا دوشنبه آغاز پویش «۱+۱ هم‌افزایی برای پایان دادن به سل» در مشهد (۲۶ مهر ۱۴۰۴) ادامه واریز معوقات حقوق فروردین بازنشستگان ۲۰ میلیونی تأمین اجتماعی از امروز (۲۶ مهرماه ۱۴۰۴) تأکید وزیر آموزش و پرورش بر ورزش صبحگاهی مدارس | تأمین و ارتقای زمینه‌های ورزشی در دستور کار وزارت تأکید شینا انصاری بر اخذ مجوز برای اقدامات عمرانی در طبیعت | از عوامل جاده‌کشی در جنگل‌های هیرکانی گیلان شکایت شد کندلوس ثبت جهانی شد + واکنش رئیس سازمان محیط زیست توقیف ۴۶۰ وسیله نقلیه در جاده‌های خراسان رضوی تنها در یک روز (جمعه، ۲۵ مهر ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

شازده آهنی و معجزه‌ای که هیچ وقت رخ نداد

  • کد خبر: ۸۴۱۳۱
  • ۲۴ مهر ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۸
شازده آهنی و معجزه‌ای که هیچ وقت رخ نداد
محمد امانی - نویسنده

سحرخیزی از همان روزی در خانواده ما به یک عادت دیرینه تبدیل شد که پدرم آن پیکان سفیدیخچالی را خرید. عادتی که نه به منظور کامروایی و رسیدن به اهداف عالی در زندگی، بلکه از سر ناچاری میان اعضای خانواده به خصوص فرزندان ذکور برای همیشه باقی ماند.

آن اتومبیل نزدیک به یک دهه با تمام بدقلقی هایش به پدرم وفادار ماند و از ستوان سومی تا سرگردی هر روز صبح آفتاب نزده، او را به پادگان محل خدمتش رساند. اتومبیل با تمام محاسن و خوبی هایش، یک ایراد بزرگ داشت، آن هم اینکه صبح‌ها برای روشن شدن باید تمام کالری بدن دو پسر نوجوان را می‌سوزاند تا روشن بشود. با وجود سرگردانی میان تعمیرگاه‌های مختلف، این اخلاق گندش تا روزی که به انبار ماشین‌های اسقاطی فرستاده شد، اصلاح نشد.

یعنی همه گردنه‌های جاده کلات را چابک‌تر از یک بز کوهی می‌رفت و در ترافیک‌های چندساعته حتی ذره‌ای آمپر ش بالا نمی‌زد، اما هیچ وقت نشد که صبح‌ها بدون هل دادن و مثل یک ماشین باتربیت با همان استارت اول روشن بشود. همه آن سحر‌ها یک دعای مشترک میان من و برادرم درحالی که کله هایمان را زیر پتو کرده بودیم، به آسمان می‌رفت.

پدرم پیاپی استارت می‌زد و من و برادرم مانند همه صبح‌های پیش از آن، با نفس‌هایی که در سینه حبس کرده بودیم، منتظر یک معجزه می‌ماندیم. اما هیچ وقت آن معجزه رخ نداد و ناچار می‌شدیم پتو‌ها را با عصبانیت به گوشه‌ای پرت کنیم و در آن سوز زمستانی با دمپایی‌های لنگه به لنگه و اخم‌های عمیق بر صورت بیرون بیاییم.

کف دست هایمان را به فلز سرد ماشین می‌چسباندیم و با فریاد‌های «بزن دو... بزن دو» آن شازده آهنی را تا سر کوچه مشایعت می‌کردیم. این دیالوگ نزدیک به یک دهه، آشناترین نغمه برای همسایگانی بود که در اتاق‌هایی گرم، لحظه‌ای خوابشان آشفته می‌شد.

هیچ روزی هم نشد که با چند قدم هل دادن روشن بشود و حتما باید ما دو برادر نوجوان را تا سر کوچه می‌کشاند و بعد اگر صلاح می‌دانست، روشن می‌شد. بعد با همان اندک کالری باقی مانده در پاهایمان می‌دویدیم تا زودتر به خانه برسیم و همسایه‌ای ما را در آن وضعیت شرم آور نبیند.

نوجوان بودیم و تازه طعم غرور را می‌چشیدیم و هیچ دلمان نمی‌خواست یکی از دختر‌های همسایه با آن شلوارک‌های چروکیده و زیرپوش‌های سوراخ ببیندمان.

حالا ســـال هاست که دیگـــر نه آن پیکــــان سفیـــدیخچالی هست و نه پدر سبیلوی سبزه رویم، اما عادت سحرخیزی برای همیشه میان من و برادرم ماندگار شد. شاید اگر آن تجربه بیداری‌های اجباری نبود، هیچ وقت قدر زحمات پدر را درک نمی‌کردیم. اینکه یک مرد مانند هزاران مرد دیگر شهر، یک عمر لذت خواب شیرین سحرگاهی را بر خودش حرام کرد تا لقمه‌ای نان حلال بر سفره بچه هایش بگذارد. یاد تمام آن مردان به خیر!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->