سیدزاده | شهرآرانیوز؛ سررشته ماجرا برمی گردد به قتلی که چند روز گذشته در اهواز رخ داد و به شدت در شبکههای اجتماعی سروصدا کرد. قتلی که از آن با عنوان «قتل ناموسی» یاد شد و شاید مرور جزئیاتش بعد از آنکه بدون هیچ گونه مدیریت و وسواسی در همه صفحات و کانالهای مجازی منتشر شد، چندان خوشایند نباشد. بعد از این اتفاق و دست به دست شدن تصاویر و ویدئوهایی از قاتل و جسد مثله شده مقتول، اذهان عمومی درگیر این ماجرا شد و واکنشها نسبت به آن شروع شد.
واکنشهایی که تا همین الان هم ادامه دارد و همه در مذمت این قتل و نکوهش ابعاد مختلف آن بود، اما آنچه بعد از گذشت چند روز هنوز ادامه دارد، هشتگی است تحت عنوان «من ناموس کسی نیستم.» که نه تنها خانم ها، بلکه برخی از آقایان هم دارند آن را در توییتر به اشتراک میگذارند و میخواهند به این طریق از این بگویند که نباید ارادت به واژه هایی، چون «غیرت» و «ناموس» چنین نتایج فجیعی به بار بیاورد.
اتفاقی که قتل مونا حیدری آخرینش بود که سروصدا به پا کرد و پیش از این هم بارها مشابه آن رخ داد، اما آیا این همه ماجراست؟ آیا این هشتگ واقعا اصل مطلب را ادا میکند؟ اصلا آیا این واژه ناموس از بیخ و بن غلط است یا اگر کمی تیزبینتر و دقیقتر نگاه کنیم، میتوانیم بین اصل مفهوم «غیرت» و «ناموس» با آنچه اکنون در فضای مجازی وجود دارد، تفکیک قائل شویم؟ آیا هشتگ درستی میزنیم؟ آیا این دو واژه واقعا در جامعه ایرانی ما که پشتوانه فرهنگی و دینی دارد، چنین جایگاهی دارد یا چنین آدمها و چنین اعمالی آن را بد نشان میدهند؟
قتلی که رخ داد و نمایش آن برای عموم، چنان منزجرکننده بود که هیچ گونه جای اغماض و همراهی ندارد. صحبتهای روان شناسان و پژوهشگران علوماجتماعی هم در این باره ریشههای این مسئله را به خوبی مشخص میکند. متخصصان معتقدند بروز چنین اتفاقاتی ریشه فرهنگی دارد. مسئلهای در آن ارزشهای منطقهای و هنجارهای فرهنگی هر دو فشار وارد میکنند و ریشههای آموزشی و پرورشی و تربیتی نیز دارد.
اما جایگاه واژهها و مفاهیمی که در چنین موقعیتهای حساسی داریم از آن استفاده میکنیم کجاست؟ نفوذ بیش از اندازه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی سروکار ما با واژهها و مفاهیم را تغییر داده است. یک هشتگ، یک ویدئو، یک فیلم و یک حرف را میشود در کسری از ثانیه بین مردم جا انداخت و عدهای هم خواسته و ناخواسته بدون تعمق بیشتر، با این موج همراه میشوند.
این، اما همه داستان نیست این هشتگ خودش مسبب راهافتادن هشتگ دیگر در جهت خلاف این موضوع شد با عنوان من ناموس کسی هستم. لیلا صبوحی، نویسنده و کسی که سالهاست دل در گرو ادبیات و کلمات دارد به شدت علیه هشتگ اولیه موضع گیری کرده. او معتقد است کلمهها و مفاهیم میراث ما هستند، میراثی بشری در طول تاریخ.
کلمهها و مفاهیمی که شاید در بالا و پایین زمانه برخی از آنها چنان دستمالی و خراب و فاسد شده اند که ممکن است سوءاستفاده شوند. واژههایی که حالا دستاویز بسیاری شده اند برای تمسک جستن به آنها و در نتیجه سوءاستفاده، اما آیا ما هم باید به راحتی این واژهها را واگذار کنیم و هر مفهوم غلطی که میشود از آن برداشت کنیم؟ یا برعکس، باید در قامت یک مدافع مقابل این هجمه بایستیم و بگوییم اصلا این کلمه برای انتقال چنین مفهومی ساخته نشده است یا دست کم برای آن یک جایگزین ارائه بدهیم.
او میگوید بشر به این مفاهیم که جنبه اخلاقی و انسانی دارند احتیاج دارد. مشکل اصلی ما سوءاستفاده از کلمهای مثل ناموس است نه خود این کلمه. این واژه اتفاقا مفاهیم مثبتی را تداعی میکند نه بروز چنین رفتارهای غیرانسانی و اخلاقی، یعنی من اگر در خیابان راه بروم و ببینم فردی دارد دختربچهای را آزار میدهد نمیتوانم تحمل کنم.
او معتقد است مصرف گرایی افراطی که در محصولات وجود دارد به کلمهها و ترکیبها هم رسیده در صورتی که میتوانیم به تعمیر و جایگزینی هم فکر کنیم. لیلا صبوحی که زندگی اش از مجاورت و مصاحبت با کلمهها و واژهها میگذرد میگوید این هشتگ اشتباه اصلی و هدف اصلی را هدف قرار نداده است. ما راه مبارزه مان غلط است. وقتی یک چیزی اشتباه است باید دقیقا خود آن را هدف قرار بگیریم نه حول و حوش آن را.
اگر پیگیر فضای مجازی بوده باشید، بعد از این اتفاق تلخ، تصویر دیگری هم به شدت در فضای مجازی دست به دست شد. کاربران زیادی با بازنشر خاطرهای از دوران دفاع مقدس روی اصلی واژه غیرت و ناموس را دوباره یادآوری کردند؛ وقتی از این گفتند که: فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر را گرفت، جسد بی جان دختر خرمشهری را به تیرک بلندی بستند و آن طرف کارون مقابل چشمهای رزمندههای ایرانی گذاشتند. رگ غیرت رزمندههای دلیر ایران به جوش میآید و تکاورهای نیروی زمینی ارتش سه شهید میدهند تا بالاخره جسد آن دختر را پایین میآورند و به خاک میسپارند.» خاطرهای که نشانمیدهد تعریف دقیق تری برای دو واژه «غیرت» و «ناموس» در فرهنگ ما وجود دارد.