یوسف بینا | شهرآرانیوز - زندهیاد غلامرضا قدسی، شاعر انقلابی و صاحبنام خراسان بهعنوان یکی از شاعران پنجگانه حلقه ادبی خراسان، نقشی انکارنشدنی در شکلگیری جریان ادبی مهمی در شعر سنتگرای معاصر دارد و در کنار چهار یار دیرینش یعنی زندهیادان محمد قهرمان، احمد کمالپور (کمال خراسانی)، ذبیحا... صاحبکار (سهی) و على باقرزاده (بقا)، پنج شاعری هستند که شاکله اصلی شعر سنتی معاصر خراسان را تشکیل دادهاند.
این پنج شاعر، هر کدام در سطحی خاص و با شیوهای منحصربهفرد در لفظ و معنی، نقش ادامهدهنده و درعینحال پویای شعر خراسان را در حفظ «کالبدهای پولادین شعر فارسی» تثبیت کردند و انواع شعر فارسی را با کیفیتی استادانه سرودند و در معرض قضاوت تاریخ ادبیات نهادند.
محمد قهرمان با غزلهای سبک هندی و وقوعیهای عاشقانه، احمد کمالپور (کمال خراسانی) با قصیدههای استوار و جاندار و حماسی، ذبیحا... صاحبکار (سهی) با غزلهای عارفانه، علی باقرزاده (بقا) با قطعههای جاودانه و سرانجام غلامرضا قدسی نیز با غزلهای انقلابی و شعرهای آرمانگرایانه خویش، انواعی از شعر فارسی را در نمط عالی از خود بهیادگار گذاشتند.
در میان این پنج شاعر، غلامرضا قدسی زودتر از جهان فانی بهدیار باقی شتافت و اگرچه اینک نزدیک چهار دهه از وفاتش میگذرد، اما میتوان بیتردید گفت که نقش او در شعر معاصر خراسان کمتر از نقش آن چهار شاعر دیگر نیست، بلکه از جهاتی پررنگتر نیز میتواند باشد، بهدلیل پیشگامی و فضل تقدمی که در شعر انقلابی معاصر ایران داشته و در سالها و دهههای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، انقلابیترین شعرها را سروده و البته سختترین تاوانها را نیز بهجان خریده است.
شعر غلامرضا قدسی نمونهای درخشان از شعر متعهد و انقلابی معاصر است. همانطور که میدانیم، عنوان «شعر متعهد» در ادبیات معاصر ایران، نخستین بار در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی و برای شاعران عمدتا نوگرای انقلابی بهکار رفت و صدالبته شاعران بزرگی که فراتر از این مباحث و تقسیمبندیها قرار میگرفتند، باز هم نمونههایی متعالی از «شعر» داشتند که این «شعر»ها در عین حال «متعهد» نیز بهشمار میآمدند. از این بزرگان که بگذریم و پس از قائلشدن چند شاعر استثنایی، بیشتر شاعران متعهد شاید توجه به کیفیت ادبی شعرشان را در مرحله دوم اهمیت قرار میدادند و ابتدا به همان آرمانخواهی یا تعهد میاندیشیدند، بنابراین ارزش ادبی شعر اینگونه شاعران در ارزیابی منتقدان چهبسا کم بود و در عوض ارزش محتوایی آن بهدلیل آرمانگرایی و انقلابیگری و همان «تعهد» در میان مردم بسیار زیاد جلوه میکرد.
با اینحال، شعر غلامرضا قدسی از جهات زیادی با اینگونه شعرهای متعهد متفاوت است، زیرا در لفظ و معنی «متعهد» است؛ در لفظ متعهد به ارزشهای ادبی شعر فارسی و در معنی متعهد به آرمانهای انقلابی شاعر و اکثریت مردم زمانهاش.
اشعار غلامرضا قدسی همگی در قالبهای سنتی شعر فارسی و بیشتر در قالب غزل و تعدادی نیز در قوالب قصیده و قطعه و مثنوی و رباعی است. بخش عمده این اشعار در کتاب «نغمههای قدسی» (مجموعه اشعار استاد شادروان غلامرضا قدسی) بهکوشش استاد محمد قهرمان در سال۱۳۷۰ منتشر شده است.
همچنین بخشی از کتابهای «نسیمی از دیار خراسان» (گزیده اشعار علی باقرزاده، ذبیحا... صاحبکار، غلامرضا قدسی، محمد قهرمان، احمد کمالپور) منتشرشده در سال۱۳۷۰ و «صد سال شعر خراسان» تألیف علیاکبر گلشنآزادی بهکوشش احمد کمالپور منتشرشده در سال۱۳۷۳ به شعرهای غلامرضا قدسی اختصاص دارد. بارها از بزرگان شعر خراسان شنیده شده است که قدسی شعرهای منتشرشده یا مفقود فراوان دارد و خود نیز در غزلی گفته است «اگرچه رفت بهتاراج دفتر شعرم/ هنوز دستبهدامان طبع موزونم»، بنابراین روشن است که تا زمان انتشار مجموعه کاملی از اشعار شاعر، برای بررسی چندوچون میراث ادبی او باید به این سه کتاب مراجعه کرد.
همانطور که گفتیم، غزلهای شاعر از نظر کمیت و کیفیت مهمترین بخش اشعار وی هستند؛ غزلهایی که در سبک هندی و بهپیروی از شاعران بزرگ این سبک یعنی صائب تبریزی، کلیم کاشانی و... سروده شدهاند. میدانیم که مرحوم غلامرضا قدسی از نوادگان حاجمحمدجان قدسی مشهدی (شاعر بزرگ سبک هندی) بود و علاوه بر تحقیقات و مطالعاتی که در شعر این شاعر و دیگر شاعران سبک هندی داشت، با اشعار جد اعلای خود انس ویژهای گرفته بود و تصمیم داشت که دیوان او را منتشر کند؛ بنابراین طبیعی است که از نظر سبکی تحتتأثیر شعر بزرگان سبک هندی قرار بگیرد.
از سوی دیگر، خراسان چه در دوره صفویه با معرفی شاعران بزرگ و چه در دوران معاصر با حضور پژوهشگران صاحبنام در عرصه سبک هندی پیشتاز بوده است و بهگفته دکتر محمود فتوحی «سهم خراسان در نزاکتبندی و نازکخیالی سبک هندی اگر بیشتر از اصفهان و کاشان و هند نباشد، کمتر نیست.» این ویژگیها در کنار پرورش شاعر در محیط ادبی خراسان یعنی سرزمینی که خاستگاه شعر فارسی و بزرگان ادب ایرانزمین و محیط تنفس شاعرانی همچون ملکالشعرا بهار و محمود فرخ و مهدی اخوانثالث بوده، باعث شده است که غلامرضا قدسی سبک ویژه خویش را در غزلهایش بیاید و آن را بر پایههای سبک هندی و سبک خراسانی بنا نهد.
طبق گفته شعرآشنایان روزگار، غزلهای غلامرضا قدسی در سبک هندی است و این سخنی صواب است. با اینحال اگر بخواهیم نام دقیقتری بر این سبک شعری بگذاریم، یعنی سبکی که غلامرضا قدسی و محمد قهرمان و ذبیحا... صاحبکار و دیگر شاعران سنتیسرای معاصر خراسان در آن غزل سرودهاند، باید آن را «سبک هندیخراسانی» بنامیم؛ هندی از آن جهت که روش حاکم بر کلیت شعر، روش صائب و برخی دیگر از شاعران سبک هندی است و خراسانی از آن جهت که معایب زبانی و ادبی رایج در میان آن شاعران، در شعر این شاعر نیست. محبوبیت قالب غزل، استقلال بیتها و استفاده از روش مدعامثل، از ویژگیهای این سبک است که ریشه در سبک هندی دارد.
تکرار قافیه، افراط در نازکخیالی و سرودن ابیاتی پیچیده و مشکلفهم و برخی ناهنجاریهای زبانی، از عیوب رایج در سبک هندی است که در این سبک تلفیقی تازه جایی ندارد و از آنجا که این شاعران از جمله شخص غلامرضا قدسی ادیب و سخنشناس بودند، در شعر خود بهشدت از اینگونه معایب پرهیز میکردند و در نهایت سلامت زبانی و فصاحت شعر میسرودند. این ویژگی شعر این شاعران را به سبک خراسانی نزدیک میکرد.
شعر غلامرضا قدسی در عرصه محتوا نیز فرهیخته و منحصربهفرد است. وی علاوه بر اینکه یکی از مشهورترین غزلهای انقلابی معاصر را سروده.
بوی گلهای چیده میآید
خونم از دل به دیده میآید
در بقیه شعرهای خویش نیز این محتوای فرهیخته و متعالی را در شکلهای مختلف حفظ کرده است. خردمندی و خودنگری، بلندطبعی و شکایت از روزگار، نگاه عرفانی به انسان، اشارات و تلمیحات دینی و عرفانی و ملی و فرهنگی، اندوه بیکران در کنار تعهد و انقلابیگری، محتوای اکثر قریببهاتفاق شعرهای قدسی است. بهجز غزلها، قصیدههای قدسی نیز بهزبانی صریحتر و در قالب موضوع خاص قصیده، همین مفاهیم را در خود دارند.
در اینمیان، مهمترین مفهوم شعر قدسی همان آرمانگرایی و تعهد انقلابی است. مروری بیتهای مشهور شاعر بهتر نشان میدهد که چرا شاعر در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بارها طعم تلخ بند و زنجیر را تحمل کرد و البته خود اعتراف میکند که «اگرچه شعله ز دست زبان بهجان دارم/ چو شمع جلوه اگر دارم از زبان دارم!» صدها بیت درخشان در غزلهای شاعر را میتوان نمونه آورد که بهمعنای واقعی کلمه انقلابی و حتی سیاسی هستند.
قدسی در قصیدههای خود نیز رویکردی اینچنین دارد: «ای خونفسرده ملت خوابآلود/ برخیز و جنبشی چو نیاکان کن!» و در ادامه قصیده خطاب به امام موعود (عج) میسراید
باز آ و از نیام برآور تیغ
بنیاد ظلم یکسره ویران کن
باز آ و کاخهای تبهکاران ای دست حق، خراب ز بنیان کن
بر دفتر ستم خط بطلان کش
پیکار با سپاهی شیطان کن ای منتقم، ز خون ستمکاران
رنگین تمام کوه و بیابان کن...
شعر غلامرضا قدسی درعینحال که نمونهای از شجاعانهترین و انقلابیترین شعر سنتی معاصر است، از نظر ادبی نیز جزو ستونهای محکم بنای شعر خراسان بهشمار میآید و آیینهای بلند و تابناک در برابر آتشی است که در زمانه شاعر شعله کشیده بود.
روشنگر محیط شود تا بیان ما
خیزد بهسان شمع شرر از زبان ما
از خشم خلق جان بهسلامت نمیبرد
اهریمنی که میزند آتش بهجان ما.
چون خامه سرشکسته شد آن تیرهدل که خواست
مهر سکوت را بزند بر دهان ما
دیدی چگونه خرمن ظالم بهباد رفت؟
خالی ز نقش داد مبادا جهان ما
دل در تپش به سینه ز شوق شهادت است
آنجاست طور معنی و مهد امان ما
از بس بهدیده خاک شهیدان کشیدهایم
رنگ شفق گرفته بیان و بنان ما
گمنام گشتهایم چنان در جهان که نام
باشد به جستوجو و نیابد نشان ما
قدسی بهخون نشسته دلم بسکه بوی خون
از هر طرف رسد بهمشام روان ما
با اینکه غلامرضا قدسی در میان اهالی ادبیات بهعنوان یک شاعر بزرگ شناخته میشود، باید یادآوری کرد که وی در عالم نویسندگی نیز تبحری تمام داشته و آثاری در عرصه نثر نیز بهیادگار گذاشته است که کمابیش در حالوهوای شعرهای او هستند. وی در نشریههای مذهبی و انقلابی زمانه خویش مطالبی را منتشر میکرد که مهمترین آنها مجموعهمقالههای «یاران پیامبر (ص)» درباره صحابه آنحضرت است. قدسی در این مقالهها مفاهیم مدنظر خود را ابتدا از نظر لغوی و سپس در دیدگاه شیعه و سنی بررسی کرده و سخن شیوای خود را به حدیث و شعر آراسته است.