شهرآرانیوز

داستان نوجوان

| شهرآرانیوز
داستان کودک | همه‌چیز روبه‌راه است؟
بعضی وقت‌ها ممکن است به کمک احتیاج داشته باشیم. ممکن است نتوانیم تنهایی مشکلمان را حل کنیم. این‌جور وقت‌ها بهتر است از دیگران کمک بگیریم. پیرزن هم یک مشکل داشت.
کد خبر: ۲۳۸۵۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۳۰

یادداشت نوجوان | خادمان کوچک
تاسوعاو عاشورا که از راه می‌رسد، هر بار شهر حال و هوای دیگری به خود می‌گیرد. همه‌ی مردم می‌خواهند هرطور که می‌توانند در مراسم عزاداری به سوگواران مجلس عزای امام حسین(ع) خدمت کنند.
کد خبر: ۲۳۸۵۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۸

یادداشت کودک | عاشوراییان کوچک سال
ماه محرم که از راه می‌رسد، با خودش حال و هوایی غریب اما دوست‌داشتنی به همراه دارد.
کد خبر: ۲۳۷۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۷

داستان کوتاه | دنیای خوب من
ما می‌توانیم با حرف‌های خوب دنیا را زیبا و رنگارنگ‌ کنیم. حرف‌های خوب، زندگی را شیرین می‌کند.
کد خبر: ۲۳۷۶۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰

نظرات چند بانوی نویسنده درباره رمان دینی «اردو در قبرستان ژغاره» | ژانر وحشت و معمایی این کتاب باعث جذب مخاطب شده است
نویسنده رمان «اردو در قبرستان ژغاره» درباره نخستین رمان خود در حوزه نوجوان گفت: سعی کردم این رمان را ویژه نوجوانان با نگاه به ادبیات دینی بنویسم که درون مایه طنز و معمایی را در خود دارد.
کد خبر: ۲۳۵۳۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

داستان نوجوان | هنر بهتر ز میراث پدر
به نام خدایی که آفریننده‌ی همه‌ی هنرها و زیبایی‌هاست. سلام دوستان خوب و زبر و زرنگ و درس‌خوان کوله‌پشتی! امیدواریم سالم و سرحال باشید و پس از پشت سر گذاشتن امتحانات، تابستان دل‌خواهی را آغاز کرده باشید.
کد خبر: ۲۳۴۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

داستانک کمیک استریپ| آب، زندگیست
یک روز یک لیوان آب روی میزم دیدم تعجب کردم! اینجا چه می‌کرد؟ چه کسی آن را اینجا گذاشته بود؟ کمی نگاهش کردم اما من که تشنه نبودم!
کد خبر: ۲۳۳۶۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷

روایت کودک و نوجوان | تابستان به‌یادماندنی
به نام خدای مهربانی که تابستان را آفرید تا روزها بلندتر از همیشه باشند و خورشید مهربانانه بر دشت‌ها و تپه‌ها بتابد و همه‌ی مزرعه‌ها پرمحصول باشند.
کد خبر: ۲۳۳۰۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۱

یک خاطره | امام مهربان
روز زیارتی امام رضا(ع) بنا به قولی مصادف با شهادت این امام بزرگوار نیز هست. در این روز، حرم امام رضا(ع) معمولا مملو از مردمی است که برای گرفتن حاجاتشان با حال خاصی به زیارت امام مهربانشان آمده‌اند.
کد خبر: ۲۲۹۹۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۲

داستان کودک | این همه شکلات!
همه شیرینی و شکلات دوست دارند اما بعضی‌ها بیمارند و نمی‌توانند خوراکی‌های شیرین بخورند.
کد خبر: ۲۲۹۹۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴

یک خاطره شیرین | سلام خواهر خورشید
همه‌ی طول راه مدرسه تا خانه، از خوشحالی انگار روی ابرها پرواز می‌کردیم. خواهرم گفت: «وای، چه عالی! اردوی زیارتی به قم! چه هدیه‌ی خوبی برای روز دختر!»
کد خبر: ۲۲۷۷۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۶

یادداشت نوجوان | از زبان مادری‌مان محافظت کنیم
فردوسی بزرگ بیش از هزار سال پیش با سرودن کتاب شاهنامه، زبان پارسی را مانند گنجی گران‌بها در خراسان از خود به یادگار گذاشت، گنجی که اکنون همه‌ی ایرانیان به آن افتخار می‌کنند.
کد خبر: ۲۲۶۳۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۵

یادداشت نوجوان | بچه‌ها سلامت باشید
خوب است بدانید به آن دسته از بیماری‌هایی که مراقبت و درمان آن‌ها سخت و دشوار است بیماری‌های صعب‌العلاج می‌گویند.
کد خبر: ۲۲۳۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۳

یادداشت کودک و نوجوان | معلمی کار انبیاست
یکی با یک شاخه گل، آن یکی با یک کاردستی و قطعه‌ی ادبی زیبا و دانش‌آموزی دیگر با خوب درس خواندن سعی می‌کند به معلمش بگوید چقدر او را دوست دارد و به مقام معلم احترام می‌گذارد.
کد خبر: ۲۲۲۰۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۳

داستان نوجوان | خیر ببینی ننه!
یک روز مادر‌بزرگ تصمیم گرفت برای دوتا اتاق کوچک طبقه‌ی بالای خانه‌اش، یک مستأجر بیاورد تا هم اتاق‌ها خالی نباشد، هم جیب‌هایش.
کد خبر: ۲۲۲۰۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۳

داستان کودک | کمیک استریپ | کیک گردویی
عه... این گردوها از کجا پیدا شد!
کد خبر: ۲۱۶۰۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹

یادداشت نوجوان | مهمانِ ماهِ ماه
خواهرم در حالی که با کمک مامان وسایل سفره افطار را آماده می‌کند می‌گوید: «حیف که ماه رمضان و این حال و هوای خوب دارد تمام می‌شود. چه ماه ماهی بود!»
کد خبر: ۲۱۶۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۰

داستان نوجوان | حواستان کجاست؟!
ماه رمضان همه روزه می‌گیرند. سحری و افطاری می‌خورند. از صبحانه و چای اول صبح هم خبری نیست. اما آن روز صبح در خانه‌ی مادر‌بزرگ این‌جوری نبود. همین، دلیل تعجب زهرا شد.
کد خبر: ۲۱۶۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۵

داستان نوجوان | ساعت بهار
بابا کتاب دعا دستش دارد. برادرم موبایلش را به گوشش چسبانده است و دارد زیارت‌نامه می‌خواند.
کد خبر: ۲۱۴۵۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۲

داستان نوجوان | سلام سبز بهار
زمستان بود و برف و بوران. همه توی خانه‌ها و لانه‌ها جا خوش کرده بودند. بوته‌های گل، درخت و کوه و جنگل و دریا، همه، در خواب سنگینی فرو رفته بودند.
کد خبر: ۲۱۴۵۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->