مدتی پیش به نسخهای از تفسیر قرآن برخوردم که در کتابخانه چستربیتی به شماره۳۷۳۸، و عکس آن در کتابخانه آیتا... مرعشی در قم است. این تفسیر مجهولالمؤلف از آغاز سوره مریم تا پایان سوره ناس را شامل میشود. احتمالا مفسر ایرانی، اهل خراسان بزرگ و چهبسا ساکن نیشابور است.
نسخه در ایران کتابت شده و بعدها افزودههایی به فارسی به آن اضافه شده است. با مقایسه آن با تفاسیر معروف این دیار، به قطع میدانم که این اثر نسبتی مستقیم با ثعلبی (م۴۳۸ق)، واحدینیشابوری (م۴۶۷ق)، فراءبغوی (م۵۱۶ق) و معافیموصلی (م۶۳۰ق) صاحب نهایهالبیانفیتفسیر القرآن ندارد؛ اما سوی دیگر، از تمایلات کرّامیه و متصوفه به دور نیست.
نسخه این تفسیر مانند بسیاری از تفاسیر متوسط الحجم در قرون میانه، در دو جلد مجزا نوشته شده است. بخش اول شامل تفسیر از آغاز قرآن تا پایان سوره کهف و بخش دوم حاوی تفسیر از آغاز سوره مریم تا پایان قرآن است. نسخه کنونی چستربیتی تنها مشتمل بر بخش دوم قرآن است. در آغاز و انتهای آن نامی از تفسیر و مؤلف نمییابیم.
من امید دارم بخش نخست تفسیر در ایران یا عراق (مکتبه کاشفالغطاء یا المکتبه الغرویه در حرم علوی) یافت شود. در نسخه این تفسیر در چستربیتی (۳۷۳۸) در روی برگ یک الف، مهری با این مضمون آمده است: «بسمهتعالی من کتب علی بنالرضا بنموسى بنجعفر کاشفالغطاء سنه۱۳۳۴ قدس سره.» این امر نشان میدهد که تفسیر مذکور دستکم تا یک قرن پیش در عراق بوده و پس از آن به کتابخانه چستربیتی راه یافته است.
مفسر در این اثر، به موضوع قرائات توجه و اهتمام دقیق و جالبی دارد. جزئیات اختلاف قرائات را بهگونهای ذکر میکند که مطابق جستوجوی من کپیبرداری مستقیم از عین مطالب دیگران نیست. از لغویان و مفسران ادبی قدیم، چون فراء و ابوعبیده، اخفش و اصمعی و قطرب، و از مفسران صحابی و تابعی، چون اُبَی، ابنعباس، حسن بصری و... نقل میکند. نام کلبی، ثوری، مقاتل، شهر بنحوشب، و مجاهد هم مکررا ذکر میشود و مفسر در آغاز تمام سورهها، روایات فضل قرائت سوره را از اُبَی و دیگران نقل میکند.
معدود روایاتی نیز از امامصادق (ع) دارد. درمیان مفسران کمی بعدتر، گاهگاهی نام ابنجریر (طبری) و الامام ابومنصور (احتمالا محمد بنمحمد الماتریدی) را در تفسیرش مییابیم، اما دراینمیان، توجه فراوان و خاصی به ابوالقاسم قشیری (۳۷۵ـ۴۶۵ ق) دارد و منقولات وی عینا با متن کنونی لطائفالاشارات قشیری مطابقت دارد.
با آنکه تمام تفسیر به عربی است، گاه یادداشتهایی به فارسی و عربی (از غیر مولف) در حاشیه نسخه نوشته شده است. از نمونههای فارسی این است: «و محمد بن جریر همی گوید: هرکجا بهقرآن اندرست لا اقسم، چنان همی گوید که او سوگند یاد کنم؛ و انت حل بهذا البلد و تو که فرود آیندهای بدینشهر...» (برگ ۴۱۲). مفسر در آغاز هر سوره، بسمله را مطابق با مضامین و تعابیر برگرفته از همان سوره تفسیر میکند و به تعبیری دیگر، از صنعت براعت استهلال بهره میگیرد.