رضا سلیماننوری | شهرآرانیوز؛ یکی از تغییرات مهم فرهنگی شهرها تغییر نام مکانها بهمرور زمان است. این تغییر نامها گاهی براثر تغییر نگاه حاکمان و مدیران شهری و کشوری صورت میگیرد و گاهی برپایه تغییر کاربردها و استفادههای شهری از یک مکان. البته در این میان نقش تخریبها و بهسازیهای سازهای و مکانی را نباید از قلم انداخت. میدان عدالت مشهد یا آنگونهکه اغلب مردم این شهر از آن نام میبرند، «میدان اعدام» یکی از این دست تغییرات است که در طول زمان هر سه عامل، در دگرگونیهای صورتگرفته در آن مؤثر بودهاست.
تغییر نامی که البته مانند بسیاری از موارد مشابه در مرتبهای مورد پذیرش عام قرار گرفته و در مرتبه دیگر از این پذیرش برخوردار نبوده است تا تقریبا هیچکس از آن محدوده بهعنوان دروازه پایینخیابان یا در لهجه مشهدی «دروازهتهخیابون» یاد نکند و کمترکسی هم آن را میدان «عدالت» بداند، اما همگان آن را به میدان «اعدام» بشناسند، گویی که هویت خود میدان هم برای همیشه در آن اعدام شده است.
میدان عدالت کنونی و اعدام دهههای نخست قرن چهاردهم خورشیدی، درست در انتهای خیابان ایجاد شده توسط شاه عباس صفوی قرار دارد. به عبارت بهتر و دقیق تر، این محدوده پایینترین نقطه خیابان شاه عباسی بوده که میدان کنونی آن نیز تقریبا در نقطه تلاقی برج و باروی شاه طهماسب ایجاد شده بوده است؛ درست جایی کنار دروازه پایین خیابان شهر و ابتدای جاده ورودی به مشهد از سمت سرخس و دیگر مناطق شمالی.
گواه این ادعا هم آثار نوشته شده در فاصله دوران حکومت شاه عباس بر ایران تا پایان دوران حاکمیت قاجار است. در همه متون این دوره زمانی، هنگام اشاره به مشهد، از دروازه پایین خیابان به عنوان مهمترین ورودی شهر که اغلب کاروانهای تجاری و مسافری از آن وارد مشهد میشدند و همچنین مسیر ورود بزرگان به شهر نیز به آن ختم میشده، یاد شده است.
نویسندگان این سفرنامهها و کتابهای تاریخی، مکان دروازه پایین خیابان را در فاصله کمتر از یک ربع ساعت سواری تا مصلای شهر معرفی میکنند. به همین دلیل مشهدشناسان معاصر با توجه به فاصله میدان عدالت با مصلای شهر مشهد، قریب به اتفاق، محدوده این میدان را محل دروازه سابق پایین خیابان میدانند؛ دروازهای که بر اساس اسناد موجود تا پایان دوران قاجار، کاربرد خود را حفظ کرده بوده است.
باز هم به روایت اسناد باقی مانده از آن دوران، این دروازهها علاوه براینکه محلی برای کنترل ورود و خروج مردم و کاروانها به شهر بوده، همانند دروازههای اصلی اغلب شهرهای ایران عهد قاجار، کاربرد دیگری هم داشته که آن، محل مجازات بوده است؛ در واقع در اغلب موارد، جسد خاطیان اعدام شده در محل ورودی دروازه آویزان میشده است تا عبرت مردم باشد.
درباره اینکه از چه دورانی محدوده کنونی میدان عدالت مشهد از شکل ورودی شهر بودن خارج شده و حال و هوای اولیه امروزی را به خود گرفته است، نوشته قابل اعتنا و دقیقی وجود ندارد، اما نقشههای موجود از شهر مشهد، اطلاعات شایان توجهی در این باره درون خود نهفته دارند. همان گونه که میدانید، نخستین نقشه موجود شهر مشهد را خانیکوف روس سال ۱۲۳۷ خورشیدی در سفرنامه خود نقش زده است؛ نقشهای که در آن نه تنها هیچ میدانی وجود ندارد، که به جز بالاخیابان و پایین خیابان، خیابانی هم دیده نمیشود و تنها کوچههای کوچک و بزرگ راههای ارتباطی داخل شهری و دروازهها و از جمله دروازه پایین خیابان راه ارتباطی برون شهری هستند.
این حکایت در نقشه سال ۱۲۴۸ جولیس دالمج و نقشه ۱۲۵۳ مک گرگور هم تکرار میشود و حتی در نقشه ۱۳۰۲ عبدالعظیم بغایری که نخستین نقشه ایرانی کامل مشهد محسوب میشود، هیچ خبری از خیابان و میدانی به جز همان خیابان شاه عباسی نیست. این بدان معنی است که تا ابتدای قرن چهاردهم هجری هنوز در مشهد، میدان اعدامی وجود ندارد. اما حکایت نقشه ۱۳۱۰ کشیده شده به دست مأموران دایره جغرافیایی ارتش، چیز دیگری است. در این نقشه علاوه بر دو میدان طبرسی و دقیقی یا بیت المقدس کنونی، دو میدان هم در حال ساخت نشان داده شده که یکی «فلکه حضرتی» و دیگری میدانی بدون نام در محدوده دروازه قدیم پایین خیابان شهر است. به عبارت دیگر، براساس این نقشه، میدان اعدام مورد نظر ما در سال ۱۳۱۰ در حال ساخته شدن بوده است.
البته بد نیست بدانید که میدان شدن این محدوده بر خلاف سایر کارهای عمرانی دوران پهلوی اول در مشهد با سرعت به سرانجام نرسیده است؛ زیرا در نقشه سال ۱۳۲۵ هم که باز توسط همان دو افسر نقشه کش دایره جغرافیایی ارتش که نقشه ۱۳۱۰ را ترسیم کرده بودند، یعنی سرگرد مصطفی قوانلو و سروان حسام الدین شیبانی کشیده شده، هنوز بخشی از این میدان که یگانه میدان بیضوی شهر هم تا آن زمان است، به صورت هاشور زده یعنی در حال احداث مشخص شده و این در حالی است که در همین فاصله زمانی، میدان هایی، چون سنایی و رودکی (بسیج)، رازی (ده دی) و تقی آباد (شریعتی) به شهر افزوده شده اند.
ماجرای نام این میدان هم از داستان تولد آن قابل تأملتر است. براساس اسناد موجود، این میدان دستکم تا سال ۱۳۲۵ خورشیدی نام رسمی نداشته و بین مردم به نام «میدان ته خیابون» شناخته میشده است.
مسئولان شهری مشهد از اوایل سال ۱۳۲۵ که شهر از اشغال قوای ارتش سرخ شوروی سابق خارج میشود، با توجه به تغییر وضعیت میدان ارگ مشهد که روزگاری محل اعدام مجرمان بوده و ایجاد بانک ملی مرکزی در آن محدوده و همچنین مکان زندان وقت مشهد که در محدوده انتهایی خیابان ارگ آن زمان قرار داشته، به این فکر میافتند که یکی از کارکردهای قدیمی «میدان ته خیابون» یعنی اجرای آیین مجازات متخلفان را در آن زنده کنند. قرار داشتن یکی از بزرگترین قبرستانهای وقت مشهد در حاشیه این میدان و وجود غسالخانه در آن و همچنین نسبتا دور بودن این نقطه از ساختار مدرن شهری، از دیگر دلایل مسئولان برای تبدیل این نقطه به «میدان اعدام» شهر بوده است.
به این روال که هرچندوقت یک بار، نشریات وقت و البته رادیو یا جراید کاغذی، خبر برگزاری مراسم اعدام فرد یا افرادی را که جرم آنان برای مسئولان قضایی ثابت شده بوده است، در این میدان رسانهای میکردهاند؛ خبری که تا سالهای نخستین دهه ۵۰ قرن گذشته که زندان وکیل آباد مشهد تکمیل و آیین برگزاری اعدام به داخل آن منتقل میشود، هر سال چندین و چند بار تکرار میشده است.
اعدام حسن اورنگی نخستین قاتل زنجیرهای مشهد در میدان اعدام/ دهه ۳۰
در ادامه، اجرای مراسم اعدام در این میدان باعث میشود مقامات محلی بدون نام گذاری رسمی یا دستکم اعلام رسمی این نام گذاری ازطریق رسانههای وقت به مردم، این مکان را در اطلاعیههای خود با نام «میدان اعدام» معرفی کنند؛ اقدامی که از همان ابتدا مخالفتهایی را ازسوی مردم به همراه داشته است.
این مخالفتها هرچه زمان گذشت و شهر گسترش پیدا کرد و البته اطراف میدان آبادتر شد، فزونی گرفت. برای نمونه مردم برای ابراز مخالفت خود با این نام گذاری، آن را «میدان ته خیابون» و حتی به صورت خلاصه «ته خیابون» میگفته اند. دیگر نامی که در مقطعی از زمان، خاصه سالهای آخر پیش از تغییر رسمی نام این میدان به «میدان عدالت» نزد مردم شایع بوده، عنوانی است که برخی از مردم با توجه به نزدیکی آن به مصلای تاریخی مشهد برای این میدان برگزیده بودند و آن را «میدان مصلی» میخوانده اند.
همچنین به گواهی قدیمیهای ساکن این محدوده در سالهای نخست معرفی این محدوده از سوی دولت به عنوان مکان اجرای مراسم اعدام، تعدادی از مردم مناطق اطراف آن، با توجه به قرار داشتن قبرستان عمومی شهر در حاشیه میدان، از لفظ «میدان قبرستان» برای معرفی آن استفاده میکردند که خود نوعی نام گذاری اعتراضی در واکنش به نحوه استفاده مدیران شهری از این میدان بوده است. سرانجام اینکه برخی از روستاییان اطراف و زائران امامزاده یحیی بن زید (ع) نیز، چون وسایل نقلیه انتقال دهنده آنان از مشهد به مقبره این امامزاده در روستای میامی در اطراف این میدان، اقدام به سوار کردن مسافر میکردند، آن را «میدان میامی» نامیده بودند.
این سرگذشت سبب میشود میدان اعدام تا اواسط دهه ۷۰ خورشیدی یک میدان چند اسمی باشد که هرکسی از ظن خود یار آن میشده است تا اینکه در تغییرات و تحولات اطراف حرم مطهر رضوی، مسئولان تصمیم میگیرند وضعیت محدوده پنجراه را تغییر بدهند. برابر این تصمیم گیری، ابتدا یک زیرگذر در این محدوده میسازند تا رفت وآمد خودروها در آن تسهیل شود. سپس مقرر میشود با توجه به اینکه در بعضی اسناد آمده است که شهدای واقعه سال ۱۳۱۴ مسجد گوهرشاد در این محدوده دفن شده اند، پنجراه به «میدان شهدای گوهرشاد» تغییر نام پیدا کند. درست در همین شرایط است که مسئولان تصمیم میگیرند با توجه به شرایطی، چون تناسب نداشتن این نامها با عنوان «میدان اعدام»، نامی درخور این محدوده انتنخاب کنند و سرانجام تغییر نام آن به «میدان عدالت» را بهترین گزینه مییابند.
در طول حدود ۸۰ سالی که از عمر رسمی میدان اعدام سابق و عدالت کنونی گذشته، حواشی یا محدوده پیرامونی آن دستخوش تغییرات گوناگونی شده است؛ برای نمونه، در سالهای نخست ایجاد این میدان، بخش بزرگی از فضای اطراف آن را یکی از قبرستانهای قدیمی مشهد به خود اختصاص داده بود و در مجاورت آن هم تعدادی کوره پزخانه و دباغخانه قرار داشت. تعدادی کاروان سرای بزرگ هم در دیگر سوی میدان بوده است که هم زمان هم کارکرد تجاری و هم کار کرد اقامتی داشته اند. به عبارت دیگر، مجموعههایی بودند که تاجران ضمن توقف در آنها به فروش بار تجاری خود و خرید مایحتاج میپرداختند. در سالهای بعد، اما به مرور هر دو سوی میدان دستخوش تحولات بسیار شد.
در نخستین تغییر در سالهای ابتدایی دهه ۴۰ خورشیدی، بخش عمدهای از قبرستان قدیم به اداره فرهنگ وقت و آموزش وپرورش کنونی داده شد تا پس از واگذاری بخشی از اراضی هنرستان فنی مشهد در میدان تقی آباد وقت و شریعتی کنونی به دانشکده پزشکی شهر، بنای هنرستان را در آن احیا کند. این انتقال با مخالفت پردامنه مهدی یوسفی صراف، مدیر وقت هنرستان صنعتی، صورت نگرفت، اما زمینهای قبرستان هم از اداره فرهنگ باز پس گرفته نشد و این اداره به مرور در آن چند مدرسه مختلف راه اندازی کرد، به نحوی که اکنون ساختمان مرکزی ناحیه ۵ آموزش وپرورش و دو دبیرستان، یک دبستان و یک هنرستان در همان زمینها در حال فعالیت هستند.
در محدوده دباغخانهها هم به مروز زمان چند کاروان سرا و سپس در سالهای بعد از پیروزی انقلاباسلامی، بزرگترین راسته بازار عروسک و اسباب بازی مشهد ایجاد شد. کاروان سراهای سمت دیگر میدان هم تا میانههای دهه ۷۰ خورشیدی به عنوان گاراژ اتوبوسها و مینی بوسهای حمل مسافر به شهرهای نزدیک مشهد، چون فریمان و سرخس و البته روستاهایی، چون میامی و مزداوند و رضویه مورد استفاده قرار میگرفتند و اکنون اغلب به عنوان انبار کالا خاصه مواد غذایی فاسد نشدنی از آنها استفاده میشود.
هماکنون میدان عدالت، یکی از دو میدان در محله کارمندان اول مشهد است که در مجاورت دو محله جلالیه و صدر قرار دارد. بوستان وحدت و بوستان لاله نزدیکترین مکانهای تفریحی به این میدان هستند. همچنین بیمارستان امامزمان (عج) در مجاورت این میدان در خیابان سرخس قدیم و شهدای فاطمیون کنونی واقع شده و نزدیکترین بنای تاریخی به آن هم مصلای قرن نهمی و ثبتملیشده مشهد است. بزرگترین بازار اسباببازیفروشی مشهد نیز سالهای چندی است در یکی از فرعیهای منتهی به میدان عدالت قرار گرفته و سرانجام نزدیکترین مجموعه ورزشی به آن هم گود زورخانه ثامن شهرداری است.