جهان متفاوت بعد از سردار سلیمانی
حجت الاسلام محمد علی ابطحی
فعال سیاسی
ترامپ بیشتر از هر طرفی از شهادت قاسم سلیمانی ضرر خواهد کرد. این نکته‌ای است که کمتر در آمریکا و جامعه جهانی به آن توجه شده است.
بنا به گفته مسئولان سیا، از دوران ۲ رئیس‌جمهور قبلی تلاش شده است تا «سردارسلیمانی» را ترور کنند، اما بوش پسر که جنگ علیه صدام را سازمان داد و صدام را ساقط کرد و همه قدرت نظامی‌اش در منطقه بود، فهمید که قاسم سلیمانی خط قرمزی است که نزدیک شدن به آن منطقه خاورمیانه را به هم می‌ریزد.
در دوران اوباما هم که روابط بهتر بود و گفتگو‌ها آغاز و برجام حاصل شد، باز هم بنا به گفته مسئولان سازمان اطلاعاتی سیا، طرح ترور قاسم سلیمانی را روی میز گذاشتند، اما او هم فهمید که وارد این خط قرمز شدن بیشتر از ایران به ضرر آمریکا خواهد بود.
ترامپ تنها رئیس‌جمهوری شد که نفهمید رد کردن این خط قرمز چقدر می‌تواند به خود آمریکا و تاریخ این منطقه آسیب بزند.
شهید سلیمانی آدم واقع‌گرایی بود و مسائل منطقه را واقع‌بینانه می‌دید. درست است که شخص حاج قاسم ظرفیت زیادی در وجودش بود، اما سیاست‌ها در ایران و با رهبری رهبر انقلاب به‌عنوان فرمانده به‌گونه‌ای است که افراد بعد از شهید سلیمانی هم می‌توانند راه او را ادامه دهند، اما عبور ترامپ از خط قرمز سلیمانی اجازه نمی‌دهد که فردای شهادت او مثل قبل از شهادتش باشد.
تا قبل شهادت سردار سلیمانی همکاری وجود نداشت، اما در عمل کار مشترک صورت می‌گرفت. مهم‌ترین اتفاق مبارزه با داعش بود. آمریکایی‌ها عنوان اساسی کار خود در عراق را مبارزه با داعش می‌دانستند، اما همه دنیا قضاوت کردند که اگرسردار سلیمانی وارد کارزار نمی‌شد و نیز حشد‌الشعبی که طرح او بود، عملیاتی نمی‌شد، داعش همه عراق را می‌گرفت و کسی نمی‌توانست جلودارش باشد و آمریکا که داعش را آفریده است، به‌طور قطع نمی‌توانست مهارکننده آن باشد.
بعد از شهادت سردار سلیمانی شرایط خاورمیانه فرق می‌کند. بغض و کینه ترامپ و آمریکا در بین همه مقاومت منطقه خواهد پیچید. چون همه آن‌ها موفقیت‌های بزرگشان را مدیون راهنمایی‌های سردار سلیمانی بودند.
در حقیقت با شهادت سردار سلیمانی ترمز نیرو‌های مقاومت رها شده است. این مهم‌ترین مشکل آینده آمریکاست.
اگر سردار سلیمانی منطقی و به‌صورت متحد و سازمان‌یافته بر نیرو‌های مقاومت اثر می‌گذاشت، بعد از او نیرو‌های مقاومت منطقه با دنیایی از بغض و کینه و به احتمال زیاد به تصمیم و برنامه خود علیه منافع آمریکا تصمیم خواهند گرفت و منطقه خاورمیانه نیز در آستانه نقشه جدیدی قرار می‌گیرد.
درباره ایران هم ترامپ فشار حداکثری را طراحی و سخت‌ترین تحریم‌ها را علیه مردم کشورمان اعمال کرد. همه این‌ها طراحی شد تا در ایران نارضایتی به وجود آورد و آمریکا بر این موج بنشیند.
جمعیت‌های خارق‌العاده‌ای که در سراسر ایران برای رقم زدن مراسم تشییع بی‌نظیر سردار قاسم سلیمانی آمدند، معجزه حضور آفریدند و این موضوع وحدت ملی را باوجود همه گلایه‌های مردم رقم زد. در واقع هیچ عاملی نمی‌توانست مثل شهادت سردار سلیمانی ایران را یکپارچه کند. اما آمریکا بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی، آمریکای متفاوتی خواهد بود.
بنا به گفته مسئولان سیا، از دوران ۲ رئیس‌جمهور قبلی تلاش شده است تا «سردارسلیمانی» را ترور کنند، اما بوش پسر که جنگ علیه صدام را سازمان داد و صدام را ساقط کرد و همه قدرت نظامی‌اش در منطقه بود، فهمید که قاسم سلیمانی خط قرمزی است که نزدیک شدن به آن منطقه خاورمیانه را به هم می‌ریزد.
در دوران اوباما هم که روابط بهتر بود و گفتگو‌ها آغاز و برجام حاصل شد، باز هم بنا به گفته مسئولان سازمان اطلاعاتی سیا، طرح ترور قاسم سلیمانی را روی میز گذاشتند، اما او هم فهمید که وارد این خط قرمز شدن بیشتر از ایران به ضرر آمریکا خواهد بود.
ترامپ تنها رئیس‌جمهوری شد که نفهمید رد کردن این خط قرمز چقدر می‌تواند به خود آمریکا و تاریخ این منطقه آسیب بزند.
شهید سلیمانی آدم واقع‌گرایی بود و مسائل منطقه را واقع‌بینانه می‌دید. درست است که شخص حاج قاسم ظرفیت زیادی در وجودش بود، اما سیاست‌ها در ایران و با رهبری رهبر انقلاب به‌عنوان فرمانده به‌گونه‌ای است که افراد بعد از شهید سلیمانی هم می‌توانند راه او را ادامه دهند، اما عبور ترامپ از خط قرمز سلیمانی اجازه نمی‌دهد که فردای شهادت او مثل قبل از شهادتش باشد.
تا قبل شهادت سردار سلیمانی همکاری وجود نداشت، اما در عمل کار مشترک صورت می‌گرفت. مهم‌ترین اتفاق مبارزه با داعش بود. آمریکایی‌ها عنوان اساسی کار خود در عراق را مبارزه با داعش می‌دانستند، اما همه دنیا قضاوت کردند که اگرسردار سلیمانی وارد کارزار نمی‌شد و نیز حشد‌الشعبی که طرح او بود، عملیاتی نمی‌شد، داعش همه عراق را می‌گرفت و کسی نمی‌توانست جلودارش باشد و آمریکا که داعش را آفریده است، به‌طور قطع نمی‌توانست مهارکننده آن باشد.
بعد از شهادت سردار سلیمانی شرایط خاورمیانه فرق می‌کند. بغض و کینه ترامپ و آمریکا در بین همه مقاومت منطقه خواهد پیچید. چون همه آن‌ها موفقیت‌های بزرگشان را مدیون راهنمایی‌های سردار سلیمانی بودند.
در حقیقت با شهادت سردار سلیمانی ترمز نیرو‌های مقاومت رها شده است. این مهم‌ترین مشکل آینده آمریکاست.
اگر سردار سلیمانی منطقی و به‌صورت متحد و سازمان‌یافته بر نیرو‌های مقاومت اثر می‌گذاشت، بعد از او نیرو‌های مقاومت منطقه با دنیایی از بغض و کینه و به احتمال زیاد به تصمیم و برنامه خود علیه منافع آمریکا تصمیم خواهند گرفت و منطقه خاورمیانه نیز در آستانه نقشه جدیدی قرار می‌گیرد.
درباره ایران هم ترامپ فشار حداکثری را طراحی و سخت‌ترین تحریم‌ها را علیه مردم کشورمان اعمال کرد. همه این‌ها طراحی شد تا در ایران نارضایتی به وجود آورد و آمریکا بر این موج بنشیند.
جمعیت‌های خارق‌العاده‌ای که در سراسر ایران برای رقم زدن مراسم تشییع بی‌نظیر سردار قاسم سلیمانی آمدند، معجزه حضور آفریدند و این موضوع وحدت ملی را باوجود همه گلایه‌های مردم رقم زد. در واقع هیچ عاملی نمی‌توانست مثل شهادت سردار سلیمانی ایران را یکپارچه کند. اما آمریکا بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی، آمریکای متفاوتی خواهد بود.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
