مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ داستان ساخته شدن راهآهن در ایران، یک داستان پرتشویش است. شاید خیلیها گمان کنند که این قصه و چگونگی باز شدن پای راه آهن به ایران، مربوط به دوره پهلوی اول است؛ اما حقیقت ماجرا این نیست. ایرانیان از مدتها قبل از به قدرت رسیدن رضاشاه، سودای ساخت راهآهن و رسیدن به این وسیله حملونقل ارزان و سریع را داشتند، اما دریغ!
دریغ که در کشمکش میان دو قدرت استعماری روس و انگلیس، گوشت قربانی منافع ملت ایران بود. هر یک از این دو دولت استعماری، به دنبال راهی برای محدود کردن نفوذ دیگری و توسعه نفوذ خودش در ایران میگشت. ناصرالدینشاه که خواهان ساخت راهآهن بود، از سر ناچاری و برای فرار کردن از دست سیاستهای رنگارنگ دو دولت استعماری، دست به دامن آلمان و صدراعظم مشهورش، بیسمارک شد. به او نامه نوشت و تلویحاً گفت که از دست روس و انگلیس ذله شدهاست و دوست دارد ساخت راهآهن در ایران را به آلمانیها بسپارد؛ اما مگر کار به همین راحتی بود؟!
مگر شاه قاجار برای انجام چنین اقداماتی از خود اختیار داشت. روسها وقتی متوجه اقدامات ایران شدند، تاجدار قاجار را وادار به امضای قراردادی کردند که مطابق سیاست «انحصار طبیعی فقدان راه»، ایران را از هرگونه امکانات حمل و نقل مدرن و به ویژه راهآهن به مدت پانزده سال محروم میکرد. با این حال، تکاپو برای ساخت راهآهن در ایران، متوقف نشد؛ روسها و بعد انگلیسیها برای راه افتادن کار خودشان هم که شده، دست به احداث راهآهن زدند. در نزدیکی تهران، «بواتال» بلژیکی، نخستین خط راهآهن را از تهران به ری کشید که به قول یکی از مورخان معاصر، اساسا اسباببازی شاه قاجار بود و در سال ۱۲۶۷ خورشیدی، با تشریفات خاصی افتتاح شد، تا مدتها دوام آورد و به «ماشین دودی» معروف بود.
مدتی بعد، راهآهن محمودآباد در ساحل دریای خزر تا شهر آمل، توسط حاجی محمدحسین امینالضرب ساخته شد که کلا ضرر میداد و پس از چند سال فعالیت، از کار افتاد و متروکه شد. از آن طرف، انگلیسیها در جنوب، خط راهآهن «در خزینه» به «مسجدسلیمان» و «مسجد سلیمان» به «چشمهعلی» را ساختند که کار خودشان راه بیفتد و روسها هم، طبق قرارداد ۱۹۱۳ میلادی راهآهن جلفا به تبریز و خط صوفیان، شرفخانه و ساحل دریاچه ارومیه را ساختند که در جریان جنگ جهانی اول، توسط عثمانیها غارت شد و از بین رفت و بعدها، شوروی تتمه تأسیسات آن را به دولت ایران واگذار کرد.
این مصیبتنامه کافی است تا هر کسی، مطالعه درباره تاریخچه راهآهن در دوره قاجار را متوقف کند و یکراست برود سراغ دوره رضاشاه که راهآهن سراسری شمال به جنوب را با آن همه مخالفتهای امثال مصدقالسلطنه (دکتر مصدق بعدی) ساخت. اعتراض مصدق به نحوه کشیدن راهآهن بود؛ او راهآهن رضاشاه را صرفا یک مسیر نظامی میدانست و نه تجاری و رفاهی و به همین دلیل معتقد بود که پهلوی اول، دارد پول ملت را به باد میدهد. راهآهن رضاشاه قرار بود شمال را به جنوب وصل کند، اما از هیچکدام از شهرهای بزرگ مانند اصفهان و شیراز نمیگذشت.
مطالعه تاریخ راهآهن در دوره قاجار، با انهدام ریلهای این وسیله مهم و راهبردی حملونقل در آذربایجان، طی جنگ جهانی اول، متوقف نمیشود. وطندوستانِ این دوره، سخت به تأسیس راهآهن دلبسته بودند و برخلاف تصور خیلیها، اصلاً منفعلانه عمل نکردند. نخستین طرح خط راهآهن تهران به مشهد، در همین دوره و به وسیله یک ایرانی ارائه شد؛ یعنی پایه و اساس راهآهن شرق به غرب ایران را در همان دوره در هم ریخته ناصری گذاشتند و نه نیم قرن بعد.
یوسفخان مستشارالدوله در سال ۱۲۹۶ قمری (۱۲۵۸ خورشیدی)، یک سال بعد از سرشماری مشهور ناصرالدینشاه در مشهد و نگارش کتابچه «نفوسارضاقدس» توسط زینالعابدینمیرزای قاجار که جمعیت مشهد را قریب ۵۲ هزار نفر نشان میداد، طرح خود را با عنوان «لایحه راهآهن طهران - مشهد» به ناصرالدینشاه ارائه کرد. مستشارالدوله این طرح را در زمان مأموریتش به خراسان نوشت و باید گفت که طرح او، یکی از بهترین طرحها در نوع خود بود. ظاهراً نگارش این طرح، به دلبستگی شاه قاجار نسبت به راهآهن باز میگردد. طبق سند مربوط به این طرح که در «نشریه بانک سپه» (شماره ۱۰ و ۱۱، سال ۱۳۴۳) منتشر شدهاست، ناصرالدینشاه بعد از سفر زیارتی به مشهد، تصمیم گرفتهبود برای وضعیت بحرانی راه این شهر به پایتخت، فکری بیندیشد.
به همین دلیل، دستور داد آمار زوار را به طور دقیق محاسبه کنند تا بشود بر اساس آن، طرح دقیقی ریخت. مستشارالدوله، ضمن طرح خود مینویسد: «چاکران جاننثار که در بیستویک شهر ذی القعده ۱۲۹۷ هجری قمری از مشهد مقدس حسبالاحضار عزیمت دربار سپهرمدار همایون نموده، هر شب و روز به هر جماعت و گروهی که از زوار دچار میشد (برخورد میکرد)، شماره آنها را ضبط میکرد.» برآورد غیرعلمی و البته ناشیانه مستشارالدوله، عزیمت ماهانه چهار هزار زائر از مسیر تهران به مشهد را نشان میداد که در برخی ایام سال و به مناسبت روزهای خاص مذهبی یا دلایل اقلیمی، افزایش یا کاهشی در آن به وجود میآمد.
مستشارالدوله برای رفع دغدغه ناصرالدینشاه، پیشنهاد تأسیس راهآهنی را میدهد که از تهران تا مشهد امتداد دارد و علاوه بر آن، از شاهرود راه کج میکند و یک خط از آن به سوی بندر گز میرود؛ دقیقاً همین طرحی که بعدها در راهآهن سراسری اجرا و البته محل تلاقی در آن، شهر گرمسار تعیین شد و نه شاهرود. او برای توجیه طرح، افزون بر محاسبات هزینه و درآمد، ۱۸ دلیل ذکر میکند که برخی از آنها جالب است و نشان میدهد که نوع نگاه آن زمان به صنعت حمل و نقل، چه جنسی داشته است: «ترویج شعائرا... که واسطه تسهیل در مسافرت زوار خواهد شد / تکثیر زراعت و فلاحت به واسطه صاحب بضاعت بودن رعایا و تحصیل اسباب کشت و زرع از خارجه / فروش رفتن محصولات ارضیه (زمینی) از میوهجات و بقولات و حبوباتتر و خشک که اکنون در انبارها میپوسند / کثرت توالد و تناسل به واسطه تقلیل ایام مسافرت (!) / آسوده شدن چندین هزار حیوان از زحمت بارکشی / آبادی مملکت خراسان به قدر پنج شش مقابل (برابر) حالایی که استعداد تام و تمام دارد.» محاسبه دیگر مستشارالدوله که میتواند برای خوانندگان امروزی جذابیت داشتهباشد، کم کردن زمان سفر از تهران به مشهد است؛ در آن زمان این سفر، ۲۸ روز طول میکشید که راهآهن، طبق برآورد مستشارالدوله، میتوانست این زمان را به یک روز کاهش دهد.
نکته بسیار جالبی که در متن طرح مستشارالدوله وجود دارد، همراهی و همگامی علمای ارض اقدس برای اجرای طرح راهآهن تهران به مشهد، در ۱۴۳ سال قبل است. او برای جلب نظر شاه و اطمینان دادن به وی از بابت همراهی علما، به سراغ بزرگان دینی در شهر مشهد رفت و از آنها تأییدیه گرفت. مستشارالدوله از تأسیس راهآهن تهران به مشهد، با عنوان «میل ملت و علما» یاد کرده و برای تأیید این عنوان، گواهانی گرفتهاست که نامهای بزرگی در تاریخ مشهد محسوب میشوند: میرزا باقر مجتهد، شیخ ابومحمد مجتهد، شیخ عبدالرحیم مجتهد (عیدگاهی)، میرزا احمد مجتهد و ...؛ این افراد در گواهی خود نوشته بودند: «منافع و فوایدی که بر راهآهن مترتب میشود محتاج بیان نیست. انشاءا... تعالی با اهتمام اولیای دولت ... انجام خواهد شد.» جالب اینجاست که گروه دیگری از علمای مشهد، در گواهی خود با اشاره به انطباق این اقدام با حکم بهرهمندی از «عقل و تجربه»، انجام آن را ضروری دانستهاند.
در گواهی این افراد که علمایی همچون ملاحسین شمسالعلما، روحالامین شیخالاسلام، آقامیرزا ابوالقاسم قاضی و میرزا هاشم رئیس العلما در بین آنها دیده میشود، آمدهاست: «[اگر این راهآهن ساخته شود]به حکم عقل و تجربه که در ممالک خارجه و در راه اسکندریه دیده و شنیده شده ... بلااغراق اعداد زوار و مالالتجاره نسبت به حالت حالیه به اضعاف مضاعف خواهد رسید.» این مستندات نشان میدهد که برخلاف برخی ادعاها درباره مخالفت جمیع علما با مظاهر جدید تمدن، بخش معتنابهی از آنها به دفاع از بهرهمندی صحیح از این وسایل میپرداختند و در این دفاع، رفاه حال مُلک و ملت را در نظر میگرفتند. طرح مستشارالدوله هرچند به مرحله اجرا نرسید و ظاهراً از سوی شاه قاجار به آن التفاطی نشد، اما در تنظیم و شکل دادن به طرحهای بعدی برای احداث راهآهن تهران به مشهد، تأثیر مستقیم داشت.