آمنهمستقیمی | شهرآرانیوز؛ امامی که در لسان زیارت پرچم تبیین را برافراشتند و جامعهکبیره را بهعنوان نقشه راه امامشناسی برای شیعیان به یادگار گذاشتند و در سالروز شهادت آن امام همام (ع) سیره ایشان و آموزههایشان برای نسل امروز را بازخوانی میکنیم که در ادامه میآید.
علیبنمحمد (ع) مشهور به امام هادی (ع) (۲۱۲-۲۵۴ق) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد (ع) هستند که از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴سال، امامت امت را برعهده داشتند. نام مبارک ایشان، علی و از القابشان هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب و متوکل است؛ کنیهشان ابوالحسن بوده و به ایشان «ابوالحسن ثالث» میگفتند.
(بحارالأنوار، ج۵۰، ص۱۱۳)
امام هادی (ع) با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل معاصر بودند و بیشتر سالهای امامت را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراندند. آن حضرت (ع) سیزدهسال اول امامت خود را در مدینه سپری کردند تا اینکه متوکل عباسی که در دشمنی با ائمه (ع) مشهور بود، بهدلیل ترس از نفوذ و محبوبیت امام (ع) در جامعه، ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند.
سبط ابنجوزی از یحییبن هرثمه نقل کرده است که مردم مدینه ناراحت و برآشفته شدند و دست به عکسالعملهای غیرمنتظره زدند؛ ناراحتی آنان بهحدی رسید که ناله و شیون بهراهانداختند، تا آنزمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود!
(تذکره الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲)
بعد از استقرار در سامرا تمامی رفتوآمدها و ارتباطات امام (ع) تحت کنترل بود و حتی نظامیان شبانه به خانه ایشان هجوم میبردند؛ اما چیزی به دست نمیآوردند. در طول مدت حضور در سامرا هر روز بر عظمت و محبوبیت امام هادی (ع) افزوده میشد و همه در برابر ایشان متواضع بودند و سخت محترمش میداشتند.
(کشفالغمه، ج۲، ص۳۹۸)
نفوذ امام هادی (ع) منحصر به شیعیان نبود بلکه شامل درباریان عباسی هم میشد، حتی اهل کتاب به ایشان احترام میگذاشتند.
در دوران امامت امام هادی (ع) بهدلیل گسترش فرهنگها، گرایشهای اعتقادی و بحثهای علمی، ترجمه متون و... جامعه دچار بعضی انحرافات فکری و عقیدتی شد.
(تاریخ تمدن اسلام، ۱۳۳۶ ش، ج ۳، ص۲۱۶)
منشأ این انحرافات و ایجاد نحلهها و فرقههای انحرافی، گسترش روزافزون عقاید و مسائل کلامی فراوان و وارد شده از کشورهای غیراسلامی بود که بهواسطه ترجمه آن کتابها به زبان عربی، در اختیار جامعه قرار میگرفت. حضرت (ع) با غالیان برخوردهای قاطعانه و محکم داشتند و سکوت در مقابل آنان را جایز ندانسته، با ارسال نامههایی به نقاط مختلف، مردم را از پیروی آنان برحذر داشته و حتی گاهی دستور قتلشان را صادر میکردند. برای مثال درباره ابن بابای قمی از غالیان، فرمودند: او گمان میکند که من وی را به مقام نبوت برانگیختهام و او باب من است؛ لعنت خدا بر او باد که شیطان او را گمراه کرده است.
امام هادی (ع) بهدلیل تقیه شدید، از تصریح نام امامان بعد خودداری کرده، با تعبیر «بِالخَلَفِ بَعدَ الخَلَفِ» از امام زمان (عج) یاد میکنند؛ این سخن، فاصله میان امام هادی (ع) تا حضرت مهدی (عج) را معلوم میکند.
(بحارالانوار ج۵۱، ص۱۶۰)
ایشان در زیارت جامعه کبیره که منشور اعتقادی شیعه در زمینه امامت است نیز به مسئله ظهور و امامت حضرت حجت (عج) اشاره کرده، راهکارها و روزنههای روشنی را به جامعه ارائه میدهند.
(من لایحضرهالفقیه، ج۲، صص۶۱۴-۶۱۷)
از آثار ماندگار و ارزشمند امام هادی (ع) زیارت جامعه کبیره است که متقنترین متن در امامشناسی و دارای مضامین بسیار عالی است که در پاسخ به خواسته یکی از ارادتمندان اهل بیت (ع) صادر شده است. علامه مجلسی مینویسد: «این زیارت، صحیحترین زیارتها از جهت سند و فراگیرترین آنها نسبت به ائمه (ع) است و در مقایسه با دیگر زیارتها از فصاحت، بلاغت و منزلت بیشتری برخوردار است.
(بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۴۴)
امام هادی (ع) در زمان حکومت معتز عباسی مسموم شدند و به شهادت رسیدند. (دلائل الامامه، ص۲۱۲) ابن شهرآشوب بر این باور است که ایشان در اواخر حکومت معتمد مسموم و شهید شده اند و از ابنبابویه نقل کرده که معتمد به ایشان سم داده است. (مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱) شیخ مفید گفته است ایشان در ماه رجب سال۲۵۴ق پس از ۲۰سال و ۹ماه اقامت در سامرا، در چهلویکسالگی از دنیا رفتند. (مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱و۳۱۲) امام حسن عسکری (ع) قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند بر پیکر پدر نماز خواندند. سپس ایشان را در یکی از خانههایی که در آن زندانی بودند، به خاک سپردند.
(اثبات الوصیه، ص۲۴۳)
ابنشهرآشوب مینویسد: امام هادی (ع) خوشخوترین و راستگوترین مردم بودند. کسی که ایشان را از نزدیک میدید، خوشبرخوردترین انسانها را دیده بود و اگر آوازه شان را از دور میشنید، وصف کاملترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور ایشان خاموش بودی، هیبت و شکوه وی تو را فرامیگرفت و هرگاه اراده گفتار میکردی، بزرگی و بزرگواری شان بر تو پرده درمیانداخت. (مناقب آلابیطالب، ج۴، ص ۴۰۱) همواره ملازم مسجد بودند و میلی نیز به دنیا نداشتند. عبادتگری فقیه بودند. شبها را در عبادت به صبح میرساندند، بیآنکه لحظهای روی از قبله برگردانند. (ائمتنا، چاپ ششم، ۱۴۰۲ ق، ج۲، ص۲۱) از دنیا چیزی در بساط زندگی نداشتند؛ در آن شبی که به خانهشان هجوم آوردند، او را تنها یافتند با پشمینهای که همیشه بر تن داشتند. کف خانه شان خاکپوش بود و بر سجاده حصیریشان نشسته، با پروردگارشان مشغول نیایش بودند.
(اصول کافی، ۱۳۸۱ ق، ج ۱، ص ۵۰۲)
امام هادی (ع) بهتمامی زبانهای عصر خود از قبیل هندی، ترکی، فارسی و... آگاه بودند و حتی نوشتهاند که در جمع فارسیزبانان به زبان خودشان سخن میگفتند.
(بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۳۰)
شاگرد «بختیشوع»، پزشک مخصوص معتصم در توصیف مقام علمی ایشان گفته بود: «اگر بنا باشد آفریدهای را نام ببریم که از جهان غیب آگاهی داشته باشد، او (امام هادی (ع)) خواهد بود. این سخن نتیجه دیدار کوتاه او با امام (ع) بود.» (دلائل الامامه، ص ۲۲۱) حضرت (ع) در سامرا مشغول تبلیغ و تعلیم شدند و رسالهای در جبر و تفویض دارند که در آن بهوسیله آیات و روایات و با ادله عقلی، جبر و تفویض را ابطال و «أمرٌ بَینَ الأمرین» را اثبات کردهاند.
(تحفالعقول، ۱۳۸۸ش، ص ۳۳۸)
بر اساس نوشته شیخ طوسی، تعداد شاگردان و اصحاب امام هادی (ع) و کسانی که از ایشان در علوم مختلف اسلامی روایت نقل کردهاند، بالغ بر ۱۸۵نفر میشود که در میان آنان چهرههای برجسته علمی و فقهی دیده میشود.
امام هادی (ع) از طریق سازمان وکالت و نامهنگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته جعفریان در زمان امام هادی (ع) قم، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه (ع) وجود داشت.
(حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۴)
باوجود اینکه در زمان ایشان اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی (ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوهبر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام (ع) در حل معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود نیز نقش داشتند. (حیات فکری - سیاسی امامان شیعه، ص۶۳۱) علی بن جعفر الهمانی، ابوعلی بن راشد و حسن بن عبد ربّه یا بنا به گزارش برخی فرزندش علی، از وکیلان امام هادی (ع) بودند.
(سازمان وکالت، ج۲، ص۵۱۳ـ۵۱۴)