به گزارش شهرآرانیوز وقتی از بابالجواد قدمزنان بهسمت چهارراهخسروی حرکت کنید، از کنار بازار قدیمی فرش گذر خواهید کرد؛ بازاری که تاریخی جذاب و نهفته در دل خود دارد. شاید بارها از این بازار عبور کرده باشید و حتی کتیبه بالای سردابی را که در وسط آن قرار دارد، دیده باشید.
بر سردر این سرداب، مادهای تاریخی (یک بیت شعر یا عبارتی که اگر برابرهای عددی حرفهای آن را به حساب ابجد با هم جمع کنیم نشان دهنده تاریخ رویداد و بنای مذکور است.) از ملکالشعرای دوره قاجار، محمدکاظم صبوری، حجاری شده است. با ادامه مسیر با حمام مهدیقلیبیک روبهرو خواهید شد؛ حمامی که حالا تبدیل به موزه مردمشناسی شده است و تاریخ آن به دوره صفویه بازمیگردد.
درکنار این حمام، مسجدی قرار دارد که سالها در آن بسته بود و امکان بازدید از آن وجود نداشت. اما بنای چشمنواز این مسجد که به مسجد شاه معروف شده، همیشه توجه عابران را به خود جلب کرده است؛ البته اکنون مدتی است درهای مسجد به روی بازدید عموم باز شده است و همه میتوانند چنددقیقهای در تاریخ باشکوه تیموری، سیر آفاق کنند.
ما نیز از این فرصت استفاده کردیم و پس از سالهای سال، توانستیم سری به این فضای زیبا بزنیم و به همین بهانه، گزارشی درباره تاریخ این بنای روحنواز بنویسیم.
مسجد شاه مشهد یکی از بناهای بحثبرانگیز تاریخی خراسان است. این بنا تا قبل از احداث صحن جامع رضوی، در حاشیه کوچهای واقع شده بود که یک سر آن به بازار بزرگ (بازار زنجیر) راه داشت. این کوچه که به نام کوچه مسجد شاه خوانده میشد، درکنار کوچه معروف چهارباغ واقع بود. کوچه چهارباغ از معابر تاریخی مشهد در عصر تیموری است که کاخ و دولتخانه چهارباغ شاهرخ در آن واقع بوده است.
زمانی که این مسجد ساخته میشود، درکنار یکی از میدانهای بزرگ و نامی شهر قرار میگیرد. این میدان در منابع تاریخی، میدان «سرسنگ» نامیده شده است. درباره کاربرد اصیل این بنا، سخن بسیار است. نام عمومی و مشهور بنا، مسجد شاه است که پس از انقلاب به نام «مسجد هفتادودوتن» هم نامیده میشد. علیاصغر مقری در کتاب «بناهای تاریخی مشهد» آن را «مسجد آیتا... قمی» خوانـده اسـت؛ بـهدلیل آنکه در آن زمان، آیتا... حاجآقاحسن قمی پیشنماز مسجد بود.
نام مسجد بر روی کتیبههای متعدد بنا دیده نمیشود. واژه شاه در جلوی نام بانی تیموری بنا، بر کتیبه سردر آن ذکر شده است. این اسمگذاری همچنین ممکن است بهدلیل وجود کتیبههایی باشد که نشاندهنده تعمیرات انجامیافته در زمان شاهان صفوی است یا ناشی از موقعیت آن که در گوشهای از حمام شاه قرار دارد.
عبدالحمید مولوی در مقاله خود گفته است که این بنا یک آرامگاه بوده است. دلایل او از این قرار است:
۱. بنا رو به قبله نبوده است.
۲. شباهتی به مساجد تیموری ندارد.
۳. محراب و جایی برای نماز جمعی ندارد.
۴. برخی اشعار که از بیوفایی جهان و کوتاهی عمر حکایت میکند، در بنا دیده میشود. مانند بیت زیر که در پایه ایوان آمده است:
خوش است عمر، دریغا که جاودانی نیست/ پس اعتماد بر این پنج روز زندگانی نیست
۵. جمله «البقاءلله» در ساقه گنبد تکرار شده است و این عبارت با مقبره تناسب دارد.
۶. وجود سرداب زیر بقعه و چهار قبر در آن، دلیلی قاطع بر مقبره بودن بناست. این سرداب در سال ۱۳۴۵شمسی هنگام مرمت بنا کشف شد و تا آن زمان، کسی از وجود آن اطلاعی نداشت. باتوجهبه اینکه در اسلام، دفن اجساد در مساجد معمول نیست و ازطرفی نماز گزاردن در گورستان مکروه است و نیز بهدلیل وجود سرداب، فرضیه مسجد بودن بنا رد میشود.
ویلبر و گلمبک در پژوهشی که در تحلیل مسجد شاه نوشتهاند، دلایل مولوی را درباره مسجد نبودن بنا کافی نمیدانند؛ زیرا ضبطهای گوناگون از قبله در مساجد دیگر این ناحیه ثبت شده است و ممکن است محراب را در زمانی برداشته باشند. اما اشکال بزرگتر این دو بر تحلیل مولوی، این است که مولوی مینویسد امیرملکشاه از امرای تیمور در خوارزم بوده که در سال ۸۲۹قمری وفات کرده است و بنا به وصیتش، جنازهاش را از خوارزم به مشهد میآورند و در نزدیکی حرم امامرضا (ع) دفن میکنند و پس از مدتی بنای فوق بر مزارش ساخته میشود، اما تاریخ کتیبه سردر بنا، ۸۵۵ قمری است. مولوی این تناقض را اینگونه توجیه میکند که ساخت و اتمام بنا ۲۶سال طول میکشد.
مهدی سیدی در کتاب «تاریخ مشهد»، توجیه دیگری برای رفع این تناقض دارد. او مینویسد که بنا در سالهای قبل از ۸۲۹ به سفارش امیرملکشاه، امیر خوارزم، برای مقبرهاش ساخته میشود و در سال۸۲۹ امیرغیاثالدینملکشاه در آن مدفون میشود و تزیینات کاشی سردر در سال۸۵۵ به انجام میرسد.
اما نه مولوی دلیلی برای طول کشیدن ساخت مقبره به مدت ۲۶سال ارائه میدهد و نه سیدی، شاهدی بر ادعای خویش دارد، بنابراین با اینکه کاربرد آرامگاهی بنا با کشف سرداب و قبرهای چهارگانه محرز است، به هویت اشخاص مدفون در آن هنوز نمیتوان اعتماد کرد. ویلبر اظهار میکند: باتوجهبه متن کتیبه که گویای زنده بودن ملکشاه در سال۸۵۵ است، شاید او نظامالدینملکشاهیحیى، امیر سیستان، بوده که در منابع تاریخی نامش آمده است.
ویلبر و گلمبک، کاربردهای دیگری هم پیش چشم میکشند؛ مانند محل ذکر و وعظ و تهیه خوراک. شواهدی نشان میدهد که از بنای مسجد شاه برای مدتی بهعنوان خانقاه و چلهخانه استفاده میشده است؛ ازجمله وجود دو حجره در رواقهای شمالی و جنوبی که با کمرپوش شدن رواقها ایجاد شده است. برای این دو حجره کوچک، در نیمطبقه دوم، هیچ کاربردی نمیتوان تصور کرد به غیر از چلهخانه.
خوشبختانه در کتیبههای مسجد شاه، نام معمار، بانی و تاریخ ساخت آن ذکر شده است. بر گرداگرد نمای ایوان بر کتیبه کاشی که بخش اعظم آن فروریخته است، با خط ثلث سفید بر زمینه لاجوردی اینگونه آمده است:
«الامیر ملکشاه اعرج ا... معارج دولته فی رجب سنه خمس وخمسین وثمانمائه للهجره».
علاوهبر کتیبه مذکور، محمدحسنخان اعتمادالسلطنه در «مطلعالشمس» مینویسد: «چند آیه هم در بالای میان ایوان که الان خالی از کاشی است و گچ زبرهای دارد، نوشتهاند و در آخر فیسنه تسع عشر و مأئه والف مسطور است». اعتمادالسلطنه در سال ۱۳۰۹قمری معماری مسجد را دیده و شرح داده است. ظاهرا این تاریخ که در جای دیگر بنا هم ذکر شده، مربوطبه تعمیرات سال ۱۱۱۹قمری است که در زمان شاهسلطانحسین صفوی انجام شده است.
معمار، نام خود را در پایه سمت راست ایوان، در پایین کتیبه ثلثی که بخش اعظم آن از بین رفته، آورده است. نام معمار بر طبق کتیبه، «عمل شمسالدین محمدالتبریزی بنا» نوشته شده است. صنیعالدوله در سال۱۳۰۹ نام معمار را «احمدبنشمسالدینمحمد معمار تبریزی» معرفی کرده است.
ویلبر و گلمبک مینویسند احتمال دارد احمد بنشمسالدین تبریزی، طراح و سازنده بنای مسجد کبود (مظفریه) تبریز هم بوده باشد. او دلیل این احتمال را پسوند تبریزی معمار و شباهتهای بسیار طرح و نقشه بنا به مسجد کبود میداند. جالب اینجاست که مسجد کبود نیز برخلاف نام آن، یک بنای آرامگاهی است و این نیز شباهت دیگر بین این دو بنا را میرساند.
برپایه شواهد و کتیبههای اصیل مسجد شاه، این بنا در ماه رجب سال ۸۵۵قمری و در زمان سلطنت الغبیک به امر «امیرملکشاه» به دست معمار «احمدبنشمسالدینمحمد تبریزی بنا» به اتمام رسیده و در سال ۱۱۱۹قمری همزمان با سلطنت شاهسلطانحسین صفوی، تعمیر اساسی شده است. به احتمال قوی، تغییر نام و کاربری بنا از آرامگاه امیرملکشاه به مسجد شاه نیز طی همین تعمیرات صورت گرفته است.
تزیینات بنای مسجد شاه در نوع خود بسیار غنی و درخور توجه و عبارت است از کاشی معرق در نماهای بیرونی و کاشی معقلی در گنبد. نمای بیرونی بنا، ایوان و غرفهها و منارهها، بهتمامی با کاشیهای نفیس معرق، تزیین شده است. همچنین کاشیهای معرق به سبک کاشیهای عصر تیموری با نقوش اسلیمی و ختایی و نقوش گره با رنگهای لاجوردی، فیروزهای سفید، سیاه و سبز زمردی و زرد کهربایی اجرا شدهاند.
سطح منارهها با آجرکاری ساخته شده و ترنجهای کاشی در بین آجرها اجرا شده است. بخشی از سطوح داخلی شبستان با کاشیهای ششضلعی به رنگ سبز زمردی بسیار زیبا و درخشان پوشیده شده است. ازاره تمام بنا اعم از نمای داخلی و خارجی نیز با سنگ مرمر سیاه کار شده است.
در کاشیهای بنا کتیبههای متعددی مشاهده میشود. برخی کتیبههای بنا بدین شرح است: در حاشیه طرف راست پایه ایوان با خط ثلث عسلیرنگ، در زمینه لاجوردی از جنس کاشی معرق، نوشته شده است:
«خوش است عمر، دریغا که جاودانی نیست/ پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست» (سعدی).
کتیبه اصلی گرداگرد ایوان غالبا از بین رفته و فقط نام معمار در سمت راست و نام بانی و تاریخ ساخت بنا در سمت چپ، باقی مانده است که قبلا ذکر شد. از حاشیه طرف چپ پایه راست نیز دو مصرع شعر باقی مانده است:
«که به اوصاف خداوند سخن، چون رانم/ من و توحید تو هیهات دلم میلرزد!».
در حاشیه راست پایه چپ، از بالا به پایین، نیز این اشعار بهجا مانده است.
«عاجزم، خستهدلم، بیسروبیسامانم/ مصحف روی تو را از همهرو میخوانم.
چند روزی است که قاسم ز تو مانده است جدا/ پس عجب ماندهامای دوست، عجب میمانم».
اشعار گفتهشده از «شاهقاسم انوار»، یکی از شاعران دوره تیموری است.
همچنین در قسمت آخر این حاشیه، نزدیک به ازاره بنا، این بیت شعر دیده میشود:
«برین رواق زبرجد نوشته است بزر/ بهجز نکویی اهل کرم نخواهد ماند».