الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ نمایشهای سنتی و آیینی با سابقهای هزاران ساله در همه غمها و خوشیهای ایرانیان حضور داشته اند، چنان که امروز در بیشتر خرده فرهنگهای ایرانی میتوان ردپایی از نمایشهای سور و سوگ را پیدا کرد که از دیرباز در مناسبتهای مختلف اجرا میشده اند. اما امروزه و پس از ورود تئاتر به سبک و شیوه غربی بسیاری از این نمایشهای سنتی روبه فراموشی رفته اند.
با وجود این، امروز دوستداران فرهنگ و هنر ایرانی بر ضرورت توجه به این نمایشها و حمایت از آنها برای زنده نگه داشتنشان باور و تأکید دارند. در این گزارش ما سراغ سه تن از هنرمندان شناخته شده هنرهای نمایشی مشهد که سابقه فعالیت در حوزه نمایشهای سنتی و آیینی را دارند رفتیم و از آنها درباره این ضرورتها پرسیدیم.
امیراحسان امیری پور، کارگردان نمایش «یه جور دیگه یعنی همین» که این شبها در تماشاخانه شمایل روی صحنه است، با بیان اینکه مثلثی از مضامین اجتماعی، سیاسی و انتقادی در نمایشهای ایرانی به کار برده میشود، میگوید: مضامین نمایشهای سنتی بسیار مختلف و دارای کاربردهای متفاوتی ازجمله در نمایشهای ایرانی سیاه بازی، نقالی، ترنابازی و روحوضی هستند.
او درباره اهمیت پرداختن به چنین مضامینی در هنرهای نمایشی، تأکید میکند: ایرانیها خیلی به سنتهای خود معتقد و به آنها پایبند هستند. در اروپا نیز مردم کشوری مانند انگلستان این گونه اند و خیلی پایبند سنتهای خود هستند. وقتی یک داستان سنتی روایت میکنید، لباس سنتی میپوشید یا هر هنر سنتی را به کار میگیرید، به راحتی وارد ذهن مخاطب میشوید و آن موقع است که او با شما همراه میشود و شما میتوانید مطمئن باشید که حرفتان به راحتی پذیرفته میشود.
این هنرمند میافزاید: این هنر شماست که بتوانید از ابزارهایی استفاده کنید تا حرف دل مخاطبتان را بزنید. در این نمایش مخاطبان پیر و سال خوردهای داریم که باتوجه به نوستالژیک بودن نمایش با آن ارتباط برقرار میکنند. جوانهای دهه هفتاد، هشتاد و حتی نود هم داریم که به راحتی با نمایش ارتباط برقرار میکنند و وقتی از سالن بیرون میروند، موسیقی سنتی آن را زمزمه میکنند.
امیری پور درباره پاسخ مناسب به سلیقه مخاطب میگوید: میگویند، چون که با کودک سروکارت فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد. این را میتوان به همه سنین تعمیم داد. وقتی شما میخواهید حرفتان را با یک جوان بزنید، امکان ندارد که با ادبیات خودتان بتوانید او را قانع کنید؛ بلکه باید با ادبیات خودش با او صحبت کنید. یا وقتی با یک فرد فرهیخته میخواهید صحبت کنید، باید با ادبیات خودش با او صحبت کنید. در نمایش «یه جور دیگه یعنی همین» ما همه این طیفها را در نظر گرفتیم.
موسیقیهایی را ارائه میدهیم که هم به دل فرد سال خورده و قدیمی مینشیند و هم به دل جوان. وقتی مخاطب میفهمد که ما موسیقی موردعلاقه او را میفهمیم و ارائه میدهیم، حرف و انتقاد یا پیشنهاد ما را نیز میپذیرد.
او تأکید میکند: نسل جوان با محتواهای سنتی تا حدی بیگانه است. ما در این نمایش محتوا را با کسب اجازه از نویسنده تغییر دادیم و محتوا را به سمت سلیقه جوان امروز بردیم تا بتوانیم بهتر با او ارتباط برقرار کنیم.
حامد معمارطهرانی، کارگردان نمایش «آسیدکاظم» که این شبها در تماشاخانه شمایل در مشهد روی صحنه است نیز با بیان اینکه در سالیان اخیر کمتر به نمایشهای آیینی و سنتی توجه شده است، میگوید: اینکه مضامین آیینی و سنتی چقدر در هنرهای نمایشی ظرفیت دارند، بستگی به هنر نویسنده دارد. برگزاری جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی به صورت دوسالانه باعث میشود صرفا هر دوسال یک بار به این نمایشها پرداخته شود. در طول سال نیز ما هیچ اجرایی در مشهد در این زمینه نمیبینیم.
او میافزاید: اواخر اسفندماه، سیاه را در خیابانها میبینیم که جلو آدمها و خودروها ساز میزند و میرقصد و مردم به او کمک میکنند. این یک نگاه مهربانانه مردم به سیاه است، ولی سیاه در طول سال نمیتواند این کار را انجام دهد، با اینکه سالها سیاه بوده و همه خرج زندگی اش از این راه است. این درحالی است که سی سال پیش ما نمایشهای آیینی و سنتی زیادی مانند نمایشهای تخت حوضی داشتیم که در عروسیها اجرا میشدند.
این هنرمند با بیان اینکه به دلیل استقبال از نمایش، دور دوم اجرای آن از سوم تیر آغاز میشود، میگوید: «آسیدکاظم» یک نمایش قهوه خانهای است که با یادآوری ترنابازی درباره جوانمردی و مردانگی و انسان دوستی صحبت میکند. ترنابازی یک بازی قدیمی است که استاد محمد با زیرکی در این نمایش آورده است.
در این بازی یک پهلوان بین دو نفر که با هم اختلاف دارند، به تشخیص خودش مقصر را پیدا میکند و او را ترنا میزند. کسی که مقصر نیست نیز مجبور است شیرینی بخرد و بین همه آدمهای قهوه خانه پخش کند. در واقع بین آنها آشتی به وجود میآورد. ترنا وسیلهای به اندازه کف دست است که با پارچه درست میشود و یک بند بلند دارد و کف دست مقصر زده میشود. یعنی به کسی که مقصر نیست، گفته میشود این آدم (مقصر) تنبیه شد و تو هم به دلیل مردانگی و گذشتی که داری برو شیرینی بگیر و روبوسی کنید و به دوستی تان ادامه بدهید.
از سوی دیگر، هوشنگ جاوید پژوهشگر تئاتر و موسیقی و نویسنده نمایش «یه جور دیگه یعنی همین»، با بیان اینکه مضامین آیینی و سنتی به دلیل برخورداری از روایت و حماسه ظرفیت زیادی در هنرهای نمایشی دارند، میگوید: اینکه چقدر بتوان از این ظرفیتها استفاده کرد و یک کار خوب هنری ارائه داد، به هنرمند بستگی دارد که تا چه اندازه برداشت درستی از این مضامین داشته باشد.
او میافزاید: اگر بخواهیم نمایشهای آیینی و سنتی را مانند شبیه خوانی به سمت تئاتر امروزی ببریم، اشتباه است و نتیجهای نخواهد داشت. این کار مثل این است که شما بخواهید مسیر یک رودخانه را عوض کنید و در یک کانال سیمانی بیندازید؛ همه چیز به هم میریزد.
این هنرمند با انتقاد از بی توجهی به نمایشهای سنتی و آیینی، بیان میکند: در چهل سال گذشته میتوانستیم دست کم چهل شبیه نامه جدید از نبردها، حماسهها و مبارزات ائمه (ع) تهیه کنیم؛ ولی غیر از یکی دو نفر که کارهایی انجام داده اند، هیچ کدام از مدعیانی که همیشه میگویند میتوان این کار را انجام داد، چیزی ارائه نداده اند. همانها که کارهایی انجام داده اند نیز کارهای اشکال دار داشته اند و، چون کسی به آنها اهمیت نداده است، هیچ وقت نقد نشده اند.
او ادامه میدهد: در مشهد نمایشی با عنوان «خورشید کاروان» تولید و اجرا شد که چندسالی مورد توجه قرار گرفت، ولی بعد مدام تکرار شد. با اینکه باید قسمتهای بعدی آن نوشته میشد، هیچ کس برای این کار پیدا نشد. درحالی که در دوره قاجار با همه آن برخوردهایی که روشن فکران با هنر شبیه خوانی داشتند، فقط در تهران حدود چهل مجلس جدید تعزیه نوشته شد.
حتی کارهایی نوشته شد که از نمایش تعزیه برای انتقاد جدی نسبت به مسائل روز جامعه استفاده میشد، مانند تعزیه مرادیه نوشته یغمای جندقی. عدهای خاص و انگشت شمار تلاشهایی کرده اند، ولی همان عده الان کنار گذاشته شده اند و چندان جدی گرفته نمیشوند و از آنها حمایت نمیشود.
جاوید با بیان اینکه ایجاد خلاقیت در نمایشهای سنتی و آیینی باید در بستر و مسیر خودش اتفاق بیفتد، میگوید: اگر مسیر آن عوض شود، به بیراهه میرود. این نمایشها باید علمی بررسی و وارد دانشگاه شوند، ولی عدهای دوست ندارند این اتفاق بیفتد، چون رقیبی جدی برای هنرهای نمایشی وارداتی خواهد بود و بازار کارشان را کساد میکند.
او همچنین درباره نمایش «یه جور دیگه یعنی همین» میگوید: این نمایش یک طنز نو و نوعی به نقدکشیدن همه چیز است. من از نمایشهای آیینی کهن و نمایشهای طنز نقادانهای که در گذشته داشتیم، مانند سیاه بازی و محاکات، استفاده کردم. در دوره مدرن فعلی نمیتوانیم سیاه را به همان شیوه سیاه قاجاری ارائه دهیم.
در دوره قاجار سیاه را به شیوه سیاه صفویه کار میکردند. سیاهها هندیهایی بودند که به عنوان برده به ایران آورده میشدند و فارسی را نیم زبانی صحبت میکردند. در سیاه بازی از همین نیم زبان بودن برای جذب مخاطب و جلب توجه او استفاده میشود. من این کار را نکردم، ولی با کمک نوشتههای استاد نصیریان سعی کردم یک شکل نو ایجاد کنم.
نویسنده نمایشنامه «یه جور دیگه یعنی همین» میافزاید: در قصه من همه سیاههای روی زمین از بین رفته اند، یعنی هیچ سیاهی برای نقدکردن وجود ندارد. فقط یک مرشد باقی مانده است که دنبال کسی میگردد که بتواند هنر سیاه بازی را دوباره راه بیندازد. یک سیاه فضایی پیدا میکنند که شازده یک سیاره آتش فشانی است.
از نظر ادبی برداشت آزادی نیز از نوشته «شازده کوچولو» داشته ام. سیاه فضایی، سیاه نوین است. منظورم این است که وقتی جامعه به سمت مدرن شدن میرود، سیاه نمیتواند همان سیاه قاجاری باشد. باید یک شخصیت جدید باشد، اما از همان آیین بهره بگیرد. من این دگرگونی و دگردیسی را در این کار دنبال کردم.
بخش دوم این نمایش هم با نام «همین جوری دورقوزآباد» است که امیدوارم امسال دوستان تئاتری ام آن را روی صحنه ببرند. من سیاه را ناقد جامعه و رفتارهای اشتباهش قرار داده ام. در آن نمایشها سیاهها با شاه و وزیر و حکومت درگیر میشدند. خودشان هم میگفتند که ما توی گوش شاه که میزدیم، خیلیها که میدیدند، خوش حال میشدند. این یک هنر ناقدانه است که میتواند حرفهای جدی را در قالب طنز بزند. در این نمایش مافیای هنر را هم نقد کرده ام.