واژه «دانشجو» و برداشت از آن به ویژه در ایران، نیازمند انقلاب و دگرگونی کلی و فکری است. دانشجویی یک مقطع نیست. دانشجویی فقط عنوانی برای ورود به یک طبقه اجتماعی در جامعه نیست. دانشجویی زمان برنمی دارد. دانشجویی یک مکتب است. دانشجو نمیمیرد. آنچه امروزه در اعتلای فرهنگ آموزشی کشور بدان نیازمندیم، تغییر دو معنای «مقطع تحصیلی» و «فارغ التحصیلی» یا همان «دانش آموختگی» است. فراغت از تحصیل یا پیمودن مقاطع خاصی از آموزش در فرهنگ جامعه مولد علم، صدالبته بی معناست.
نتیجه آنکه، مراسمهایی که با عنوان جشنهای فارغ التحصیلی برگزار میشود، به اشتباه، سرخوشی کاذبی را میان مخاطبانش ترویج میکند؛ در حالی که حرکت با جامعه علمی جهان، لحظهای فراغت را تاب نخواهد آورد و نیازمند تلاشهای شبانه روزی همه دانش دوستان کشور است.
ازدیگر سو، روز دانشجو مختص ایران نیست؛ روز ۱۷ نوامبر نیز روز جهانی دانشجو نام گذاری شده است و شعار تعیین شده برای آن در سال۲۰۲۴، «دانشجویان به عنوان عاملان تغییر برای جهانی بهتر» است. روز ۱۷ نوامبر، یادآور شجاعت هزاران دانشجو در پراگ است که برای غرور ملی و حق تحصیلات عالی مبارزه کردند.
در سال۱۹۳۹ نیروهای نازی آلمان، ۹ معترض را بدون محاکمه دستگیر و اعدام کردند و بیش از ۱۲۰۰ دانشجو را به اردوگاههای کار اجباری فرستادند که بسیاری از آنها زنده نماندند. روز جهانی دانشجو یادواره فداکاری آن هاست. این روز روحیه فعالیت دانشجویی، نقش دانش آموزان در تغییرات اجتماعی و مشارکت آنها در شکل دادن به جهان را گرامی میدارد.
روز ۱۶آذر۱۳۳۲، مبدأ جنبش دانشجویی ایران شد؛ زیرا قبل از این تاریخ و با گذشت نوزده سال از تأسیس دانشگاه، شاهد جریان مستقل، مردمی، خودجوش و فراگیرِ دانشجویان نبودهایم. با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاهها در مهرماه، بر اثر خیزشهای مردمی و تحرکهای دانشجویی، اوضاع سیاسی رو به وخامت بیشتر نهاد. دانشجویان با راه اندازی تظاهرات، پخش اعلامیه و تعطیل کردن کلاسهای درس، خشم و نفرت خود را به دیکتاتوری حاکم ابراز داشتند.
در دهه۱۳۲۰ و اوایل دهه۱۳۳۵، پس از سقوط حکومت رضاشاه پهلوی و ایجاد فضای بازتر، فعالیتهای سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه تهران افزایش یافت. تظاهراتها و اعتصابهای پراکندهای در بازار و دانشگاه تهران، ازجمله در تاریخ ۱۶مهر و ۲۱آبان در اعتراض به محاکمه مصدق، برگزار کردند.
این موضوع، بهانه لازم برای اعتراضها را فراهم کرد و در ۱۴ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی، تمامی محوطه دانشگاه تهران را فراگرفت. از همان روزها، اعلام رسمی تجدید روابط ایران و انگلیس که با وعده ورود قریب الوقوع «دنیس رایت»، کاردار سفارت انگلیس در تهران، همراه بود، ناآرامیها و تظاهرات پراکندهای در چند نقطه پایتخت، از جمله بازار و دانشگاه تهران به وقوع پیوست و عدهای از معترضان، دستگیر شدند.
هم زمان با بروز این ناآرامی ها، روز ۱۷ آذر برای ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا، به تهران تعیین و اعلام شد. رژیم شاه برای تسلط بر اوضاع و حفظ سلامت سفر نیکسون، نیروهای نظامی خود را در دانشگاه مستقر کرد. روز ۱۵ آذر، یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه، دستور میرسد که «باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیسکون صداها خفه شود و جنبندهای نجنبد.» رژیم در اقدامی کم سابقه، نیروهای لشکر۲ زرهی را به دانشگاه اعزام کرد. صبح ۱۶ آذر، دانشجویان، هنگام ورود به دانشگاه با درک سیاسی خود، هوشیارانه سعی کردند کمترین بهانهای به دست بهانه جویان ندهند.
ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و، چون بهانهای به دست جلادان نیامد، داخل دانشکدهها هجوم آوردند. حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی، باعث درگیری بین نظامیان و دانشجویان شد و سه دانشجوی آن دانشکده کشته شدند. آنان به داخل دانشکدههای پزشکی، داروسازی، حقوق و علوم رفتند و صدها دانشجو را دستگیر کردند. فردای آن روز، نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال مشهود نیروهای نظامی بود، دریافت کرد.
از مهمترین حرکتهای سیاسی، اعتراض دانشجویان در ۱۶ آذر۱۳۳۲ به ورود معاون رئیس جمهور آمریکا بود و نقطه اوج آن را میتوان در اشغال لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳آبان۱۳۵۸ مشاهده کرد.