به گزارش شهرآرانیوز؛ صحبت از آسیبهای اجتماعی است و عواقبش در جامعه که اوضاع را برای خانوادهها سختتر میکند. میگویند سنوسال در شروع جرائم و بهخصوص مصرف موادمخدر مهم است. بهعقیده کارشناسان اگر نوجوانی تا هجده یا بیستسالگی از مصرف مواد دور باشد، احتمال گرایش به مصرف در او بهشدت کاهش پیدا میکند. اعتیاد دانشآموزی ترسناک است.
اگر مادر یا پدری بشنود فرزندش در مدرسه کنار دانشآموزی مینشیند که معتاد است، چه حالی میشود، وای به روزگاری که آن دانشآموز معتاد، فرزند خودش باشد. با گسترش آسیبها در جامعه، دیگر نمیتوان با اطمینان گفت یک گروه یا دسته از آن درامان میمانند. خبرهای زیادی درباره اعتیاد دربین این گروه سنی منتشر میشود و مهم است بدانیم وضعیت ما در مدارس شهر مشهد چگونه است و چه کسی بر آنان بهدرستی نظارت میکند؟
«نمی توانیم بگوییم درمیان دانش آموزانمان معتاد نداریم، اما آمار آن بسیار کم و درصدی کمتر از عدد یک را در استان به خود اختصاص میدهد. این عدد، نتیجه آمارگیری رسمی نیست و شاید مرکز مشاوره آموزش و پرورش بتواند عدد دقیق تری اعلام کند.» گفت وگویمان با وحید اشرفی، جانشین دبیر ستاد مبارزه با موادمخدر استان، این گونه آغاز میشود و با این جمله ادامه پیدا میکند:، اما از نظر ما حتی یک نفر هم زیاد است.
او توضیح میدهد: اهمیت این گروه سنی به این دلیل است که در سنین زیر هجده سال مغز در حال تکامل است و به ثبات نرسیده است و تأثیری که مصرف موادمخدر و اعتیادآور روی مغز میگذارد، خطرناک و جدی است. حتی درمان این گروه هم در آینده سختتر خواهد شد و به همین دلیل، بهترین کار پیشگیری و آگاه سازی است.
اگر فرد از پانزده سالگی سیگار بکشد، تا هفده یا هجده سالگی به مصرف گل و حشیش خواهد رسید و اگر از بیست سالگی شروع کند، در بیست وچهارسالگی به آن مواد میرسد. باید تا میتوانیم، سن شروع مصرف را به تأخیر بیندازیم. دست کم میدانیم که بعد از بیست سالگی، فرد تاحدودی قدرت تشخیص خوب و بد را به دست خواهد آورد؛ چون رشد مغزش کامل میشود.
اشرفی از طرح مشترکی یاد میکند که با همکاری ستاد مبارزه با موادمخدر و اداره کل آموزش وپرورش استان برگزار میشود: این طرح با نام «یاریگران زندگی» اجرا میشود. ازبین تعدادی از نوجوانانی که علاقهمند به فعالیتهای عام المنفعه هستند، از هرکلاس چندنفر به عنوان همیار انتخاب میشوند، از طریق مشاور مدرسه در حوزه آسیبهای اجتماعی، اعتیاد و پیشگیری از آن آموزش میبینند و سپس آن آموزشها را به هم کلاسیهای خود منتقل میکنند که به نوعی آموزش غیرمستقیم بچهها از طریق گروه هم سالان است.
جانشین دبیر ستاد مبارزه با موادمخدر استان یادآوری میکند: به طور طبیعی مناطق و مدارسی که در معرض آسیب بیشتر هستند، در اولویت آموزش بودهاند، اما نمیتوانیم بگوییم هیچ خطری مدارس دیگر را تهدید نمیکند. حدود ۵ درصد افراد جامعه ما را معتادان تشکیل میدهند که تقریبا به اندازه عدد میانگین جهانی است، اما ۹۵درصد بقیه افراد جامعه نیز در معرض خطر هستند. نمیتوانیم بگوییم، چون امروز معتاد نیستند، دیگر معتاد نخواهند شد؛ زیرا اعتیاد یک بیماری مسری است و هر فرد معتاد در طول زندگیاش میتواند دستکم ۱۰ نفر دیگر را معتاد کند. آن افراد حاضر در جامعه، مدرسه و در سنین مختلف، همیشه در معرض خطر هستند.
اشرفی با اشاره به اقدامات ستاد مبارزه با موادمخدر بیان میکند: برای موارد مختلف، آیین نامههایی داریم و اعتباری هم برای اجرای آن ارائه میشود. وظیفه شناسایی و درمان دانش آموز معتاد با آموزش وپرورش است و مرکز مشاوره تخصصی هر ناحیه؛ البته از طریق سامانه نماد هم میشود آسیبها را شناسایی کرد و گزارش داد تا دانش آموز وارد چرخه حمایت و درمان شود.
اگرچه اطلاعات غیررسمی که گاهی در رسانهها منتشر میشود از مصرف سیگار، ماری جوانا و سیگارهای الکترونیکی درمیان دانش آموزان خبر میدهد، او مصرف فراوان ماده مخدر گل را تأیید نمیکند: مصرف گل زیاد نیست و اگر هست، باز در هر منطقه تفاوت دارد. ممکن است در مناطقی بیشتر باشد و در مناطق خاص و مدارس نمونه، ماده مخدر دیگری استفاده شود. روند اعتیاد به موادمخدر به ترتیب از سیگار شروع میشود، به حشیش و گل میرسد و درنهایت تریاک، هروئین و شیره. یعنی به سوی مواد سنگین و صنعتی میرود، لذا از هرجا شروع کنند، ماده اول و دوم همان گل و حشیش است.
از سوی دیگر برخی کارشناسان معتقدند که ما در موضوع اعتیاد دانش آموزی، مشکل چندانی نداریم و اوضاع این قدرها هم خراب نیست. برای اینکه از درون مجموعه آموزش وپرورش و اقدامات در حال انجام آن بدانیم، لازم است با دکتر علی مهدوی خواه، معاون پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش وپرورش استان، گفتوگو کنیم.
تحلیل کردیم، اما الان حضور ذهن ندارم. منطقه تبادکان، منطقه حاشیه شهر محسوب میشود. قابل پیش بینی هم هست که آسیب بیشتری دیده شود، اما این طور نیست که در اعتیاد آمار بیشتری داشته باشند، بلکه در تبادکان تنوع آسیب هایمان بیشتر است؛ چون دانش آموز دارای خانواده فقیر و ازهم گسیخته است و خانواده اش جمعیت بیشتری هم دارد. ما در این زمینه نسبت به جمعیت دانش آموزی میسنجیم. اینکه مثلا پنج دانش آموز معتاد داشته باشیم، در قیاس با ۱۸۵ هزار دانش آموز منطقه تبادکان زیاد است؟ خیر. ارزیابیهای ما نشان میدهد که ادارات دیگر ممکن است در صدر آمار باشند.
متأسفانه آمار دقیقی نداریم و آنچه به دست ما میرسد، مواردی است که شناسایی شده است و مشاور مدارس ما متوجه میشوند که دانش آموز درگیر مصرف موادمخدر شده است و او را به مرکز مشاوره ارجاع میدهند و در این مرحله آمار به دست ما میرسد. از این پس، خدمات درمانی و مداخلههای لازم برای آنها انجام خواهد شد.
نکته مهم این است که ما همه آنان را از نظر پایه تحصیلی، جنسیت، نوع مدرسه و بافت محل سکونت، بررسی و تحلیل میکنیم. اعتیاد یک موضوع پیچیده است و به این سادگی قابل بررسی نیست و ما از یک سو ملاحظه میکنیم که به دانش آموز انگ معتاد نزنیم و از سوی دیگر نمیخواهیم واقعیت پنهان بشود.
ما درحال تحلیل ماجرا هستیم؛ نه فقط اعتیاد بلکه همه آسیبهای اجتماعی. در تحلیلهای خود هم به چند گزاره رسیدیم؛ اول اینکه عامل اصلیای که دانش آموز را در معرض اعتیاد قرارمی دهد، داشتن خانواده ازهم گسیخته یا والدین مطلقه است. این گزینه در همه موارد شناسایی شده، وجود داشته است. به لحاظ جنسیت، تعداد پسرانمان در این نوع آسیب بیشتر است و از نظر سن درگیر شدن به اعتیاد در دوره دوم متوسطه، بیشتر است؛ چون تحت تأثیر هم سالان هستند. عوامل بعدی مربوط به رسانه و فضای مجازی است
افرادی که به مراکز مشاوره مراجعه میکنند، فقط درگیر اعتیاد نیستند. ارزیابیها را گفتم. از نظر منطقه، نیاز به بررسی بیشتری داریم ولی درعین حال دو یا سه شهرستان را در موضوع کلی آسیبها شناسایی کردهایم؛ چون یک آسیب را سؤال میکنید، نمیتوانم عدد بگویم وگرنه به صورت کلی میدانیم. شهرستانهای قوچان، سرخس و بردسکن به لحاظ آسیبهای کلی، بالاتر هستند.
عامل دیگری که به ما کمک میکند، این است که مشاوران و مراکز مشاوره ما در شناسایی اینها چقدر مؤثر عمل میکنند؟ ما یک عدد داریم که به عنوان مثال بیشترین شناسایی در شهرستان فیروزه بوده است، اما آیا بیشترین تعداد دانش آموز را هم دارد؟ خیر. این عدد مشخص کننده این است که مشاوران ما در شناسایی اینها خیلی خوب عمل کردهاند ولی ممکن است یک شهرستان دیگر درست شناسایی نشده باشد.
اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، ما آن را آسیب میدانیم. وظیفه ما این است که بگوییم اخراج دانش آموز اگر ناشی از ناآگاهی مدیر باشد، پاک کردن صورت مسئله است
بله؛ دقیقا. آن وقت مدیر، متخلف است. اتفاقا در حال اصلاح این گزاره هستیم. اگر مدیر مدرسه و به دنبال آن ادارهای، دانش آموزان در معرض خطر آسیب را شناسایی کند، از نظر ما عملکرد بهتری دارد.
بله. در مدرسه هم نتواند، در جامعه به دیگران آسیب میزند. اگر در مدرسه شناسایی کنیم، میتوانیم به سرعت کار درمان را پیش ببریم. شناسایی بموقع اولین قدم است و بعد درمان. اگر وضعیت دانش آموز خیلی حاد باشد، او را به مراکز دیگر مثل بهزیستی و مجتمع قضایی شوق زندگی معرفی میکنیم.
این آمار قطعا درست نیست. باید بدانیم مرجع دوستان کجاست. عددی که برای ما قطعی است، خیلی کمتر از این هاست. اصلا به درصد نمیرسد. اعتیاد در مدرسه شکل نمیگیرد، اما ما مسئولیت پیگیری اش را برعهده داریم.
من هم به این مسئله معتقدم، اما نکته این است که گاهی میگوییم شرایطی در مدرسه وجود دارد که دانش آموزان از هم میآموزند یا از هم مواد میگیرند، این را اصلا قبول نداریم. اما این دانش آموزان ممکن است باهم رفیق بشوند و خارج از فضای مدرسه و در بستر فضای مجازی، ارتباط بگیرند. ما در این موضوع در مدرسه هم مراقبت داریم، هم آگاهی بخشی و درعین حال دانش آموز را مراقبت میکنیم، مگر اینکه از اتفاق خبردار نشویم. محیط مدرسه نه تنها به این موضوع دامن نمیزند، بلکه همه تمهیدات مقابله با این ماجرا را میاندیشد.
ستاد مبارزه با موادمخدر اطلاعات دقیق تری دارد. نوع موادمخدر که در بزرگ سالان به سمت مواد صنعتی برود، در نوجوانان هم به همین سو حرکت میکند. اغلب نوجوانانی که در سنین مدرسه اعتیاد دارند، یا تحت حمایت بهزیستی هستند و غالبا ترک تحصیل کردهاند یا کودک کارند. شاید در سنین دانش آموزی باشند، اما در مدرسه نیستند.
براساس ارزیابی اخیر وزارتخانه و به واسطه اقدامات انجام شده در اردوگاهها و نمایشگاههای مختلف برنا، اردوی مادرودختری حورا و پدروپسری علمداران، استان ما جزو مراکزی با رشد در کاهش آسیبهای اجتماعی بوده است. البته گفته بودند بهترین عملکرد را داشتید، اما خودمان این را نمیگوییم تا به همین شدت به پیگیریها ادامه بدهیم.
اعتیاد هم از آن موضوعاتی است که خیلی آمار و نکتههای دقیقی از آن منتشر نمیشود، چه برسد به آنکه قرار باشد درباره دانش آموزان بپرسیم. اینکه دانش آموزان هم مانند همه جامعه بیش از گذشته، درگیر این معضل شده باشند، بدیهی است. همین چند کلام از زبان مسئولان مربوط سؤالات بسیاری در ذهنمان باقی گذاشت.
برای دانش آموزانی که دچار یأس و ناامیدی هستند یا تفریح مشخصی ندارند و با خانواده متلاشی زندگی میکنند، کوتاهترین راه، اعتیاد است. اگر هر مدرسهای مشاور داشته باشد، چند روز و ماه طول میکشد که بتواند یک جلسه با هر دانش آموز صحبت کند؟ این از دست دادن فرصت نیست؟ آیا آن دانش آموز فرصت کافی برای مبتلا کردن دوست دیگرش را ندارد؟ در جامعهای که بزرگ سالان اهمیتی به مشاوره نمیدهند، چه کسی برای جلسات درمان نوجوانان وقت میگذارد؟
این گزارش را با این گفتوگوها تمام نمیکنیم. این مسئله را در شمارههای بعدی پیگیری خواهیم کرد.