دهلی نو محفل شاعرانه در پاسداشت حضرت زهرا(س) شد تأکید معاون وزیر فرهنگ در حمایت از تولید محتوای قرآنی در مناطق روستایی و عشایری آیت الله مکارم شیرازی: حوزه علمیه در استفاده از هوش مصنوعی پیشگام باشد مشکل معیشت طلاب حل شود | انتقاد از برخورد گزینشی رسانه‌ها نسبت به روحانیت مشهد، میزبان برگزاری دهمین کنگره ملی اعتکاف تجهیز کتابخانه آستان قدس رضوی به تولیدات پژوهشی بنیاد بین المللی امام رضا(ع) جشنواره «میقات» فرصتی برای شناسایی هنر زائران در ایام حج غسال ۸۰۰ شهید دفاع مقدس به فرزند شهیدش پیوست هزار و ۴۲۲ اثر به اجلاسیه سراسری نماز ارسال شد حماسه‌ساز حماس | درباره «شیخ احمد یاسین» نماد مقاومت فلسطین شرح جزئیات اولویت‌ها و هزینه اولیه ثبت‌نام حج ۱۴۰۵ داشته‌ها و نداشته‌ها ملاک محبت خداوند است؟! در پناه بی‌کرانگی | مروری بر نتایج رفتاری درباره توحیدباوری نمایشی که فاصله نسل‌ها را شکست تولیت آستان قدس رضوی: قهرمانی تیم‎‌های ملی کشتی، گسترش وحدت و همدلی را در جامعه رقم زد قطار مهربانی چه مکان‌هایی برای اقامه نماز مکروه است؟ سخن رهبر انقلاب درباره مجتهدان زن، صرف توصیه نیست بلکه الزام‌آور است «نقاره‌چی»؛ داستان زندگی زنده‌یاد احمد قوام شکوهی و پیوند تاریخ، حرم امام رضا(ع) و ادبیات نوجوان تولیت آستان قدس رضوی: رسالت علمای دینی، افشای توطئه‌های دشمنان و حفظ کیان اسلام است
سرخط خبرها

گوشه صحن گوهرشاد گل‌باران بود

  • کد خبر: ۳۳۲۷۰۹
  • ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۱
گوشه صحن گوهرشاد گل‌باران بود
نگاه زن، جلوتر از خودش، به درون صحن می‌رود. بااینکه سال‌هاست به حرمِ امام رضا (ع) نیامده است، اما انگار تمام این مسیر، تمام این اسم‌ها و همه صدا‌هایی که به گوشش می‌رسد برایش آشناست.

- «ببخشید حاج‌آقا، مسیر رسیدن به صحن مسجد گوهرشاد از کدوم طرفه؟»

پیرمردِ خادم، مسیر را به زن نشان می‌دهد و می‌گوید: «ببین دخترم، اینجا صحنِ غدیره، اگه از این مسیر مستقیم تشریف ببرید، به صحن جمهوری می‌رسید، بعدش بست شیخ بهایی، بعد هم ورودی صحنِ گوهرشاد روبه‌روی شماست.»

نگاه زن، جلوتر از خودش، به درون صحن می‌رود و راه را پیدا می‌کند. انگار بیشتر از خودش، مشتاق تماشا و رسیدن است. بااینکه سال‌هاست به حرمِ امام رضا (ع) نیامده است، اما انگار تمام این مسیر، تمام این اسم‌ها و همه صدا‌هایی که به گوشش می‌رسد برایش آشناست. خاطرات کودکی و زمانی که با مادربزرگش به حرم می‌آمد در ذهنش زنده می‌شود.

آن سال‌های خوب چقدر زود به خاطرات گذشته تبدیل شد و مادربزرگی که دیگر نبود تا با دستان گرم و مهربانش، دست او را بگیرد و به مکان همیشگی زیارتش ببرد. به صحن مسجد گوهرشاد، جایی که مادربزرگ با آن چادرنماز سفید و زیبایش، روبه‌روی پنجره مشبک و طلایی می‌ایستاد و برای همه دعا می‌کرد.

صدای پیرمرد خادم، زن را از خاطرات کودکی‌اش بیرون کشید.

- «یاد گرفتی دخترم؟»

- «بله حاج‌آقا، خیلی ممنونم، خدا خیرتون بده.»

- «التماس دعا دخترم، خیر پیش.»

نور لطیف صبح، مسیر را برای زائران روشن می‌کرد. انگار انوار طلایی خورشید هم، برای زیارت، زن را همراهی می‌کردند. صدای همهمه زائران و پرواز کبوتر‌ها و فواره‌های حوض درهم گره‌خورده بود و تصویر کاشی‌های آبی، فیروزه‌ای و لاجوردی که در زیر بازی نور و سایه‌ها همچون دریایی شده بودند با موج‌هایی آرام، چشم‌های زن را نوازش می‌داد. انگار در این حرم، هر دیوار و هر نقش و نگاری، داستان‌هایی فراوان در دل خود دارد.

زن، داستان کودکی‌اش و آرامشی را که همیشه در بین چادر مادربزرگش می‌یافت در همین تصویر‌ها جست‌و‌جو می‌کرد. از صحن جمهوری گذشت و به بست شیخ بهایی رسید. راه برایش آشنا‌تر از آن شده بود که بخواهد دوباره از کسی بپرسد. دوباره همان دخترکی شده بود که دست مادربزرگش را هیچ‌وقت رها نمی‌کرد و حالا انگار، مادربزرگ را در همه جای مسیری که به صحن گوهرشاد می‌رسید می‌دید و دنبالش می‌کرد.

از دالان آخر که گذشت و به جایی که نور دوباره پیدا می‌شد رسید، نگاهش، مثل کبوتری که دوباره به آشیانه‌اش بازگشته، به روی گنبد طلایی نشست. ایستاد. بغضی سنگین راه گلویش را بسته بود و چشمانش به پنجره‌های مشبک طلایی، گره می‌خورد. مادربزرگش همان‌جای همیشگی ایستاده بود. 

با همان چادرنماز سفیدش. پشت به او و رو به سمت گنبد طلایی، دخترکی کوچک، کنارش ایستاده بود و دستان او را محکم گرفته بود. در یک‌لحظه، دخترک برگشت و به زن نگاه کرد. بغضی سنگین در گلویی شکست. نسیمی آرام در صحن گوهرشاد وزیدن گرفت. گل‌های روی چادرنماز آهسته تکان می‌خوردند و زنی تنها، گوشه‌ای از صحن گوهرشاد، ایستاده بود و آهسته اشک می‌ریخت.

عکس : سارنگ سخا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->