به گزارش شهرآرانیوز، چند روز پیش مرد جوانی در حالی که به شدت مضطرب و نگران بود، به اداره پلیس مراجعه و گفت، دختر ۱۳ سالهاش به نام مهسا ربوده شده است. این پدر آشفته، هنگامی که مقابل افسر تحقیق پرونده قرار گرفت، با جزئیات ماجرا را شرح داد و گفت: «دخترم مهسا، که فقط ۱۳ سال سن دارد، مدتی پیش از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام با پسری که تبعه کشور افغانستان است، آشنا شد. پس از مدتی، او به ما اعلام کرد که قصد دارد با این پسر ازدواج کند. ما به عنوان والدین او، به دلایل متعدد با این تصمیم به شدت مخالفت کردیم. نخست اینکه مهسا هنوز در سنی بسیار کم و در دوران نوجوانی قرار دارد و از نظر ما برای ازدواج آماده نیست. علاوه بر این، از نظر شرایط مالی و اجتماعی، تفاوتهای زیادی بین ما و پسری که خواستگار او بود، وجود داشت. این موضوع هم تصمیم ما را برای مخالفت تقویت کرد.»
پدر مهسا در ادامه توضیح داد: «پس از اینکه مخالفت خود را با این رابطه به وضوح اعلام کردیم، مهسا دیگر درباره این موضوع صحبتی نکرد و ما هم با این تصور که او قانع شده و تصمیم ما را پذیرفته است، دیگر در این مورد با او صحبت نکردیم. چند روز بعد، مهسا به بهانه خرید از خانه خارج شد و هرچه منتظرش شدیم به خانه برنگشت. ساعاتی پس از غیبت او، مرد ناشناسی با استفاده از تلفن همراه مهسا با ما تماس گرفت و ادعا کرد که دخترمان را ربوده است. او در ازای آزادی مهسا، مبلغ ۵ هزار دلار مطالبه و تهدید کرد که اگر این موضوع را به پلیس اطلاع دهیم، جان دخترمان به خطر میافتد و او را زنده نخواهیم دید. حتی فرد تماسگیرنده برای اثبات ادعای خود، چند فیلم و عکس از مهسا در شرایطی که به نظر میرسید تحت فشار و آزار قرار دارد برایمان فرستاد. من به شدت نگران وضعیت دخترم بودم و از طرفی نمیتوانستم به آسانی به این فرد اعتماد کنم و مبلغ درخواستی را پرداخت کنم، چون میدانم هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از پرداخت پول، مهسا را رها کنند یا او به سلامت به خانه برگردد. به همین دلیل، تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم تا از طریق قانونی و با راهنمایی ماموران برای نجات دخترم اقدام شود.»
با ثبت شکایت این پدر نگران، پروندهای تشکیل و برای اخذ دستورات قضایی به دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد و ماموران پلیس دستور یافتند تحقیقات گستردهای را برای یافتن مهسا آغاز کنند. در حالی که بررسیها در جریان بود و سرنخهایی هم به دست آمده بود، پدر مهسا بار دیگر به اداره پلیس مراجعه و ادعای جدیدی مطرح کرد. او به ماموران تحقیق پرونده خبر داد که علاوه بر ربوده شدن دخترش، طلاهای همسر و دیگر دخترانش هم به سرقت رفته است که گمان میکند با مفقود شدن دخترش در ارتباط باشد. این موضوع جدید، تحقیقات پلیس را وارد مرحله تازهای کرد.
اطلاعات جدیدی که پدر مهسا در اختیار ماموران گذاشته بود در کنار سرنخهای به دست آمده در ادامه تحقیقات، ماموران پلیس را با توجه به تجاربشان در پروندههای مشابه به این مظنون کرد که ممکن است این ماجرا یک آدمربایی واقعی نباشد و احتمالاً سناریویی ساختگی در پشت تماسها و فیلمهای ارسالی وجود داشته باشد.
فرضیهای که پیش روی کارآگاهان قرار گرفت، این بود که دختر نوجوان، با همکاری دوست اینترنتیاش این نقشه را طراحی کرده است تا علاوه بر سرقت طلاها از خانوادهاش اخاذی کند؛ بنابراین با پیگیریهای دقیقتر، هویت دوست اینترنتی مهسا که فردی به نام غلام بود، شناسایی شد. مشخصات او نشان میداد به عنوان کارگر در باغی در حومه شهر تهران مشغول به کار است.
به این ترتیب، ماموران پلیس با به دست آوردن این سرنخ کلیدی، بلافاصله وارد عمل شدند و به باغ مورد نظر رفتند. در آنجا، ماموران با صحنهای روبهرو شدند که انتظارش را داشتند، مهسا همراه دوست اینترنتیاش، غلام، در باغ حضور داشتند.
غلام پس از دستگیری در بازجوییهای اولیه به ماموران گفت: «من از طریق اینستاگرام با مهسا آشنا شدم و برای جلب توجه او، خودم را فردی تحصیلکرده معرفی کردم، در حالی که فقط تا ابتدایی درس خواندهام و کارگر ساده هستم. در طول مدتی که با مهسا در ارتباط بودم، به او دل بستم و احساس کردم که او هم به من علاقهمند شده است. اما میدانستم اگر حقیقت را درباره خودم به او بگویم، یعنی اینکه یک کارگر ساده هستم و به صورت غیرقانونی به ایران آمدهام، هرگز حاضر به ادامه رابطه یا حتی ازدواج با من نخواهد شد.»
این متهم که ۳۰ سال دارد در ادامه اعترافات خود افزود: «پس از اینکه مهسا را به باغ آوردم، او متوجه شد که من درباره وضعیت خودم و زندگیام به او دروغ گفتهام. اما در آن زمان، مهسا دیگر راه بازگشتی نداشت، زیرا با تصمیمی که گرفته بود، تقریباً پلهای پشت سرش را خراب کرده بود. ما با هم تصمیم گرفتیم که از طریق اخاذی از خانوادهاش، مبلغی پول به دست آوریم و با آن به کشور ترکیه مهاجرت کنیم تا زندگی جدیدی را آغاز کنیم».
این متهم در بازجوییها علاوه بر اعتراف به جرم اخیر خود گفت: «من در افغانستان به دلیل فعالیتهای غیرقانونی و کلاهبرداریهایی که انجام داده بودم، شاکیانی داشتم و بدهیهای زیادی بالا آورده بودم. زمانی که با مهسا آشنا شدم، با خودم فکر کردم که با پولی که از این اخاذی به دست میآورم، میتوانم بدهیهایم را تسویه کنم و به کشورم بازگردم تا زندگی تازهای را شروع کنم.»
در حال حاضر با کشف طلاها و بازداشت متهم ۳۰ ساله، این پرونده همچنان در دست بررسی ماموران پلیس قرار دارد و تحقیقات برای روشن شدن تمامی ابعاد این ماجرا ادامه دارد. همچنین باید بررسی شود این متهم فقط با مهسا ارتباط داشته یا دختران دیگری را هم اغفال کرده است.
منبع: اعتمادآنلاین